اولین شهید روستا
راوی پدرشهید :
روز اعزام بود و محمد رسول وقتی چهره برافروخته مرا دید گفت: پدر من باید بروم و راه اسلام را ادامه بدهم اگر جوانانی مثل ما به جبهه نشتابند و از پیشروی دشمن جلوگیری نکند پس چه کسی باید به جبهه برود و پیام امام و راه شهدای عزیز که جانشان را فدای اسلام کردند ادامه دهد.
یک روز از مرخصی آمد و برادرش ترکش خورده و زخمی بود. محمد رسول به هیچ یک از دوستانش نگفته بود که برادرش زخمی شده وقتی دوستانش پرسیدند که چرا نگفتی در جواب می گوید: برادرم جانش را وقف اسلام کرده است و این ترکش کوچک ارزش گفتن ندارد.
محمد رسول در آخرین دیدار گفت: پدر دعا کن اولین شهید روستا باشم و او به آرزویش رسید و اولین شهید روستا شد.
هنوز سربازی او تمام نشده بود که در ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۲ بر اثر اصابت ترکش و پارگي شکم مجروح گردید و عمر شريف و بزرگوارش در بیمارستان شهید فقیهی شیراز به پايان رسید و شربت شيرين شهادت را چشید.
#شهید_محمد_رسول_کاظمی
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin