#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
🔰ساعت 2 شب بود که از خواب پریدم. برای تجدید وضو می رفتم که شنیدم صدای ناله ای از پشت خاکریز می آید. فکر کردم، رزمنده ای مجروحی را از خط آورده و پشت خاکریز گذاشته اند. نزدیکتر رفتم، دقت کردم دیدم صدای دعا و مناجات است. دوست داشتم بدانم این ناله از کیست. تا اذان صبح همان کنار خاکریز نشستم. نزدیک اذان دیدم شخصی از گودالی بیرون آمد و به سمت نمازخانه رفت. دنبالش رفتم، تا نور روی صورتش افتاد شناختمش، قاسم بود، فرمانده گروهان یکم از گردان فجر!
🔰می گفت من وقف جبهه ام, یک سال از حقوقش را صرف خرید کفش برای گردان کرد.
گاه به صورتی که کسی متوجه نشود, بعد از غذا ظرف غذای تمام گردان را می شست.
گاهی در اطراف محوطه گردان می گشت, لباس هایی که نیروها دور انداخته بودند جمع می کرد, پارگی ها را رفو می کرد و می شست و به تدارکات تحویل می داد, می گفت شاید روزی به کار امد...
#ﺷﻬﻴﺪاﺑﻮاﻟﻘﺎﺳﻢ_ﭼﻮﭘﺎﻥ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin