eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
125.7هزار عکس
137هزار ویدیو
215 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
Karimi-ShahadatImamKazem1397[03].mp3
10.1M
🎧 بسیار زیبا و شنیدنی 🎼 فدایی تو منم خونه ی تو وطنم ... 🎤 🌙 (ع)
● در منزل هستید ؟ ●چند روز ؟ ●حوصله تان سر رفته ؟ ●تحملتان تمام شده؟ ●خیلی خسته شدید؟ ●ببینید یک عده برای شرف و عزت و ناموس ودین ما چه کشیده اند ●آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود... ●وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود ●حسین می گفت: بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم... 📎منبع : ازکتاب خاطرات۶۴۱۰ روز اسارت سرلشکر خلبان حسین لشکری🌷
🌸یامحول الحول والاحوال🌸 🔻ای شهدا .... در این سرگشتگی و حیرانی زمانه ما را تنها نگذارید ای ره یافتگان کوی خدا .... گم شده ایم در ظلمت به نور هدایت شما محتاجیم 🌺 یاد کنید شهدا رو با صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🌹اگر امروز باکری و سلیمانی بودند، برای تأمین سلامت مردم مبارزه می‌کردند. سید پرویز فتاح: ✍الان من دارم می‌‌گویم اگر شهید باکری‌ها و شهید قاسم سلیمانی‌ها زنده بودند با آن همه روحیه چه کار می‌کردند؟ برای امنیت و سلامتی مردم با کرونا مبارزه می‌کردند و برای تأمین لوازم بهداشتی به کمک مردم و به بیمارستان‌ها می‌رفتند.
بسم رب الشهداء والصدیقین 💌 بسیجی شهیـد ✍اتحاد و دوستـی باعث شڪست دشمن خواهد شد .قبل از هر چیز شما را بہ تقوا و دورے از گناه سفارش می ڪنم و این درس را از امام اوّلم، حضـرت علی(ع) آموختم کہ در وصیـت نامہ اش فرزندان و صابریـن را بہ تقوا سفارش ڪردند. دوّم، «وحـدت» -عامل پیروزے امت اسلام- را فراموش نڪنید و با هم دوست باشید کہ اتحاد و دوستی باعـث شکست دشمن اسلام خواهد شد. یاران صدیـق امام را -بہ هر وسیله ممڪن- با مال و جان یارے ڪنید و امام را تنها نگذارید کہ اگر مـردم زمان حضرت علی(ع) این ڪار را ڪرده بودند، امیرالمؤمنین بیش از بیست سال خانہ نشین نمی شد و اجراے احڪام الهی تعطیل نمی گشت. 🌷من براے جلب رضاے خدا بہ جبهه آمدم و دیگر هیچ و از بسیج یا ارگان دیگرے چشمداشتـی ندارم و از همه ے فامیل و آشنایان می خواهم مرا حلال ڪنند و براے من از خـدا طلب مغفرت و آمرزش نمایند و در شهادتم صبور باشند. سنگر مقدس نماز جمعه و جماعات را خالی نگذارید و بہ خانواده ے معظم سر بزنید و آنان را دلجویی ڪنید. آن ها پیش از نیازهاے مادے، بہ محبت خواهران و برادران حزب اللهی خـود نیاز دارند و با منافقین و دو رویان بہ طور جدے برخورد ڪنید و با زبان نرم بہ آن ها بفهمانید کہ راهشان اشتباه است. محل شهادت: فاو تاریخ شهادت:۱۳۶۴/۱۱/۲۴
( 3 ) 💐🌸 با دشمن سرسخت بود🌸💐 💠🔷🔶... أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرين...💠🔷🔶 🔸🔹... در برابر كافران سرسخت و نيرومند هستند...(مائده54)🔹🔸
( 4 ) 💐🌸 خستگی ناپذیر بود🌸💐 💠🔷🔶... يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّه...💠🔷🔶 🔸🔹... همیشه در راه خدا جهاد مى‏كنند...(مائده54)🔹🔸
( 5 ) 💐🌸 سرزنشهادراو بی‌اثربود🌸💐 💠🔷🔶... وَ لَا يخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِم...💠🔷🔶 🔸🔹... از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند...(مائده54)🔹🔸
🌷 خانواده شهید مدافع حرم حسین محرابی
‍ آخرین روز سال ۹۳ بود. مردم روز شماری می‌کردند تا تحویل شود و سال جدیدی را شروع کنند؛ سالی جدید و زیبا. این سال برای همه یکسان بود به‌جز علیرضا. علیرضا سال جدید زندگی‌اش را با مُهر شهادتش تمام کرد و پرکشید تا سال نو را کنار بگذراند. بیایید بار دیگر ببینیم، بخوانیم و بدانیم، از شهیدی که جوشان اشکش ز و (ع) بود. ذکر لبانش که با نام (ع) جان می‌گرفت. روح پریشانش که با پرفروغی روح فاطمه(س) آرام می شد، و آن خوش‌رویی عمیقش که نشان‌ها از الگویش اکرم(ص) را در میان می‌گذاشت. شهیدی که شهادتش با رنگ نوشته و تقدیرش با سرنوشتی همچون رقم خورد. مردی که از همان خردسالی‌اش با رفاقتی عمیق داشت و همیشه به مهمانی‌شان می‌رفت. مهمانی‌ای که ارمغانش آرامی و سوغاتش تجربه و زندگی‌شان بود. هر گاه که خواستم زندگی‌اش را بخوانم، هایم بر گونه هایم هجرت می‌کردند. اشک هایی گرم و مزاحم که باعث می‌شد عکس رخسار پر فروغش را تار ببینم. هرسخنم با او، با این جمله شروع می‌شد، بارالها تا چه حد می‌توان خوب بود؟ تا چه حد می‌توان شهـــادت بود؟ تا چه حد می‌توان لحظه‌شماری کرد برای رسیدن به ؟ او در نهایت به معشوقش رسید، و چه بسیار معشوق زیبایی ▪️مردان خدا پرده پندار دریدند ▪️یعنی همه جا غیرِ خدا هیچ ندیدند به مناسبت سالروز شهادت 📆 تاریخ تولد: ۵مرداد ۱۳۶۶ 📆 تاریخ شهادت: ۲۹اسفند ۱۳۹۳ سوریه شیخ هلال 🗺مزار: گلزار شهدای نجف اباد 🌹🍃🌹🍃
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت مادر 🔹صفحات ۴۴_۴۳ 🦋 《مسجد جامع 》 عده ای که موتور و دوچرخه هایشان بیرون بود، به طرف مهاجمان رفتند که با پلیس مواجه شدند.👮‍♂ وقتی مهاجمان با درهای بسته روبه رو شدند، از در و دیوار مسجد بالا رفتند و خود را به صحن مسجد رساندند.🕌 لولهِ اسلحه شان را به طرف مردم گرفتند و شلیک میکردند تا در دلشان، رعب و وحشت ایجاد کنند! با پرتاب مواد دودزا و گازهای اشک آور، مردم را مورد آزار و اذیت قرار دادند ! غوغایی بر پا شده بود بابا!!😥 🔥آتش و دود همه جا را فراگرفته بود؛ صدای شلیک تفنگ ها، فریاد کودکان، زنان و مجروحان در هم پیچیده بود. بچه ها همه متفرق شدند؛ به طوری که دیگر از احوال برادرم هم خبری نداشتم؛ راه های خروجی شبستان را باز کردیم و مردم را بیرون فرستادیم. درهای شبستان که باز شد، مردم سراسیمه هجوم آوردند ؛ هرکس از در بیرون می رفت، کتک مفصلی از نیروهای و افراد چماق به دست می خورد! در گوشه ای از شبستان و صحن، نیروهای مهاجم آتش روشن کرده بودند و و قرآن ها را درون آتش می ریختند!😔 فریاد مردم و بلند شد، اما به گوش جانیان نمی رسید و هیچکس چاره ای نداشت 👈جز تماشا و تاثر ! با دستِ خالی، مقاومت فایده ای نداشت، بیشترِ بچه ها صحنه را ترک کردند و به خانه هایشان برگشتند! من همان جا ماندم تا به مجروحان کمکی کرده باشم.از طرفی دنبال راهی بودم تا از مردم بی گناه دفاع کنم؛ وقتی آن ها به من‌حمله کردند، خودم را به پشت بام مسجد رساندم و تا آن‌جا که می توانستم، به طرف مهاجمان سنگ پرتاب کردم.. این انگیزه ای شد برای دیگران تا از این طریق از خود دفاع کنند.✌️ کم کم غائله خوابید، مردم برای کمک به مجروحان به مسجد آمدند. من و مجید آنتیک‌چی آنجا ماندیم تا اگر کاری از دستمان بر آید، انجام دهیم. تعدادی از مجروحان را به بیمارستان رساندیم، بعد به خانه برگشتیم.😊»