🌸ازدواج🌸
من باحاج حسن از طرف مادری نسبت فامیلی داشتیم.
خانواده ایشون موضوع خواستگاری رو مطرح کردند و من هم موافقت کردم.💍
بعد ازتوافق اولیه، مادر شهید من را دعوت کرد خانه شان.
در محضر مادرش ما باهم صحبت کردیم. اوخیلی صادقانه گفت که این راهی که من میروم ممکن است درآن شهادت و اسارت باشد.😢
اگر شما هم عقیده و هم راه من هستید که باهم ازدواج کنیم، اگر نه هرکس برود دنبال زندگی خودش. ✋
چون از قبل با ایشون و خانواده شون آشنایت داشتم و از نظر فکری و عقیدتی به ما نزدیک بودند، همانجا قبول کردم.
10 دی 1361 ازدواج کردیم.
من 15 ساله بودم و حاج حسن 20 ساله بود.👱♂
مراسم بسیار ساده ای باحضور بستگان ایشان ومن برگزارشد.
باجهیزیه مختصری که خانواده ایشان تهیه کرد رفتیم سر زندگی، حتی خیلی از وسایل درشت مثل یخچال و فرش و ایطور چیزها را نداشتیم و بعد ها تهیه کردیم. ☺️
شهید مدافع حرم حاج حسن شاطری🌹
چقدر جایت خالیست"سردار دلها💕"
رفقایتان اینجا خیلی تنهاتر شدند...
و دشمنان منتظر تر و حریص تر از هر زمان دیگر....
سردار دعا کنید برایمان...
تا بتوانیم کمی مانند شما سرباز ولایت باشیم.
#حاج_قاسم
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تشکر سردار سلامی از سرداران و مدافعان سلامت وطن
دست تک تک پرستاران و پزشکان را بخاطر جهاد درخط مقدم می بوسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خواهش سردار سلامی از مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حداقل در عمرتان یکبار نمازشب بخوانید
استاد ابوالفضل بهرام پور
فرمایش علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی به نقل از آیت الله احدی: اگر به صحرایی بروی که مار افعی آنجا باشد ، فرار می کنی تا افعی تو را نزند.
حالا اگر کسی نامردانه پای تو را ببندد ، نمی توانی فرارکنی ، افعی تو را می زند و می کشد
وقتی گناه می کنی ، جوری گناه نکن که گناه پای شما را ببندد ، نتوانی فرارکنی.
حداقل دو رکعت نماز شب بخوان ، مناجاتی بخوان ، سعی کن در بن بست گیر نکنی که نتوانی فرار کنی.
در قرنطینه خانگی هم وقت بیشتری با خدایمان بگذاریم...
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر)
صفحات ۳۹_۳۷
#پارت_سیزدهم 🦋
《دبیرستان شریعتی》
شب، من و محمدحسین داخل شبستان #مسجد_جامع نشسته بودیم و راجع به پیام #امام درباره تعطیلی مدارس صحبت میکردیم.
محمدحسین به این فکر بود که کاری کند تا هرطورشده فردا مدرسه تعطیل شود.
بالاخره نقشه ای طرح کرد!
قرار شد همان شب وارد عمل شویم.برای اجرای این نقشه نیاز به اسپری در رنگ های مختلف بود؛
آن را تهیه کردیم و حوالی ساعت ده به طرف مدرسه شاهپور راه افتادیم.🕙
نقشه ما، تغییر نام مدرسه از شاهپور به "شریعتی" بود و دیگر اینکه دانش آموزان باید از #اطلاعیه امام آگاه میشدند.
وقتی به مدرسه رسیدیم،کسی در محوطه نبود!
کوچه خلوت و بن بست بود.محمدحسین که خطش از من بهتر بود، اسپری را برداشت، بزرگ روی سردرِ مدرسه نوشت:
《دبیرستان پسرانه دکتر شریعتی》
و بعد پایین آمد.
دوتایی محوطه را گشت زدیم، نه خبری از نیروهای گشتی که شهر را قرق کرده بودند، بود و نه از عابر پیاده. نقشه اول اجرا شد و به خیر گذشت.✌️
کنار تابلوی مدرسه ، تخته سنگ سفید و تمیزی بود که خیلی به درد شعار نوشتن میخورد.
روی آن نوشت:
"به فرمان امام خمینی اعتصاب عمومی است"
تا فردا وقتی دانش آموزان می خواهند وارد مدرسه شوند، آن را ببینند و مدرسه تعطیل شود.
همان لحظه به ذهنمان رسید که شاید مسئولین مدرسه آن را ببینند و پاک کنند، تصمیم گرفتیم بالای سر آب خوری مدرسه شعاری بنویسیم که هم از دید مسئولین مخفی باشد و هم بیشتر بچه ها آن را ببینند.
محمدحسین بلافاصله از دیوار بالا رفت و خودش را به آب خوری رساند.
آنجا نوشت:
" مرگ بر این سلسله پهلوی"
من هم این طرف کشیک می دادم.
وقتی کارمان تمام شد، از نیمه شب گذشته بود.
باورکنید ما خودمان هم روی برگشت به خانه را نداشتیم، اما کارمان کمی طول کشید.