✍قسمتی از وصیت زیبای شهید:
💠حال که میروم پیش حسین(ع)، خوش و سرحال میروم. میروم پیش (شهیدان)هادی و مهدی جوانمردی، یاران قدیمی و خوبم، خوش میروم.
💠ای خدا از من قبول کن این جهاد تا روم در راه دین و آئین تو؛ خدایا ببخش گناهانم را، مرا با حسین (ع) و امام زمان (عج) محشور فرما.
💠حالا که به سوی شهادت حرکت میکنم، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجم و در حال پرواز هستم، خدایا مرا به سوی خود بخوان.
#شهادت نه یک باختن است، بلکه یک #انتخاب است...
#شهید غلامرضا شجاعی
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
43.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨خبر یوسف گمگشته به کنعان رسید 😭
پایان چشم انتظاری ۳۷ ساله مادر شهید ...
♨️شهید اسدپور، ۳۷ سال پیش در ایام #شهادت امام صادق ع در شلمچه شهید شده و الان بعد این مدت بدن مطهرش قرار هست در ایام شهادت آن حضرت تشییع و تدفین گردد
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰از کودکــی دست در آب حوض می کرد آن ها را به آسمان می پاشید و می گفت: من دوست دارم مثل حضرت علی اصغر(ع) شهیــــد شوم. به آرزویش رسید، ترکش به حنجره اش اصابت و زخم بزرگی روی گردن ایشان ایجاد کرده بود.
🔰هنگامی که عبدالحمید را در قبر گذاشتند و گلباران کردند. یک غنچه، از گل ها وارد این حفره شده و به خون شهید آغشته شد. آقای دستغیب وقتی این شاخه گل را از زخم خارج کردند، خون تازه از محل زخم جاری شد. ایشان آن شاخه گل خون آلود را با خود به منزل برده و در آب گذاشتند. عجیب این گل تا روز چهلــم شهید تازه و با طراوت ماند. بعد از مراسم چهلم، ناگهان پژمرد و خشک شد ..
#شهید عبدالحمید حسینی
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢شهیدی که پس از ۷۵روز بدن مطهرش سالم بود....
♻️زمانی که ایشان به شهادت رسیدند اقوام و دوستان جهت برگرداندن جنازه او به جبهه عزیمت نمودند.
بار اول موفق به پیدا کردن محل دقیق جنازه نشدند و مجددا به همراه پدر شهید عازم جبهه شدند و یکی از همرزمان وی که محل دقیق جنازه را می دانست نیز همراه گروه بود. هنگامی که به خط مقدم رسیدند اعلام کرد جنازه پانصد متر جلوتر (بین نیروهای دشمن و خودی) می باشد و امشب به دو نفر همراه نیاز دارم تا جنازه را برگردانیم.
در آن هنگام پدر شهید جمله ای گفت که هنگام دفن شهید اثبات شد. وی گفت کسی که در راه رضای خدا شهید شده باشد برای خدا فرقی نمی کند جنازه اش زیر زمین یا روی زمین باشد خداوند حافظ آن می باشد و من اصلا راضی نیستم به خاطر برگرداندن جنازه فرزندم جان چندنفر را به خطر بیندازم....
♻️بعد از ۷۵ روز جنازه شهید در گرمترین روزهای منطقه فکه سالم و بدون هیچ تغییری به شهر خود بازگشت....
#شهیدسیدجبارهاشمی
#ایام_شهادت
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#شهیدفدایـــــی_امــــام_زمـــــان(عج)
🔰هفتمِ شهید فرهاد شاهچراغی، دوست از برادر عزیزتر عبدالحمید بود که به دارالرحمه رفتیم. با هم بین قبور شهدا قدم می زدیم که عبدالحمید به جایی اشاره کرد و همان جا نشست. با دست خاک های آن محل را صاف کرد و با انگشت روی آن نوشت:
مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی.
💠پنج ماه بعد وقتی پیکر شهیدش از عملیات بیت المقدس بازگشت، پدر شهید علی خضری دوست صمیمی عبدالحمید درخواست کرد که قبر ایشان را بالای سر فرزند او بکنیم و آنجا دفن کنیم. قبـــر اول که کنده شد، به آب رسید. قبـــر دیگری کندند، آن هم به آب رسید و پر آب شد و بالاخره قبر ایشان در همان نقطه ای که خودش اشاره کرده بود آماده شد. بی آنکه ما به کسی از این پیش گویی چیزی گفته باشیم.
#شهید عبدالحمید حسینی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞شهیدی اهل بخشش ....
🎙روایتی از #شهید غلامرضا بی نوا ....
#شهدای_فارس
💢به مناسبت ایام شهادت شهید ....
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💢به مناسبت روز #بزرگداشت حضرت سید سادات ، احمد بن موسی شاهچراغ(س)💢
🔰اعتقاد عجیبی به حضرت شاهچراغ(س) داشت. می گفت من باید حداقل هفته ای یک بار به شاهچراغ بروم, در انجا به حرم بچسبم و گریه کنم و راز و نیاز...
🔰می گفت یک بار یکی از بچه هایم از بالای بالکن پایین افتاد. از همه جا قطع امید کرده بودم.رفتم شاهچراغ و با گریه متوسل شدم.
وقتی به خانه برگشتم دیدم حال فرزندم بهتر شده و بعد چند روز کاملا بهبود پیدا کرد.
#شهید دکترسید محمد ابراهیم فقیهی
فوق تخصص جراحی ارتوپدی
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔸️ شهید استان فارسی که حضرت علی ع به خوابش اومد
مثل حضرت علی شهید شد...
#شهید حمزه خسروی
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
•
.
ڪسانۍ ڪه براۍ هدایت دیگران؛
تلاش مۍڪنند
به جاۍ مُردن
شهید مۍشوند:)♥️🌿!'
#استادپناهیان
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
•🌿
تو جنگ چیزۍ کہ بینِ شھدا
جا افتادھ بود این بود کھ میگفتن
امام زمان،درد و بلات بہ جونِ من((: !
#حاجحسینیکتـا
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
کــــشتہ شــــدن عــــــادت مـــــا
و شــــهادت کــــرامت ماست
امام سجاد ع
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🌱
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰عباس چندین بار مجروح شد. در خیبر مچ دستش به شدت مجروح شد، در عملیات دیگر ترکشی به سینه اش کنار قلبش نشست. اما هر بار بدون از دست دادن زمان به منطقه بر می گشت. در فاو شیمیایی شد و در بیمارستان بستری. تا به خودش آمده و به هوش آمده بود، با لباس بیمارستان فرار کرد و به عملیات برگشت. آنجا چند خبر نگار گیرش انداختند، اما زیر بار مصاحبه نرفت و از دست آنها هم فرار کرد تا در عملیات باشد...
🔰هر وقت از عباس می پرسیدم در جبهه چه کار می کنی، می خندید و می گفت:«هیچی یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!»
بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ!
آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!»
عباس با خوشحالی گفت: « به! چه خوب است که مفقود شده!»
همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد!
🌱🌷🌱🌷
#شهید عباسعلی میرزایی دولت آبادی
#شهدای_فارس
سمت: معاون گردان زرهی، لشکر 19 فجر
#ایام_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🏴
همیشه عادت به چله گرفتن داشت ...
این بار قبل از ماه محرم به قصد شهادت چله زیارت عاشورا گرفته بود و من از نیتش بیاطلاع بودم تا اینکه یک روز که با هم به گلزار شهدا رفتیم کنار قبر عموی شهیدم لب به سخن باز کرد با اشاره به قبر عمویم گفت:
من هم روزی اینجا میخوابم چقدر خوب است که در بین شهدا جایی داشته باشیم ...
مثل اینکه میخواست وصیت کنه بار سفر را بسته بود این بار خیلی جدی حرفهایش را برایم گفت:
«اگر روزی به مرگ عادی جان دادم بدان که نتوانستم برای امام زمانم مفید باشم این تن بیارزش لیاقت خاک را هم ندارد پس چه بهتر که انسان با شهادت این دنیا را ترک کند»
دلم لرزید... پاهایم سست شده بود اشک از گوشه چشمانم جاری شد کنار قبور شهدا نشستم و گریه کردم...
وقتی حال مرا دید دیگر حرفهایش را ادامه نداد با خنده گفت «خانم بادمجان بم آفت ندارد حالا این دل هست که آرزو دارد»
در روزهای سخت کرونا دائم نجوا میکرد کربلا کربلا ما داریم میآییم و میگفت:
اربعین انشاالله کربلا....
با همین نجواها رزق شهادتش را در روز اول محرم از اربابش امام حسین گرفت...
#شهید_محمد_جواد_حسیندوست
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🏴
دهه اول محرم بود.سربازهای آموزشی را برای راهپیمایی شب به بیرون از پادگان بردیم.
مهدی که فرمانده پادگان بود حال عجیبی داشت. پوتینش را در اورده, دور گردنش انداخته بود و پیشاپیش ستون ها روی سنگ و خارها حرکت می کرد, گویی روی زمین نبود و در اسمان ها سیر می کرد, نمی دانستم این کارش برای چیست.
در دامنه کوهی دستور ایستاد داد, همه روبرویش نشستند. مهدی با صدایی بغض الود از سختی های پیش رو در جبهه گفت, تا حرفش را به امام حسین(ع) و کربلا رساند. کلام اخرش این بود...
-این یک دستور نظامی نیست. هر کس دوست دارد به یاد غربت و غریبی اهل بیت امام حسین(ع), امشب پوتینش را در بیاورد و این ارتفاع را با پای برهنه طی کند!
بعد هم با پای برهنه شروع کرد به بالا رفتن. چند دقیقه نگذشته بود که ۱۲۰۰ سرباز و مربی و ... پوتین ها را به گردن انداخته و جا پای فرمانده گذاشته و به یاد غریبی حضرت زینب(س) و اهل بیت امام (ع) از ارتفاع بالا می رفتند...
#شهید_محمدمهدی_علیمحمدی
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
..🪴
کم سن ترین شهید استان فارس
شهید ۱۱ ساله 🤍 #شهید_حیدر_شهیدی
🔹فرازی ازوصیت :
بسم الله الرحمن الرحیم
(اگر دین محمد با کشته شدن من پایدار می ماند پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید)
می روم به جبهه تا به ندای امام عزیز لبیک بگویم تا ریشه فساد و ظلم را از کشور اسلامی پاک نمایم ، می روم تا اینکه صدام و نوکرانش آمریکا را از ریشه بکنم و می روم تا به یاری حق کشور اسلامی را بر کشورهای دیگر پیروز کنم .پدر و مادر عزیزم آفرین برشما که چنین فرزندانی را داشتید که به اسلام هدیه کنید و با شهید شدن من شما پیش امام حسین (ع) و فاطمه زهرا (س) روسفید هستید.
یک خواهشی که من دارم اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید و از امام پشتیبانی کنید .
#شهدای_فارس
بخش دهرم شهرستان فراشبند
شهادت۱۳۶۵/۰۴/۲۲
پیکر مطهرش بعد از ۲۰۰۷روز درشهریورماه۱۳۶۹ مصادف با۲۸ صفر به میهن بازگشت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دل شهیدی در آسمان مشهد🌱
مادرشهید در خاطره ای می گوید: «روزهای آخر که می خواست دوباره به جبهه برود مدام می گفت: مادر دلم زیارتی ناب می خواهد... دوست دارم به زیارت آقایم علی ابن موسی(ع) بروم... ان شاالله بعد از این عملیات اول به زیارت آقا می روم و بعد به خانه می آیم. بله آقا علی بن موسی رضا (ع) او را طلبید...»
سرانجام در ۱۱مرداد ماه ۱۳۶۷در عمليات پاکسازي جاده اهواز خرمشهر و شلمچه مجروح وپس از انتقال به بيمارستان مشهد در جوار مرقد مطهر ثامن الحجج به شهادت رسيد.
#شهید_عزتاله_بهنشین
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
اولین شهید روستا
راوی پدرشهید :
روز اعزام بود و محمد رسول وقتی چهره برافروخته مرا دید گفت: پدر من باید بروم و راه اسلام را ادامه بدهم اگر جوانانی مثل ما به جبهه نشتابند و از پیشروی دشمن جلوگیری نکند پس چه کسی باید به جبهه برود و پیام امام و راه شهدای عزیز که جانشان را فدای اسلام کردند ادامه دهد.
یک روز از مرخصی آمد و برادرش ترکش خورده و زخمی بود. محمد رسول به هیچ یک از دوستانش نگفته بود که برادرش زخمی شده وقتی دوستانش پرسیدند که چرا نگفتی در جواب می گوید: برادرم جانش را وقف اسلام کرده است و این ترکش کوچک ارزش گفتن ندارد.
محمد رسول در آخرین دیدار گفت: پدر دعا کن اولین شهید روستا باشم و او به آرزویش رسید و اولین شهید روستا شد.
هنوز سربازی او تمام نشده بود که در ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۲ بر اثر اصابت ترکش و پارگي شکم مجروح گردید و عمر شريف و بزرگوارش در بیمارستان شهید فقیهی شیراز به پايان رسید و شربت شيرين شهادت را چشید.
#شهید_محمد_رسول_کاظمی
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
..🪴
از طريق بسيج داوطلبانه به جبهه اعزام شد و پس از آن در کميته انقلاب اسلامي خدمت کرد که به زاهدان براي مبارزه با اشرار و قاچاقچيان اعزام شد و سرانجام در چهاردهم مرداد سال ۱۳۶۷ در محل پايگاه تاسوکي زاهدان در درگيري مسلحانه به فيض رفيع شهادت نايل گرديد .
فرازی از وصیـت نامه شهید🍃
در روزگارانی دوســت داشـــتم دکتــر شـــوم ، مهندس شوم پولدار شـــوم و آرزوها داشـــتم .....
اما عاشقی چون حسيـــن (ع) را ديــدم و عــشق را فهميـــدم. او سوزاند، مـــرا ســوزاندنی عجــيب و اکـنون فقـــط آرزو دارم شهيـــد شــوم .
#شهید_حسنعلی_ثریاپور
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🌱
در یکی از روزها با دوستانش به زیارت قبر شهدا می روند و در آنجا به دوستش می گوید: اینجا را که می بینی، به همین زودیا جای من است..
فرازی از وصیتنامه:
اي کسانيکه مأمور دفن من هستيد!
وقتي که مرا در قبر مي گذارند، مشت هايم را گره کنيد تا همه بدانند من با مشت گره کرده به سوي دشمن رفتم، دهانم را باز بگذاريد تا از خدا بي خبران آگاه شوند من با نداي الله اکبر بر دشمن تاختم و چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند با چشم باز به اين راه رفتم و دشمن را به زبوني کشيدم تا شهادت نصيبم شد.
چنانچه شهيد شدم در زادگاهم، نوبندگان فسا در قطعه شهدا به خاک سپرده شوم.
و در نهایت با وجود اینکه کسی از وصیتنامه اطلاع نداشت ، پیکر شهید هنگام خاکسپاری با چشمانی باز و مشتی گره کرده و لبخند بر لبانش بود🍃
متولد:۱۳۳۰.... شهادت:۱۳۶۰
#شهید_ابراهیم_ذوالفقاری_باقرآبادی
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدس_بزن
میتونی از متن زیر حدس بزنی کدوم شهید عزیز هستن ؟! 🙂
از بچگی فرزندان ما با یک جمله به خوبی آشنا بودند و آن هم این جمله بود:
«اگر بخوری شاخ در میاری!».
زمانی که بچهها با مالی از بیتالمال و یا مالی که شبهه ناک بود روبرو میشدند پدرشان فقط این جمله را به آنها میگفتند و دیگر تمام
و آنها هم نهایت احتیاط را میکنند.
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🪴
از زبان همرزم شهید :
روزشهادت حال اوعجیب شده بود طوری که با همه مزاح وشوخی می کرد
و ازبچه ها حلالیت می طلبید.
همان ابتدای صبح دستی به سر و رویش کشید ..
خود شهید برای همرزمش تعریف کرده بودند که :
(همان روزشهادتش)، راه راگم کرده بودم بنزین ماشین داشت ته میکشید امیدم ازهمه جا قطع شده بود بی اختیار فریاد زدم یا صاحب الزمان وازایشان استمداد طلبیدم
ماشین متوقف شد انگاربنزین تمام کرده بودم
دراین حین فردی دیدم به سویم می آید گفتم حتما ازنیروهای خودی است اتفاقا حدسم درست درآمدبعدازسلام و سلامتی صدازد:
برادر انگار راه را اشتباه آمدی گفتم آری انگاری راه رو گم کردم ،بنزین هم ندارم آیا جایی سراغ نداری بنزین بزنم
گفتند مقداری جلوتر بنزین هست ولی مبادا کلامی صحبت کنی.
بعداززدن بنزین پشت سرت هم نگاه نکن مستقیم برو تا به نیروهای خودی برسی.موقع تشکر گفتم: برادرشما؟!فرمود:همان کسی که اورا صدا زدی.
دراین موقع به یاد ندای یا صاحب الزمان خودم افتادم ،کسی راندیدم
توی خودم بودم
ماشین راه افتاد اتفاقا بنزین زدم نه اونا سوالی پرسیدن نه من جوابی،
رفتم تا به نیروهای خودی رسیدم
✨سر انجام درحین خواندن نمازظهر در حالت سجده نمازترکشی به داخل سنگر اصابت می کند وبا ندای :الله اکبر،شهادتم مبارک،
جان به جان آفرین تسلیم می گوید.
#شهید_عباس_علیپور
#شهدای_فارس
سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...در عوضش رضای تو را بستانم 🌱
#شهید_محمدجعفر_صادقی
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...🌱
#شهید_سیدمحمد_تقوا
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
...🪴
راوی همرزم شهید:پیراهن خونی حمیدرضا
۲۶ مرداد سال ۱۳۶۰ بود. با چند نفر از برادران رزمنده در ایستگاه ۷ آبادان در سنگر نشسته بودیم. تعدادی از برادران جهت سرکشی از رزمندگان با هدایایی از قبیل لباس و زیر پیراهنی و مواد خوراکی آمدند و هدایا را تقدیم رزمندگان کردند.
برای حمام کردن با دو نفر از برادران می خواستیم به شهر آبادان برویم.
حمیدرضا اصرار می کرد که من هم می آیم ولی چون نیرو در خط زیاد نبود فرمانده اجازه نمی داد. با اصرار خیلی زیاد فرمانده موافقت کرد و با هم رفتیم.
پس از حمام لباس های اهدائی را پوشیدیم و بعد از ظهر پیاده از آبادان به سوی خط برگشتیم.
در بین راه با هم صحبت می کردیم که یک دفعه حمیدرضا گفت: «من غسل شهادت گرفته ام و بدنم هم تمیز است. دلم می خواهد زیر پیراهن سفیدی که پوشیده ام با شهادتم به رنگ سرخ تبدیل شود.»
درست فردای همان روز نزدیک به ظهر که از پست نگهبانی بر می گشت او را دیدم سلام و احوال پرسی کردم. همین طورکه با هم صحبت می کردیم، ناگهان یک خمپاره ۶۰ که معروف به خمپاره نامرد بود آمد و هر دو سریع روی زمین دراز کشیدیم. بعد از چند دقیقه بلند شدم و یک دفعه دیدم حمید رضا غلطی زد و ترکش خمپاره به سینه اش اصابت کرده و به قلبش خورده است. پس از چند ساعت به شهادت رسید...
متولد:۱۳۴۳ ....شهادت:۱۳۶۰
#شهید_حمیدرضا_سلمانیان
#شهدای_فارس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin