✍ #ڪلام_شـهید
«خدایا از تو میخواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری، زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک»
📎فرمانده گردان مالک اشتر لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص)
#شهید_احمد_بابایی🌷
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
آنقدر تأثیرگذار بود که فقط از معنویت شبانه ی او سرچشمه می گرفت. دلاوری و جنگاوری آن یک طرف و این خلوص و نیت و عمل آنها در طرفی دیگر. هر کجا بنا بود گردان حضور پیدا کند، تدبیر بابایی، بالای آن برنامه دیده می شد.
ای کاش یک بار بابایی زنده می شد و یک سری بچه های نسل سومی تحت فرماندهی او قرار می گرفت تا بسیاری از مشکلات حل شود.
وقتی به انرژی اتمی در دارخوین منتقل شدیم، منطقه در تیررس دشمن بود. در بمباران دشمن، بعضی از بچه ها زخمی شدند و انتقال آب به آنجا فقط شب، آن هم به اندازه ی یک تانکر صورت می گرفت و این هم کفاف بچه ها را نمی داد. تجربه و تدبیر شهید بابایی، به کار آمد. دستور داد هر گروهانی چاهی را حفر کنند تا مشکل کمبود آب رفع گردد.
جذبه و فرماندهی همراه با درایت احمد بابایی، الفت عجیبی را بین او و بچه ها ایجاد کرده بود؛ به گونه ای که هرگاه بحث جدا شدن عده ای از گردان مطرح می شد، بسیاری نگران بودند که مبادا از گردان مالک و احمد بابایی جدا شوند. چون احمد آن چنان به نیروهایش عشق می ورزید که هیچ پدری مهربان با فرزند خود این چنین نبود.
شهید عباس کریمی، چند نفر از بچه های گردان را برای واحد اطلاعات عملیات انتخاب کرد تا در شناسایی ها به او کمک کنند، اما فقط دو شب با او بودند و برای شب سوم به گردان بازگشتند؛ چون طاقت دوری از گردان و فرمانده خود را نداشتند. احمد از آنها قول گرفت بعد از عملیات به کمک عباس کریمی بروند.
بسیار روی آموزش تأکید داشت. در دمای 50 درجه ی ظهر، بچه های گردان را با پای برهنه و بر روی لوله های نفت حرکت می داد تا آماده رزم باشند.
پاها هم تاول زده بود و به قدری خون و چرک آمده بود که پوست زیر پا ترک خورده بود. به حالت مرده و سخت درآمده بود، اما دریغ از یک شکوه ی بچه ها.
آن چنان به نقشه و طراحی صحنه ی نبرد مسلط بود که نقشه ی کل عملیات بیت المقدس به آن مهمی را در چند دقیقه و با یک ماژیک برای نیروها تشریح کرد.
📎فرماندهٔ گردان مالکاشتر لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_احمد_بابایی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۴/۳/۱۵ قزوین
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۲۰ خرمشهر ، عملیات بیتالمقدس
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍🌙خداحافظ فرمانده
#فرمانده بى ريا و يكه تاز پهنه نيلگون #خليج_فارس
سردار #حاج_محمد_ناظرى
#سالروز_شهادت💔
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🟦🔸🔸سردار تنگسیری:
ایشان یک مربی بسیار خوب و فرماندهی لایق بود، هم از لحاظ روحی و روانی به دل بچههای حزب الله و مقاومت مینشست هم در بحث آموزش نظامی بسیار تاثیرگزار بود.
سردار ناظری آموزش نیروهای مقاومت حزب الله را با هماهنگی سردار رودکی آغاز کرد و بعد با هماهنگی سردار سلیمانی ادامه و کارهای بزرگی صورت داد.
🔻پ ن: سردار رشید اسلام حاج محمد ناظری یکی از بزرگترین فرماندهان سپاه بودند، که بعد از مستند مسابقه فرمانده که بعنوان فرمانده ارشد حضور داشتند، کمتر کسی هست که با چهره ایشان آشنایی نداشته باشد
از شاگردان ایشان میتوان به علی منیف اشمر، سید هادی نصرالله فرزند شهید سیدحسن نصرالله از حزب الله لبنان و شهید مدافع حرم امیر سیاوشی_نیروی دریایی سپاه اشاره کرد🌹
سرداد شهید حاج محمد ناظری❤️
#سالروز_شهادت🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
749K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نماهنگ💚
🥀نماهنگ دلتنگیهای دو یادگار شهید مدافعحرم ابوالفضل سرلک💔
برگرد تنها یڪ بغل، بـابـای مـن باش
یا یڪ بغل بابا، بیــا و جای من باش
#شهید_ابوالفضل_سرلک
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔺ابوالفضل با همسرش و دوتا بچه های کوچولوش تو حلب زندگی میکرد، وقتی به خانمش گفتن ابوالفضل شهید شده
🔺همسرش کمی ناراحت شد ولی بی تابی نکرد و مشغول جمع کردن وسایلش شد تا آماده شن و برگردن تهران ...
🔺همسرش میگفت : ابوالفضل دوشب قبل شهادت خواب حبیب (حاج قاسم) رو میبینه که با ماشین اومده دنبالش بهش گفته آماده شو بریم ...
#شهید_ابوالفضل_سرلک
#سالروز_شهادت 🌷
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#ڪلام_شـهید
بايد انسان در راه ا... رنج ببرد تا او را ملاقات كند. اين سرنوشت انسان است. بزرگي هر روح به اندازه رنجي است كه در راه ا... مي برد .
روح هاي بزرگ همواره به رنج هاي بزرگي مبتلايند. مگر نه اينكه حسين اين روح بزرگ آفرينش بايد بزرگترين رنجها را ببرد و در بزرگترين امتحانات شركت جويد . ما كه شيعه هستيم بايد از او پيروي كنيم . بايد همچون او گوشه اي ساخت و از اينجا كوچيد.
📎فرماندهٔ واحدمهندسیرزمی جهاد سازندگی خوزستان
#شهید_فریدون_کشتگر🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷ ارومیه ، آذربایجان غربی
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۲۱ دارخوین ، شلمچه
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شـهید
🔶سال 94 بود که اینترنتی برای دفاع از حرم ثبت نام کردند و تا زمانی که میخواستند اعزام شوند مرتب ما را برای این روزها آماده میکردند. تا اینکه زمان اعزام به ایشان اعلام شد همراه با یکی از دوستانش عازم شدند یادم میآید خواستم بروم مدرسه و پدر عازم فرودگاه امام خمینی(ره) بود با یکدیگر خداحافظی کردیم؛
🔷 ایشان تا فرودگاه رفته بودند ولی به دلایل شرایط جوی پروازشان لغو شد و ناراحت به منزل بازگشتند...صبح با او خداحافظی کردم و ظهر که از مدرسه برگشتم پدر با حالی منقلب خانه بود تا آن روز اینقدر او را ناراحت ندیده بودم»
🔶 دومین بار که اعزام شدند، یکی از دوستانش نتوانست عازم شود و ایشان جایگزین وی شد...هرگز تصور نمیکردم که دیدار آخرمان باشد باور نداشتم که #شهید شوند با قطعیت میگفتم : شما چند بار میروید و برمیگردید. در مدتی که آنجا بودند یکی دوبار با ما تماس گرفتند و جویای احوال شدند. روز سوم بود که هربار زنگ میزدیم یا جواب نمیدادند یا میگفتند رفته است شناسایی امکان ارتباط وجود ندارد....
🔷پدر در مجموع 10 روز بیشتر در عراق نبود، سومین روز در تله انفجاری گروهکهای تکفیری گرفتار شده بود و از ناحیه چشم و دست چپ دچار جراحت شدیدی میشوند بعد از انتقال به بیمارستان چون در حالت کما بودند چشمانشان را از دست میدهند و دست چپشان هم قطع شده بود هفت روز بعد از مجروحیت به شهادت رسیدند...
✍به روایت فرزند شهید
#شهید_علیرضا_بابائے🌷
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شهید
🔹درد و رنج مردم اذیتش میڪرد،
هرگز بی تفاوت نبود، همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود، مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا...
🔹به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از شهادتش، ڪسی خبر نداشت
🔹اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثروتمندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه #انقلاب شد، مغـازه اش را ڪرد تعاون وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد...
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی🌷
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شهدا
آقا سيد كاسب و مغازه دار بود و از قديم در ميان مغازه داران اعتبار خاصي داشت. گوني گوني پول به جبهه مي آورد تا نيازهاي رزمنده ها را از اين طريق برطرف كند. به جنگ هاي نامنظم اعتقاد داشت و هميشه بر اين باور بود كه نبايد بين اجراي يك عمليات تا عمليات بعدي هشت ماه فاصله باشد و هميشه مي گفت: «ما آن قدر بايد حمله كنيم تا نيروهاي دشمن خسته شوند. نبايد به آنها فرصت بدهيم تا جان بگيرند و تجديد قوا كنند.» .
نيروهاي فدائيان اسلام تحت فرماندهي شهيد هاشمي دائما در حال جنگيدن با دشمن بودند و بعضي مواقع در يك شب در سه محور به عمليات مي رفتيم. به طوركلي ما هر هفته حداقل پنج بار شبيخون مي زديم تا نيروهاي عراقي را با حملات پي درپي خسته كنيم، به همين دليل آقا سيد مجتبي را ممنوع الجبهه كرده بودند.
خیلی در کارهایش ابتکار داشت. یکی از همرزمانش تعریف می کرد قرار بود براي آزادي ميدان تير آبادان عملياتي انجام دهند، اين ميدان، مساحت زيادي داشت و عراق از آنجا جاده هاي ارتباطي شهر آبادان را با خمپاره مورد هدف قرار مي داد. چندين ماه بود كه سيد مجتبي براي آزادي اين منطقه نقشه مي كشيد و هر شب به عراقي ها شبيخون مي زدند.
يكي از شب ها 300 نفر عراقي را كشتند و 400 نفر را اسير كردند و بيش از 10 تانك را منهدم ساختند، اما سيد مجتبي آرام نمي شد و هر روز يك نقشه جديد مي كشيد تا زمينه را براي حمله نهايي آماده كند. به همين علت 10 الي 12 عدد بشكه 220 ليتري نفت تهيه كرد و آنها را به فاصله چند متر از يكديگر چيد و به همرزمانش گفت: «با ميله هاي آهني يا چوب، محكم روي آنها بكوبيد.» در تاريكي شب صداي وحشتناكي ايجاد شد و عراقي ها شروع كردند به شليك توپ و خمپاره و به اندازه يك انبار مهمات، منطقه را بي هدف آتشباران كردند.
📎فرماندهٔ جنگهای نامنظم و فرماندهٔ گروه فداییان اسلام در جنگ
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۱۹/۸/۱۹ تهران
شهادت : ۱۳۶۴/۲/۲۸ ترور توسط منافقین، تهران
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
۳۱ اردیبهشت ماه
#سالروز_شهادت فرمانده تیپ ۲۱امام رضا علیه السلام
#شهید_محمدمهدی_خادم_الشریعه
#زندگینامه
محمّدمهدی خادم الشریعه فرزند محمّد صادق؛ اولین سردار خراسان بود که جمعه ۱ خرداد ۱۳۳۷ ه.ش. در شهرستان سرخس در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد؛ او دوران ابتدایی را در سرخس به پایان برد و جهت ادامه تحصیل به مشهد عزیمت کرد.
مادر شهید درباره قبل از تولد او می گوید: «به کربلا رفته بودیم. باردار بودم. در حرم امام حسین(علیه السلام) اوّلین تکان کودکم را احساس کردم و همسرم را از موضوع آگاه کردم؛ او زیر گنبد سیدالشهداء(علیه السلام) دست به دعا برداشت و از خدا خواست، فرزندمان را از موالیان ائمه قرار دهد.»
پدر شهید می گوید:« در روز سوم تولدش بیمار شد. از عوارض بیماریش عطش سیری ناپذیرش بود؛ هیچ چیز نمی توانست تشنگی او را رفع کند. من با دیدن بی قراری فرزندم، به یاد تشنگی شهدای کربلا افتادم و سخت گریه کردم؛ به فاصله کوتاهی پسرم شفا یافت و از آن رنج جانکاه نجات پیدا کرد.»
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شھید
💠روایت شهید تفحص، عباس صابری از رویای صادقه اش
●در عالم خواب دیدم که یک عده از بسیجی های آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمک تهران جمع شده و التماس می کنند که داخل مسجد شوند، ولی اجازه نمی دادند، من و چند نفر از بچه های تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه کرده، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند،
●پرسیدم: شما هم آمدید؟
گفتند: بله، بالاخره اجازه ورود دادند، آنجا برگه هایی را امضاء می کردند [وشاید] برای شهادت تأییدشان می کردند. یکبار هم خواب دیدم: سید سجاد به من گفت: عباس تو در فکه شهید می شوی .
●وقتی وارد محور فکه شدم، کتاب حماسه قلاویزان را دیدم با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر #خوابم به آن کتاب تفعلی زدم واین شعر آمد:
#شهادت تو را خلعتی تازه داد
تو از سمت خورشید می آمدی
✍راوی: شهید بزرگوار
#شهید_عباس_صابری🌷
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin