eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
138.2هزار عکس
171.9هزار ویدیو
239 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 🍂🌱🍂🌱 روز عاشورا بود. انقدر گریه و انابه کردم که بی هوش شدم. اقایی خاک الود به سمتم امد و قنداقه ای در اغوشم گذاشت و گفت بزرگش کن. گفتم من خودم بچه زیاددارم وقت ندارم. گفت واسه امام حسین هم وقت نداری! گفتم شما که هستید؟ گفت : ... 👈پسرم ، میلاد بدنیا آﻣﺪ، اﺳﻤﺶ ﺭا ﮔﺬاﺷﺘﻴﻢ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮ.... 👈 در روز امام سجاد ﺩﺭ 👈 اﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ع ﺩﺭ 👈 به شهادت رسید.(راوی : مادرشهید) علی اصغر اتحادی 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
....😭 🌷عاشــق آقا اباعبــدالله بود. مے گفت: امام حســین(ع) بدن مطهــرش سه روز روي زمین بود، من از خـــدا می خواهم که جنازه ام ســـه ماه پیدا نشــود!😳 همینطور هم شــد.... سه ماه از شهادتش می گذشت که با عده اي از هم رزمانش در گودالی پیدا شــدند. بعدهـــا یک سرباز عراقےرا اسیــر کردنــد که نامــہ اے از عبــاس پیشــش بود. در نامــه نوشــتہ بود: مادر می خواهند ما را زنــده به گــور کنند!😭😭 همان ســرباز آنــها را زنــده به گــور کـــرده و این نــامه را برداشته بود. ☝🏻راوی مادر شهید 〰🔻〰 💠بخشی از وصــیت زیباے شهید: ✍اين پــيام هــم به مــنافقان بدهــم ڪہ اين بســيجے هــا، اين افراد دليــر همچون شيشه اند که هر چہ شڪـســته شوند تيزتـــــر مي شــوند، حتے شــــيشه خورده هايـشــان هم( همان قبرشــان) خارے است به چشم شــما..... عباس سهیلے ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
♨️شهیدی که در دو دانشگاه قبول شد... 💠عبدالکریم زارعی تیر ۱۳۶۴ در کنکور شرکت کرد و چند روز بعد راهی جبهه شد. هنگام رفتن، با نگاه و دست تکان دادن، دل مادرش را لرزاند. شب ۲۰ تیر، مادرش در خواب دید عبدالکریم با پرونده‌ای آمد و گفت: «مادر، دانشگاه قبول شدم؛ هم اینجا، هم آن بالا...» روز بعد خبر رسید مجروح شده، اما پس از ۱۵ روز، خبر شهادتش آمد. در همان تاریخ ۲۱ تیر به شهادت رسیده بود. شب هفتم خوابش را دیون که مادرش را صدا زد و گفت: «می‌دانی کجا هستم؟ پشت سر امام حسین (ع).» مدتی بعد، کارنامه کنکورش رسید؛ قبول شده بود. اما او در دانشگاه شهادت زودتر قبول شده بود...🌷 عبدالکریم زارعی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اهدای زمین توسط خانواده‌ی احسان قاسمی برای تقویت توان موشکی نیروهای مسلح 🌷احسان قاسمی نوجوان شانزده ساله اهل که در حمله‌ی رژیم جنایتکار صهیونیستی به شهادت رسید. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دلنوشته برای شهدا 😔 تنها کسانی شهید می شوند! که باشند... . باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! را را را را را دراز را را را را را را را... . باید از گذشت! باید کشت را... . شهادت دارد! دردش کشتن هاست... . به یاد کربلا... به یاد قتلگاه و و ... الهی،... باید شویم،تا شویم!! بايد اقتدا كرد به ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
👑ارزش چادر.... ♨️روز اول مدرسه با چادری که برادرم رسول برایم خریده بود به مدرسه رفتم. وقتی به کلاس اول رفتم دیدم هیچ کس جز من چادر ندارد. ♨️وقتی به خانه برگشتم چادر را در آوردم و گوشه ای انداختم، گفتم هیچ کس چادر نداشت من هم چادر نمی خواهم خجالت می کشم. ♨️رسول از کار من ناراحت شد. بعد از مکث کوتاهی به من گفت: می دانی ارزش این چادر چقدر است که آن را به زمین زدی؟ می دانی چند نفر شهید شدند تا تو بتوانی با چادر به مدرسه بروی! ♨️کلی آن روز در مورد چادر و نقش آن با من صحبت کرد. بعد هم گفت تو باید چادر بپوشی و دوستانت را هم برای پوشیدن چادر تشویق کنی، همیشه چادرت را دوست داشته باش! من از آن روز چادرم را دوست دارم و قدر آن را می دانم. عبدالرسول محمدپور ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌹به سنگ مزار خادم الشهدا، مدافع حرم جواد محمدی نگاه کنید و با دقت وصیتش را بخوانید 👈خطابش به همه ی ما است ... 🕊شادی روح بلندش صلوات ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰اوایل انقلاب بود. روزی به مجید گفتم پایم درد می کند و برایم دشوار است هر روز از روستا تا شهر پیاده بیایم، سریع کلید موتورش را به من داد گفت: «من فعلاً به آن نیازی ندارم. دست شما باشد» 🔰از روی سند ازدواج به مجید فرشی داده بودند، آن را به مستحقی بخشید و برای خانواده اش یک موکت ساده سبز رنگ خرید. آنچنان با زبان شیرینش از این موکت تعریف می کرد گویی روی فرشی بهشتی نشسته است. 🔰تازه پای تلوزیون به خانه ما باز شده بود که آن را برد و به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند بخشید! 🔰حقوق عیدی اش را به یک کارگر شهردار بخشید بی آنکه عید آن سال خود یک ریال هم در خانه داشته باشد.. مجید رشیدی کوچی 🌱 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید خیلی مقاوم بودند صبور و آرام خیلی محکم و باصلابت فقط یک جا بغضشون شکست گفتند پسر من خیلی چهارشونه بود، قدش بلند بود بادیگارد بود خونه جدیدش برای این قد و قامت کوچیک بود محافظ دانشمند شهید دکتر طهرانچی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🚨لحظات پس از شهادت فریدون عباسی از زبان خانم پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد : 🔸 پلان اول: نمی‌دانم با آن همه اشک و بغض چطور رسیده‌ایم بیمارستان، من و آرمیتا. با مکافات وارد بیمارستان شده‌ایم. انگار روز شهادت داریوش دارد تداعی می‌شود. همان بیمارستان همان بخش اورژانس... نیازی ندارم کسی راهنماییم کند کجا بروم. خودم این راه را رفته‌ام. خودم این درد را کشیده.ام. ضحی و خانم دکتر قاسمی (همسرشهید شهریاری) را می‌بینم، چقدر این آغوش گرفتن‌ها، این گریه‌ها، تکراری شده. پرده را کنار می‌زنم. خانم دکتر عباسی را می‌بینم، روی تخت بخش اورژانس. بغضم می‌ترکد. جای‌مان عوض شده. چهارده سال پیش من در آن بخش اورژانس بستری بودم و او آمده بود الان او آنجا و من رفته‌ام. کمی بعد همسر و دختر شهید علیمحمدی و کمی بعدتر همسر شهید احمدی روشن هم می‌آیند. جمع‌مان جمع شده. چقدر بدم می‌آید از این تکرار‌ها... 🔸 پلان دو: خانم دکتر عباسی در میانه‌ی درد و اندوهش صبوری می‌کند. او دارد به ما دلداری می‌دهد. از ضحی می‌پرسد: بابا چه شکلی بود؟ ضحی می‌گوید صورتش خاکی بود و کمی دودی... خانم دکتر عباسی می‌گوید ضحی بابا یک عکس دارد روز آزادسازی خرمشهر. صورت و موهایش خاکی است، یادت هست؟ می‌گوید بله یادم است. می‌گوید همیشه به فریدون می‌گفتم تصورم از صورتت موقع شهادت شبیه آن عکس است. بابا شبیه آن عکس بود ضحی؟ ضحی با گریه‌های نم نم و صدای بغض آلود سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید بابا شبیه همان عکس بود... 🔸 پلان سوم: ضحی اصرار دارد تا مادرش را ببرند تا با پیکر پدرش که در سردخانه بیمارستان است، وداع کند. همه جمع ما همسران شهدا به همراه دختران شهدا می‌رویم سمت سردخانه بیمارستان. دم در می‌گویند همسر شهید و دو همراه فقط می‌توانند وارد شوند. نفر دوم ضحی است قرعه به نام من می‌افتد که همراشان وارد شوم. کسی به متصدی می‌گوید دکتر عباسی... کشو را می‌کشند بیرون. دکتر عباسی را در این شمایل ندیده‌ام هیچ‌گاه. سمت راست صورتش را خاک و خون پوشانده. سمت چپ صورت و موهایش خاکی است. درست مثل همین عکسی که می‌بینید. درست مثل همان تصوری که همسرش از او برای شهادتش داشته... ▪️ پ.ن: عکس‌ در روز آزادسازی خرمشهر است. دکتر عباسی در این عکس سه شبانه روز نخوابیده. او که همراه همرزمانش نقش پررنگی در آن آزادسازی و پیش از آن، شکستن حصر آبادان داشت، باید زنده می‌ماند تا مسیری دیگر برای پیروزی، برای ایران باز کند و چهل و سه سال بعد در خرداد پرحادثه خدا مرگش را شهادت قرار دهد. 🌹🍃 فریدون عباسی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
22.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 سرتیپ پاسدار محمدباقر طاهرپور فرمانده پهپادی نیروی سپاه گمنام بودن و گمنام رفتن کار مردان بی ادعاست ،خوشا به حال آنان که خدایی بودن را به زمینی بودن ترجیح دادند یادشان گرامی وراهشان پررهرو ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin