eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.1هزار عکس
123.7هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از تهدید بغداد توسط داعش با دوستان رفتیم تهران که از حاج قاسم برای رفتن به عراق مجوز بگیریم. از طریق عتبات عالیات به اتفاق آقایان حسنی و پور سالاری به عراق رفتیم. رسیدیم نجف و بعد کربلا ، گفتیم الآن پیش حاجی قیافه می گیریم آمده ایم کمک. اما سردار پیغام داد سریع برگردید کرمان!! اما چند ساعت بعد پیغام داد و گفت چه افرادی به عراق آمده اند؟ گفتیم حمید حسنی و احمد حمزه ای و دو نفر دیگر. حاجی گفت: باش حالا که آمدید بروید کربلا، هماهنگ می کنم شروع کنید برای آموزش بسیجی های عراق. در ماه مبارک رمضان شروع کارمان در بسیج عراق یا همان حشدالشعبی رقم خورد. حدود 45 روز در آنجا بودیم، در یک زمین فوتبال 4 مقر مشخص کردیم و به عراقی هایی که ثبت نام کرده بودند، آموزش های لازم داده می شد. 🎤:احمد حمزه ای 📚: یاران شاهد 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یادم هست ماه پنجم سال ۲۰۰۷ بود که عوارضی بر مرحوم حکیم پدیدار شد و ما ایشان را به درمانگاه بغداد بردیم که گفتند به‌احتمال قوی مبتلا به سرطان ریه شدند. اولین کاری که کردم، به تهران آمدم؛ قبل از آن از همان بغداد با حاج قاسم تماس گرفتم و گفتم کار فوری دارم؛ از فرودگاه که آمدم، دیدم ایشان هم تشریف آوردند. حاج قاسم گفت ان‌شاءالله مورد خاصی نیست که این‌قدر فوری و سریع آمدید؛ موضوع را که برایشان تعریف کردم، خیلی به‌هم ریخت و شروع کرد به گریه کردن و خیلی خیلی متأثر شد از شنیدن این ماجرا. حاج قاسم در طول مدت ۲۸ ماهی که مرحوم بیمار بود، همه جور محبت، لطف را داشتند و بدون مبالغه عرض می‌کنم که هر روز می‌آمدند و سرکشی می‌کردند بعضاً یک بار صبح و یک بار عصر می‌آمد و سر می‌زد. 🎤: فرزند مرحوم سید عبدالعزیز حکیم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
اعتقاد فوق العاده به امام و رهبری و انقلاب داشتند. همیشه می گفت من در کنار رهبر خواهم ماند. عشق و علاقه ایشان به رهبر وافر بود و در تمام سخنرانی هایشان از رهبری می گفت. به رهبری عرض کرده بودند که آن زمان که امام خمینی(ره) در قید حیاط بودند، اگر حضرت امام یک انار را نصف کنند و بفرمایند که نصف این انار حرام و نصف دیگر آن حلال، سوال نخواهم کرد و می پذیرم و آن نظر را قبول می کنم. 🎤: سردار حسنی سعدی 📚: یاران شاهد 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 احمد درگیر مسابقات کشتی شهرستانی و کنکور بود. در این حال و هوا ماه رمضان هم رسید. در این حال و هوا کار بر او سخت شده بود؛ اما احمد مصمم بود که با دهان روزه مسابقات کشتی را ادامه دهد. در مرحله نیمه نهایی حریفی داشت که خیلی سرحال و قبراق بود و فتیله پیچ و فتح پا را شگرد داشت. مربی به احمد پیشنهاد داد که در این مرحله از مسابقه روزه را بی خیال شود؛ اما احمد زیر بار نرفت. برای او مسابقه اصلی همان ماه رمضان بود. با دهان روزه تمرین می کرد و بعد از افطار روی تشک می رفت. هر چقدر حریف قدرت بدنی بالایی داشت؛ احمد هم از هوش و زیرکی برخوردار بود. بالاخره بعد از کش و قوس و افت و خیز فراوان احمد در تایم سوم حریف را بارانداز کرد و مدال طلای مسابقات شهرستان بابل را تصاحب کرد. بعد از کشتی هم در کنکور و در رشته صنایع غذایی دانشگاه تهران قبول شد؛ اما تقدیر او را به نیروی هوایی سوق داد. 📚:خانه ای کوچک باگردسوزی روشن 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در آخرین سفر سردار و در یکی از جلسات صحبتی شد و به ایشان گفتیم: اخیراً آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها خیلی تهدید می‌کنند، مراقب باشید. گفتیم: شما این برنامه را حالا انجام ندهید، این کار را نکنید. ایشان گفت: من آماده‌ام. مشکلی نیست. گفتیم: نه حاجی! بالاخره نقش شما در این جبهه منحصربه‌فرد است، اگر شما به شهادت برسید این جبهه ضربه می‌خورد و کار زمین می‌ماند. ایشان گفت: همه این کارهایی که شده و موفقیت‌هایی که در منطقه به دست آمده، کار خداست، کارگردان اوست، ما بازیگریم، ما مهم نیستیم، اینها از ما نیست و با آمدن و رفتن ما هم چیزی عوض نمی‌شود. 🎤:سردار حجازی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
سردار سلیمانی در اوج سختی‌ها همواره کنار مردمش بود و مانند سیل خوزستان شخصاً در صحنه حضور پیدا می‌کرد. البته برای کمک به اقتصاد نیز توانست تا حدی پول‌های بلوکه‌شده کشورمان را به کشور بازگرداند.در این مسیر هم مؤثر بود. و اگر امروز حضور داشت قطعاً از کادر درمان به‌جهت مجاهدت‌هایشان در خط مقدم مقابله با کرونا تقدیر ویژه می‌کرد و در این صحنه هم حضور پیدا می‌کرد. 🎤: سردار محمدعلی حق بین 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یک روز در عراق با (شهید)ابومهدی مهندس نشسته بودیم که (شهید) حاج قاسم سلیمانی آمد به خط. آن زمان داشتیم روستاهای اطراف موصل را می گرفتیم؛ یعنی آخرین مکان های تحت اشغال داعش. من به حاج قاسم گفتم: فردا بالاخره موصل هم آزاد میشه، ولی راهکار ما برای مردم چیه؟ حاج قاسم گفت: موتور رو بردار بریم. من جلو نشستم، حاج قاسم هم ترک موتور. به بقیه گفت: ما میریم منطقه رو می بینیم و برمی گردیم... از رفتن ما حدود یک ساعت گذشته بود و همه نگران شده بودند؛ چون معمولا رفت و برگشت برای شناسایی کمتر از یک ربع طول می کشد. وقتی برگشتیم دیدیم همه، به خصوص ابومهدی، نگران و مضطرب، توی مسیر ایستاده و منتظر بودند. و می گفتند: از چرا این قدر طولانی رفتید؟... چرا تماس نگرفتید؟... نگفتید اگر شما رو زنده بگیرن، چه بر سر ما می آد؟! اگه شهید می شدید، کی می خواست جوابگو باشه؟! ابومهدی همیشه نگران حاج قاسم بود. راوی: حاج رضا داوری 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 درجه و سردوشی و پست و مقام هیچ ارزشی برایش نداشت دنبال این چیزها نبود حتی درجه بهش داده بودند نرفته بود بگیره از سپاه انصار نامه زده بودند که اگر نیایید درجه هایتان را بگیرید توبیخ می شوید. یک سری کارهای قانونی داشت. نامه را دید ولی باز هم نرفت. تا اینکه بعد از شهادتش رفتم دنبال کارهای ترفیع درجه اش. 🎤راوی: برادرشهید یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 یک روز جمعه ناهار کباب داشتیم. محمّد وقتی سر سفره کباب ها را دید، بلند شد و گفت: «من لب نمی زنم. مردم نان خالی گیرشان نمی آید، آن وقت شماها بوی کباب راه انداخته اید؟!» جانشین ستاد لشکر ثارالله کرمان یار صمیمی سردار سلیمانی کجایند مردان خوب خدا کجایند مسئولین بی ادعا دریغ از فراموشی راه شهدا 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 اخلاقیات مسئولین دهه شصت یکبار که برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم خریدمون خیلی طول کشید واز صبح تا ظهراز این مغازه به اون مغازه می رفتیم، دوست داشتم لباس دلخواهم را پیدا کنم، با اینکه مشغله ی کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط سکوت کرد، بدون اینکه کوچکترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو تحمل می کنه، همین سکوتش بود که من رو به فکر انداخت، چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه، در صورتی که اگر کار به بحث کردن می کشید، من هیچ وقت به این مسئله فکر نمی کردم. رییس جمهور محبوب و مردمی و انقلابی و ولایت مدار و مردم دار از شهدا درس بیاموزیم 📚 خاطرات شهید رجایی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 1⃣ گفت دایی..! من رفتم..دستمال اشکهام رو با کمی تربت گذاشته‌ام لایِ قرآن روی طاقچه...اگه یه وقت طوری شد، آنهارا بگذارید کنارم...💔 2⃣ مهدي همواره مي‌گفت شهدا زنده‌اند و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت. ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي‌كرديم. براي همين هميشه به رفتار وكردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي‌ديد. هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي‌شديم، سلام مي‌داد. يك بار از كنار عكس شهيد ابراهيم هادي عبور كرديم. مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: «مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي‌كني؟ در جوابم گفت: «ابراهيم زنده است و داره ما رو مي‌بينه...» یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🎤 ✍ ایده ی جالبِ شهید زین الدین برای استفاده ی بهتر از جلسات از همه زودتر می یومد جلسه تا بقیه برسند دو_رکعت_نماز می خواند یکبار بعد از جلسه کشیدمش کنار و پرسیدم: نماز قضا می خونی؟!!! گفت: نه! نماز (مستحبی)می خونم که جلسه به یه جایی برسه، همینطور حرف روی حرف تلنبار نشه... 📝خاطره ای از زندگی سردار شهید مهدی زین الدین 📚 منبع: کتاب آقا مهدی با صلوات تصویر باز شود 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
سفر قم تا نجف تقریبا ۲۴ ساعت طول کشید. ترجیح دادم بعد از استراخت و انجام غسل زیارت و جمعه، نماز را در حرم امیرالمومنین سلام الله علیه بخوانم. دو سه ساعتی به مغرب مانده، گوشه حرم مشغول نماز شدم... در کمال ناباوری حاج قاسم از کنارم گذشت. یادم افتاد حدود یک هفته قبل از آن، تهران، منزل شهید تهامی، وقتی به حاج قاسم گفتم قرار است دهه آخر ماه مبارک، نجف مشرف باشم، جواب داد: من هم دوست دارم شب نوزدهم را در حرم امیرالمومنین علیه السلام احیا بگیرم. کمی جلوتر ایستاد برای خواندن اذن دخول. رفتم جلو برای سلام و احوالپرسی... گفت: زیارت می کنم و بر می گردم با هم حرف می زنیم.... زیارت حاج قاسم یک ساعت طول کشید. وقتی برگشت، گفت: بعد از نماز مغرب تماس می گیرم و با هم قرار می گذاریم. گرم و صمیمی همدیگر را بغل کردیم... سعادت زیارت حضرت و توفیق دیدار حاج قاسم، حال خوشی را برایم ایجاد کرد. انگار روی زمین نبودم. این دیدار را پذیرایی امام العارفین تلقی کردم. قطعا عنایت ایشان بود که آن ساعت خاص در حرم باشم و در مسیر حاج قاسم مشغول نماز شوم. 🎤: حاج محمود خالقی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🎤 توی یه مجلس که شهید کاوه هم حضور داشت، به مناسبت ازش نام بردم. چند روز بعد تلفن کرد و گفت: می خوام ببینمت... بعد هم اومد و نشست. کلی گریه کرد و گفت تو روبه جدت قسم میدم توی مجالس اینقد از من تعریف نکن. می ترسم نفس بر من غالب بشه و در این راهی که قدم گذاشتم غرور بیاد سراغم و عملم رو خراب کنه یاد عزیزش با صلوات از شهدا درس بیاموزیم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 🎥 روایت عجیب دانشجوی دختر ایرانی از هم خانه شدن با یک فرد داعشی در کشور ترکیه 😈فرد داعشی بر روی یک کاغذ نوشته بود سرها با لذت و با دقت بریده می‌شود!😱 اگر حاج قاسم و مدافعان حرم نبودند 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 ⭕️جزئیات جدیدی از زندگی سردار سلیمانی 🔻هربار معلم با ترکه‌ی خیس انار پشت دست هایش میزد و صدای گریه اش بلند میشد، بابا از حیاط خانه داد میزد نزن بی انصاف قاسم دستش کثیف نیست پوستش سیاه است 🔺همه‌ی پائیز و زمستان دست‌هایش از سرما و کار سیاه بود... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
می گفتی: ذکر ظاهری ارزشی ندارد. ذکر باید عملی باشد. خدا را بخاطر نعمت هایی که به ما داده عملا شکر کنید. یک شب، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی. آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچکس باقی نمانده است. می گفتی: این شکر است. خدا به من ماشین داده؛ اینطوری شکرش را بجا می آورم. 🎤: علی بادامی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
حاج قاسم معمولا برای شناسایی شخصا به منطقه می‌رفت و از نزدیک اوضاع را می‌دید خیلی‌ها به ایشان می‌گفتند این کار شما خطرناک هست... می‌گفت: اولویت من شکست داعش و مسلحین است. اگر این‌ها پیشروی کنند ابتدا عراق را می‌گیرند و سپس به مرزها حمله می‌کنند. مضاف بر اینکه ما در عراق و سوریه عتبات را داریم حفظ حریم اهل بیت خط قرمز ماست. حاج قاسم در رابطه با سوریه هم این چنین موضعی داشت حاج قاسم می‌گفت: اگر حکومت سوریه سقوط کند باعث می‌شود که این کشور چند پاره شود و در این صورت بعد از سوریه دشمنان به لبنان حمله می‌کنند و آنجا را درگیر جنگ می‌کنند و در نهایت در صورت پیروزی مسلحین ما پایگاه مقاومتی که در مقابل اسرائیل تشکیل دادیم را از دست می‌دهیم. در واقع امروز عمده هراس آمریکا و دشمنان ما از تجهیزات نظامی نیست بلکه آن‌ها از پایگاه‌هایی که ما در نزدیکی اسرائیل داریم در هراسند! راوی: سردار شجاعی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یکی دیگر از اقدامات شهید سلیمانی در جنگ 22 روزه ساخت تونل بود. اندیشه احداث تونل در زیرزمین در غزه که امروز بیش از 360 کیلومتر در آن تونل احداث شده است و آنان (صهیونیست‌ها) این را به خوبی می‌فهمند و همین کافی است از طرف 2 نفر یکی فرمانده شهید یعنی عماد مغنیه و دوم حاج قاسم سلیمانی مطرح شد. 🎤: احمد عبدالهادی عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی و نماینده جنبش حماس در لبنان 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🎤 👈شهدا با معرفت هستند حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌ه­اش يک چيز بود، آن هم خدمت به رزمند­‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر معرفت هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی عاشقش شده بودند. يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را تنها رها کردى. گفت نمی­‌دانستم که راه و بلد نيستى. تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد. وقت خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو. با این حرف حسن، من گراى او را پيدا کردم. بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش متوسل می‌شدم و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به کمکم آمد. خيلى داداش حسن و دوست دارم. با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه کنارم حسش مى‌کنم. 🎤راوی فرمانده تیپ عمار لشکر فاطمیون 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
سردار سلیمانی در مراسماتی که در بیت الزهرا برگزار می کردند، تأکید داشت ما بحث های سخنرانی را حول رویکرد اخلاقی در کنار مسائل خانوداگی، اعتقادی و سیاسی داشته باشیم و خواهان این بود که بر روی مسائل اخلاقی تأکید و توصیه شود. یکی از موضوعات سردار سلیمانی که نمود درونی و سازمانی داشت توجه به خانواده بود. حاج قاسم پدر دو شهید را که در لشکر ثارالله به عنوان امام جماعت بود در منزل خود دعوت می کرد تا خانواده اش راهنمایی های بیشتری در زمینه های تربیت اسلامی فرزندان، مسائل دینی و اخلاقی دریافت کنند. حتی جلسات خانگی را حول محور خانواده در منازل مسئولین سپاه برگزار می کرد تا مسائل بنیادین و رشد و تکامل خانواده ها بیان و تقویت شود. 🎤: حجه الاسلام عسکری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 یک روز جایی مشغول بتن ریزی برای نصب دکل بودیم. لانه ی مورچه ها نزدیکمان بود. من خاکها را به هم زدم تا مورچه ها از آنجا بروند. عباس وقتی این صحنه را دید، ناراحت شد و گفت: دست نگهدار، معلوم هست داری چه کار می کنی؟! تو که مورچه ها را کشتی، جواب خدا را چگونه می دهی؟ اگر کمی گرد و خاک به هوا بلند می کردی و اندکی صبر می کردی، مورچه ها متوجه نا امن بودن اینجا می شدند و می رفتند. با خودم گفتم: خدایا! این دیگر کیست؟! برخلاف هیکل تنومند و اندام ورزیده اش، قلب رئوفی دارد؛ حقوق تمام مخلوقات تو برایش محترم و با ارزش است!!!! 🎤: رضا همت آبادی 📚: ره یافتگان کوی یار،ج 2 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
خط قرمز حاج قاسم سلیمانی انقلاب بود و اطاعت محض از رهبری داشت. ایشان هرگز به هیچ جناح سیاسی خاصی درون نظام ( اصولگرا و اصلاح طلب؛ جریان های چپ و راست ) وابسته نبود و خط قرمز حاج قاسم سلیمانی انقلاب بود؛ نسبت به هرکسی و با هر تفکر سیاسی و جناحی که در جبهه کار می کرد، برخورد صمیمانه و دوستانه داشت؛ آن ها را نیروهای انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی می دانست؛ این نشان می دهد که اگر کسی درست عمل کند و وابستگی او انقلابی باشد و بر مدار ولایت و انقلاب حرکت کند، می تواند محبوب دل ها باشد. 🎤: حجت الاسلام عسکری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
ایشان اعتقاد داشت باید جذب حداکثری داشته باشیم، باید با همه ارتباط بگیریم، باید از همه امکانات استفاده بکنیم. در طول این بیست و چند سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس بود، با دولت‌های مختلف کار کرده، با همه این دولت‌ها هم ارتباط داشته، از این‌ها کمک گرفته، در کشور‌هایی که کار می‌کرده، ارتباط سیاسی داشته و پشتیبانی هم دریافت کرده. یعنی این‌طور نبوده که با یک طرف باشد، با یک طرف نباشد؛ کارش ایجاب می‌کرده با همه این دولت‌ها کار بکند و با همه ارتباط داشته باشد؛ با دولت‌هایی که می‌گویند اصولگرا بودند، اصلاح‌طلب بودند یا نمی‌دانم اعتدالی بودند، حاج‌قاسم با همه این‌ها کار کرده، ولی روحیه ایشان عبارت بود از: ضدآمریکایی بودن، اطاعت از رهبری و ولایت و پایبندی به فرمایش حضرت آقا. من بار‌ها از زبان ایشان شنیدم که می‌گفت: من تجربه کرده‌ام، در بعضی از مواقع که ما نظری داشتیم و حضرت آقا نظر دیگری داشتند. ما به نظر حضرت آقا عمل کردیم و فهمیدیم این درست است. خب، این ولایت‌پذیری است، این اطاعت از رهبری است. اگر ایشان را تکه‌تکه می‌کردند، حاضر نبود یک کلمه غیرواقعی گزارش بدهد و به حضرت آقا کم و زیاد بگوید. 🎤:شهید جانباز سردار حجازی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
سردار سلیمانی پیغام داده بود چهار باغی بیاید وضعیت توپ خانه سوریه را ببیند و گزارش بدهد... به ما گفتند: حاج قاسم در دمشق منتظر شماست. از فرودگاه تا خود شهر دمشق هم حدود ۲۵ کیلومتر فاصله است. ما سوار یک ون شدیم تا به محل ملاقات برویم.... ما هم خبر نداشتیم که تروریست‌ها بخشی از مسیر را گرفته‌اند. وقتی تیراندازی شد، تازه فهمیدیم که در دام افتاده‌ایم. راننده پایش را روی گاز گذاشته بود و با سرعت ۱۷۰-۸۰ کیلومتر می‌رفت به طوری که ماشین را به سختی می‌شد کنترل کرد.... یکی از همراهان در ماشین اسلحه داشت و شروع به تیراندازی به بیرون کرد تا اینکه نهایتا به یاری خدا با اینکه تیرهای زیادی به ماشین خورده بود، ولی ما آسیبی ندیدیم و رد شدیم... شب شده بود. در دمشق ما را به خانه‌ای بردند و خوابیدیم تا صبح پیش حاج قاسم برویم. حاج قاسم در حرم حضرت رقیه(س) بود. در واقع مقر فرماندهی‌اش را آنجا قرار داده بود. وقتی او را دیدم، در کمال آرامش در حرم نشسته بود و فرماندهی می‌کرد. آقای همدانی و آقا (...) هم آنجا حضور داشتند. دقیقا برج ۹سال۹۱بود. خدمت ایشان رفتم. چند شب باهم بودیم... حدود ۱۵ روز. چند روز بعد که کارم تمام شد و خواستم به ایران برگردم، در هواپیما دوباره حاج قاسم را دیدم که دخترش هم کنارش نشسته بود و از دمشق به تهران می‌آمدند. تعجب کردم!! در آن شرایط که دشمن تا پشت دیوارهای کاخ بشار اسد آمده و به نزدیک حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) رسیده و شرایط بسیار سخت بود، حاج قاسم دخترش را هم آورده بود. 🎤:سردار چهار باغی https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin