eitaa logo
بیرق هیأت
4.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
کانال رسمی سازمان هیأت و تشکل‌های دینی کشور در پیامرسان‌های داخلی و خارجی🔰 https://zil.ink/SazmanHeyat نشانی: تهران، خیابان حافظ، خیابان رشت، نبش کوچه ستوده، پلاک ۳۹ شماره تماس : ۹۱۲۱۲۲۱۲ - ۰۲۱ ارتباط با ادمین: @Beyragheheyat_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹غزل استاد ولی‌الله کلامی زنجانی برای خیزش عمومی دانشگاه‌های آمریکا علیه صهیونیست غاصب که داده حکم بیداری؟ به دانشگاه آمریکا!؟ که دم، از حق زندنسلِ عدالتخواه آمریکا!؟ نماز باشکوهی شد به پا در خانه شیطان! صد احسن بر مسلمانان , دل آگاه آمریکا پیام غزه را بشنیده و برخاسته ، ملت علیه صهیونیست و دولت گمراه آمریکا مُقاوم در مَقام اوج عشقی شاد باش ای قدس که اسرائیل افتاده به قعر چاه آمریکا حمایت کرده او از ظالم و، بر باد خواهد رفت در این جنگ ملال‌ آور جلال و جاه آمریکا ز خیرِ کدخدا بودن گذشت، البته میداند بلند است این قبا بر قامت کوتاه آمریکا ز رَه خورشید می‌آید، ظهور نور نزدیک است کزآن تبدیل بر سالی شده هرماه آمریکا شعارِ مرگ از این امت، نثار حاکمان جؤر نثار امپراطور و نثار شاه آمریکا «کلامی» لرزه افتاده بر اندام جهان غرب که حزب کفر می‌ترسد ز حزب الله آمریکا @BeyragheHeyat
📝 ▫️غزل《پنجره‌ای به بهشت》از سید حمیدرضا برقعی به مناسبت ایام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها در آسمان ملائکۀ خوش ذوق، شهر بهشت را که بنا کردند اول به سوی صحن و سرای تو، چندین هزار پنجره وا کردند مبهوت کرده‌اند تماشا را، حتی خود اهالی بالا را در این حرم به جای کبوترها، یک آسمان فرشته رها کردند مشتی ستاره از فلک آوردند، در سفره‌های ما نمک آوردند بس‌که بهار از فدک آوردند، در شهر قم مدینه به پا کردند با چشم‌های غرق عطش دیدیم، گنبد درون آینۀ حوض است آن کاسه‌های پر شده از خورشید، سیرابمان از آب طلا کردند ملا حسین مولویِ مداح، با سازگار و عاصی و خورشیدی از بس که بوده‌اند نمک‌گیرت در هر مقام شور به پا کردند صحن عتیق و جلوۀ دیرینش با چلچراغِ خوشۀ پروینش این‌ها به اتفاق مضامینش، پروانه را مدیحه‌سرا کردند ما قاصریم وصف تو را وقتی، امثال مرعشی و بروجردی یک عُمر روزه‌های معطر را، با بوسه بر ضریح تو وا کردند تکرار فاطمه‌ست عبور تو، توصیف زینب است مرور تو معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند ای تا همیشه کار تو کارستان، اثبات کرده شوکت تو هر آن هرگز نکرده‌اند همه مردان، کاری چنان که فاطمه‌ها کردند @BeyragheHeyat
📝 ▫️اثری از استاد کلامی زنجانی به مناسبت میلاد کریمه‌ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) ای دل مددی که دلبر اینجاست دل در بر یار و یاور اینجاست . ما را به بهشت حاجتی نیست جنات و نعیم و کوثر اینجاست . قم شهر قیام و شهر علم است بر آل رسول سنگر اینجاست . یا فاطمه اشفعی لنا گوی ای شیعه شفیع محشر اینجاست . فرمود امامِ صادق القول ما را حرم مطهر اینجاست . مکه حرم الله است و گوید بیت امّ قراست، مادر اینجاست . این است مدینه را تفاخر گوید حرم پیمبر اینجاست . پیچیده در آسمان کوفه صوتی که حریم حیدر اینجاست . با مکه و کوفه و مدینه در مجد و شرف برابر اینجاست . گر فاطمه را مزار مخفی ست او را حرم منور اینجاست . هر چار ائمه ی بقیع را محراب و حدیث و منبر اینجاست . از قول امام در شگفتم فرمود مقام اکبر اینجاست . فرمود که عُشّ آل طاهاست * فرمود بهشت را در اینجاست . بابی ز بهشت داری ای قم باغی پرِ گل، معطر اینجاست . شخصیت منحصر به فرد است درّی که ز آل اطهر اینجاست . معصومه ی فاطمی سجیه مدفون چو عتیقه گوهر اینجاست . از برکت دولت کریمه الطاف خدای داور اینجاست . گر عاشق باقرالعلومی کانون علوم برتر اینجاست . دنبال امام صادقی گر آثار قدوم جعفر اینجاست . طلّاب جوان ز کل عالم در حوزه محصل اندر اینجاست . نازد به دو کون ملک ایران دو شهر ستوده منظر اینجاست . یک جان و دو تن، قم و خراسان دو قبله نمای کشور اینجاست . یک فاطمه نام و یک علی نام یک خواهر و یک برادر اینجاست . ما را ز مهیب خود مترسان ای خصم، قوای حیدر اینجاست . شهری که امام از او به پا خواست این جاست، شمیم دلبر اینجاست . کرده در انقلاب را باز شهری که نمود محشر اینجاست . شهر ‌شهدا و شهر غیرت عمار بصیر پرور اینجاست @Beyragheheyat
📝 «غزل اشک و امید» از استاد کلامی زنجانی به مناسبت شهادت آیت‌الله رئیسی ایران شده یک دست بیایید و ببینید این اوج وفاق است بیایید و ببینید آن می که زلال و علویّ و رضوی بود کرده همه را مست بیایید و ببینید بر قوم کمر بسته در این راه، نباشد نومیدی و بن بست بیایید و ببینید آن سید آزاده که در بند ولا بود آخر ز بلا رست بیایید و ببینید ای مدعیان هنر، ای موج سواران اوج هنر این است بیایید و ببینید از دوری آن قلب پر احساس وتپنده قلب همه بشکست بیایید و ببینید گویند سواران همه ایستاده بمیرند برخاست و ننشست بیایید و ببینید صد بار به طعنه دل او را بشکستید ای طایفه ی پست، بیایید و ببینید با سوز رضا آمد و در روز رضا رفت رو سوی حرم جَست بیایید و ببینید یک عمر روان بود به دنبال شهیدان بر قافله پیوست بیایید و ببینید دوشنبه ۱۴۰۳/۲/۳۱ @Beyragheheyat
📝 علیرضا قزوه در سوگ شهید آیت‌الله رئیسی «در ما قیامت کن قیامت سید ابراهیم ای صاحب جود و کرامت سید ابراهیم ما را خبر از خویش بی خود کرده اما تو اما تو راحت باش راحت سید ابراهیم تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ ما خسته از دنیای غربت سید ابراهیم از ابتدا هم تو شهید زنده ای بودی سهم تو شد آخر شهادت سید ابراهیم دیدار با تو بار دیگر آرزوی ماست دیدار ما روز قیامت سید ابراهیم @Beyragheheyat
📝 ▪️شعری از علی انسانی به مناسبت ارتحال حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه «آن شب که در آغوش مصلّی بودی خَلقی به تو مجنون و تو لیلا بودی» بر گِرد تو گشتند و طوافت کردند چون کعبه‌ی عشق و آرزوها بودی از روح نمازِ شبِ تو پیدا بود کز بهر عروج خود مهیا بودی تنها نه همین داغ به دل امت شد داغ دل هر لاله به صحرا بودی مردم به جماران همه محو تو و لیک تو جای دگر محو تماشا بودی فرماندهی کل قوا، جزئی بود عبدالله و فرمانده‌ی دلها بودی @BeyragheHeyat
📝 ▪️دلنوشته امیر عباسی به مناسبت رحلت جانسوز امام خمینی رحمة الله علیه چو باران در غم هجرانِ روحُ الله می باریم همیشه همچُنان خردادِ شصت و هشت عزاداریم نوای کلّ ایران در فِراقش وا اِماما بود چرا که تا ابد ما بر امامِ خود بدهکاریم خمینی نایبُ المهدی و ما با خصمِ دجّال و جُنودِ مُلحِدِ سُفیانیان در حال پیکاریم جماران با حضورش رنگ و بوی سامرایی داشت هنوزم مست، از عطرِ نگاهِ آن علمداریم به ما او یاد داده یاورِ مستضعفین باشیم هماره حرفِ عشقش را به گوش جان خریداریم چه خوش تدریسِ ایثار و جهاد و سرفرازی کرد که از افعی صفت های جهانِ کفر بیزاریم خمینی رفت و گرگِ غرب شد آماده ی غارت به این باور که بیشه خالی است و بی کس و کاریم همان روزش ولی فهمید ایران مهدِ شیران است وَ ما خورشیدِ تابانی چُنان سیّد علی داریم ✍️ ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۳ @BeyragheHeyat
📝 ♦️فرازی از نوشته سیدحمیدرضا برقعی به مناسبت ازدواج حضرت زهرا و امیرالمومنین(ع) می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام @BeyragheHeyat
📝 🔹مسافر اُمُّ‌القُرا اثری از سیدمحمدجواد شرافت از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم ها می‌روم از این منِ خاکی جدا شوم من زادۀ زمینم و تا عرش می‌روم پر می‌کشم، مسافر اُمُّ‌القُرا شوم این چند روز، فرصت خوبی‌ست تا که من از چند سال بندگی تن جدا شوم تا نقطهٔ عروج دل خویش پر زنم از خود جدا شوم، همه محو خدا شوم با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب از تیرگی این همه ظلمت رها شوم لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم در لحظهٔ طواف بگردم به گِرد یار سرگشته چون تمامی پروانه‌ها شوم در جستجوی زمزم جوشان عاشقی از مروه تا صفا بروم، باصفا شوم حرف تمام شعر همین است؛ این که من در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم @BeyragheHeyat
📝 ✍️ شعری از استاد غلامرضا سازگار به مناسبت شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) روی تو را به چشم دل، از سر دار دیده‌ام جانب مکه پر زند، جان به لب رسیده‌ام حرمت جان شکسته‌ام، در دل خون نشسته‌ام تا که به دست بسته‌ام، ناز غمت کشیده‌ام دیده به شعله دوختم، لحظه به لحظه سوختم هستی خود فروختم، عشق تو را خریده‌ام تن به قضا سپرده‌ام، منّت تیغ برده‌ام بلکه تو خنده‌ای کنی پایِ سرِ بریده‌ام تا بزنم ز زخم تن، بوسه به خاک مقدمت کوچه به کوچه می‌رود، جسم به خون طپیده‌ام از سر بام بر زمین چون تن خود نیفکنم من که ز خاک کوچه‌ها بوی تو را شنیده‌ام هست امیدم از درت، بعد تو نزد خواهرت شود کنیز دخترت، دختر داغدیده‌ام از تو جدا نزیستم، پیش رویت گریستم من سر دار نیستم، نزد تو آرمیده‌ام @BeyragheHeyat
📝 🔹شعری از علی سلیمیان به‌مناسبت رویداد مباهله (٢۴ ذی الحجه) به جز مباهله این غائله علاج نداشت که اعتقاد، نصارا به احتجاج نداشت به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت؟! از این مقابله ترسید اُسقُف اعظم و راه چاره به جز دادن خراج نداشت و باز فتح بزرگی بدون خونریزی به دست شاه عظیمی که تخت و تاج نداشت @Beyragheheyat
📝 الا که ماه عزاداری و غم است محرم بگو به‌ مردم‌ عالم محرم است محرم فرشته‌ها همه گریان، خلایق‌اند پریشان که حال عالم و آدم چه درهم است محرم خلیل و موسی و عیسی و نوح‌، نوحه‌کنان‌اند عزای اشرف اولاد آدم است محرم خدا به‌حق حسینش گناه خلق ببخشد بساط توبه دوباره فراهم است محرم تمام سال برای غم تو گریه نمودم که در مقابل زخمان تو کم است محرم ✍️ علی مقدم @BeyragheHeyat
📝 سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم ✍️ محمد رسولی @BeyragheHeyat
📝 تا چراغ خیمه‌ی ارباب روشن می‌شود فرق بین بیعتِ اصحاب روشن می‌شود عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟ بانگ هل من ناصر از گودال می‌آید به گوش کاش من هم بودم آن‌جا، سر به‌راهش می‌شدم روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش می‌شدم ✍️ سیده تکتم حسینی @BeyragheHeyatپ
📝 کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای‌کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین‌شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد ✍️ زهرا نظری @BeyragheHeyat
📝 قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک‌دم سپر شوند برای برادرش خون عقاب در جگر شیرشان پر است از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش این دو ز کودکی فقط آیینه دیده‌اند «آیینه‌ای که آه نسازد مکدّرش» واحیرتا که این دو جوانان زینب‌اند یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش؟ با جان و دل، دو پاره جگر وقف می‌کند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش یک دست گرم اشک گرفتن ز چشم‌هاش مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش چون تکیه‌گاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش... زینب همان شکوه که ناموس غیرت است زینب که در مدینه قُرُق بود معبرش زینب همان که فاطمه از هر نظر شده‌ست از بس‌که رفته این همه این زن به مادرش زینب همان که زینت بابای خویش بود در کربلا شدند پسرهاش زیورش گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات وقتی گذشته بود دگر آب از سرش ✍️ سیدحمیدرضابرقعی @BeyragheHeyat
📝 آمدم تا جان کنم قربان تو پیش تو گردم بلاگردان تو در حرم دیدم که تنها مانده‌ام همرهان رفتند و من جا مانده‌ام رفتی و دیدم دل از کف داده‌ام خوش به دام عقل و عشق افتاده‌ام عقل آن سو، عشق این سو می‌کشانْد از دو سو، این می‌کشانْد، آن می‌نشانْد عقل گفتا: صبر کن، طفلی هنوز عشق گفتا: کن شتاب و خود بسوز عقل گفتا: هست یک صحرا عدو عشق گفتا: یک‌تنه مانده عمو عقل گفتا: روی کن سوی حرم عشق گفتا: هان! نیُفتی از قلم عقل گفتا: پای تو باشد به گِل عشق گفت: از عاشقان باشی خجل عقل گفتا: نی زمان مستی است عشق گفتا: موسم بی‌دستی است.. راهی‌ام چون دید، عقل از پا نشست عشق، دست عقل را از پشت بست.. :: خاطر افسرده‌ام را شاد کن طائر روح از قفس آزاد کن هم دهد آغوش تو بوی پدر هم بُوَد روی تو چون روی پدر بین ز عشقت سینۀ آکنده‌ام در برِ قاسم مکن شرمنده‌ام من نخواهم تا به گردت پر زنم آمدم، آتش به جان یکسر زنم دوست دارم در رهت بی‌سر شوم آن‌قَدَر سوزم که خاکستر شوم.. مُهر زن، بر برگۀ جان‌بازی‌ام وای من! گر از قلم اندازی‌ام هست، بعد از نیستی، هستی من شاهد عشق تو، بی‌دستی من.. گو شود دست من از پیکر جدا کی کنم دامان عشقت را رها؟ ✍️ علی انسانی @BeyragheHeyat
📝 آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد! آه بلندش در دل آهن اثر کرد کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد بغض جمل را بین دشمن شعله‌ور کرد با نعره‌ی ابن الحسن عزم خطر کرد مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد اینجای مقتل عمه‌اش را خون جگر کرد ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد ✍️ مسعود یوسف پور @BeyragheHeyat
📝 🔹غزل تماشای حسین سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است تمام هستی‌ام باشد دل من که لبریز از تولاّی حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلاّی حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت قدّ و بالای حسین است ✍️ غلامرضا سازگار @BeyragheHeyat
📝 تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت خورشید، فروغ از پیام تو گرفت ای خون تو جاری به رگ سرخ حیات! اسلام، قوام از قیام تو گرفت ✍️ سیدعلی‌اصغرصائم کاشانی @BeyragheHeyat
📝 حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است قیام اوست که پیوسته نهضت‌آموز است تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است... حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات! که آفتاب عدالت از او دل‌افروز است به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست ردای مرگ برایش قبای زر دوز است رهین همت والای سیّدالشهداست هر آن‌که از غم اسلام در تب و سوز است... حرارتی که ز عشق حسین در دل‌هاست برای ظالم هر عصر، خانمان‌سوز است... ✍️ حبیب الله چایچیان @BeyragheHeyat
📝 گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی زسفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» ✍️ رضا نیکوکار @BeyragheHeyat
📝 ▪️همین خشم و همین غم مژده آزادی قدس است... پریشان در پریشان در پریشان است حال ما شبیه زلف خون‌افشان شام مسجدالأقصی دل ما زیر آوار است در شبهای بمباران خدایا طاقت ما رفت از کف، لا تحملنا... خبرها تلخ و غمگین، سرخ و خونین، داغها سنگین تپش‌های دل ما دم به دم الغوث و أدرکنا ببین خون می‌چکد از آیه والتین والزیتون ببین خون می‌چکد از سطر سطر سوره إسرا دوباره هق هق نوزادها و روضه اصغر دوباره خنده کودک‌کشان ظهر عاشورا به دیده گریه داریم و به ابروها گره، آری نه دارد حزن ما پایان، نه دارد خشم ما پروا ز گریه چشم ما پر شد، خشاب خشم ما پر شد ز خون سیراب خواهد گشت تیغ انتقام ما همین خشم و همین غم مژده آزادی قدس است می‌آید لشکر ما، کان وعدالله مفعولا مگر آرام میگیریم؟ ما و شور خونخواهی اگر کشتند در آغوشمان امروز مهمان را شهیدی تازه آمد یا حسین بن علی اینک تو بر این کشته دور از وطن آغوش خود بگشا ✍ محمد مهدی سیار @BeyragheHeyat
📝 فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره‌ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه‌ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... ✍ علی ذوالقدر @Beyragheheyat
📝 میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم ✍️ سیدمیلادحسنی @Beyragheheyat