شهید محمودرضا بیضائی
🍃شال عزا.... #شهید_حسن_قاسمی_دانا @Beyzai_ChanneL
🍃شال عزا ( از خاطرات شهید حسن قاسمی دانا )
این شالشو فقط محرم دور گردنش می انداخت تا آخر بعد به من می گفت بشورم و میذاشت کنار تا محرم سال بعد.
محرم 92 می خواست جمع کنه گفتم: هنوز نشستم گفت: می خوام همینطورى نگه دارم منم قسم داد که یه وقت نشورم.😢
و همونطور گذاشتم کنار...
تا روز رفتنش..
شالشو از من خواست و با خودش برد..
نمی دونم چى تو دلش می گذشت فقط اینو میدونم که...
شالشو برد تا روز وفات حضرت زینب(سلام الله علیها)تو سوریه استفاده کند..😊
ولى دقیقا روز وفات حضرت تو مشهد پیکر قشنگش هم بستر خاک شد...😭
@Beyzai_ChanneL
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈رفیقِ آسمانی، تولد زمینیت مبارک... 🌺🎈🌺✨
#شب_تولد_سید_ابراهیم
@Beyzai_ChanneL
💠 سی و چهار:
🌺 آبانماه ۹۲ بود. برای شرکت در مراسم تدفین پیکر مطهر شهید مدافع حرم، محمد حسین مرادی، با محمودرضا به گلزار شهدای چیذر در امامزاده علی اکبر رفته بودیم. تراکم جمعیتی که برای تدفین آمده بودند زیاد بود و نمیشد زیاد جلو رفت اما من سعی کردم تا جایی که میتوانم به محل تدفین نزدیک شوم و لحظاتی از محمودرضا جدا شدم…اما فایدهای نداشت و نمیشد به آن نقطه نزدیک شد.
🌺 چند دقیقهای در حال تکاپو برای جلوتر رفتن بودم که وقتی دیدم نمیشود، منصرف شدم و به عقب برگشتم. محمودرضا عقبتر رفته بود و تنها به دیوار تکیه زده بود و زیپ کاپشنش را بخاطر سرمای هوا تا زیر گلو کشیده بود و سرش را انداخته بود پایین و دستهایش را کرده بود توی جیبش و کف یکی از پاهایش را هم گذاشته بود روی دیوار.
🌺 جلوی امامزاده یک سماور بزرگ گذاشته بودند؛ رفتم و دو تا چایی ریختم و آمدم پیش محمودرضا. یکی از چاییها را به او تعارف کردم اما محمودرضا اشاره کرد که نمیخواهد و چایی را از من نگرفت.
🌺 با کمی فاصله ایستادم کنارش. چند دقیقهای محمودرضا به همین حال بود. سرش را کاملا پایین انداخته بود طوریکه نگاهش به زمین هم نبود و انگار داشت روی لباس خودش را نگاه میکرد.
🌺 نمیدانم چرا احساس کردم در درونش دارد با شهید مرادی حرف میزند. در آن لحظه چیزی مثل برق از ذهنم عبور کرد… نکند شهید بعدی محمودرضا باشد؟!
🌺 دو ماه بعد محمودرضا به شهادت رسید و وقتی برای تحویل گرفتن پیکرش به تهران رسیدیم، حالت آنروز محمودرضا در گلزار شهدای چیذر مدام جلوی چشمم بود ...
#برای_محمودرضا
☝️🏻☝️🏻 تعقیب سلسله ی خاطرات
کپی مطلب با ذکر صلوات برای شادی روح شهید بیضائی عزیز، بلامانع است.
@Beyzai_ChanneL
خوش اومدی تو از سفر ،بابا
تو رو خدا منو ببر،بابا..
🌷اولین دیدار دختر شهید سید جلال حبیب الله پور با پیکر پدر ، امروز معراج شهدا
@Beyzai_ChanneL
وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ
ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ(نساء/١٠٠)
همین منزل های آخر بود که به تو پیوست
زهیر را میگویم
نمی دانم زهیر چه داشت که حالا
این روزهای بهشتی اش را کنار تو میگذراند
فقط میدانم بانویی داشت
که همیشه تحسین مرا برانگیخته ...
به دنبالش که فرستاده بودی که ببینی اش
دل دل کرده بود که بیاید یا نه
بانو اما بر او نهیب زده بود که:
پسر دختر رسول خدا
تو را خوانده و تو تردید میکنی؟
وقتی هم که برگشت
گفت آقا فرمودند:
سرت در راه ما بریده خواهد شد
با قلب زهیر چه کرده بودید؟
#سید_الشهدا_جان❤️
#برای_خاطر_آیه_ها
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ و
سلام ما از ایران
چهارده قرن بعد از آن روز
به بانوی زهیر
به ایمان و معرفت و شهامت زنانه ات
دعا کن بانوان سرزمینم
همه کربلایی شوند ، آن گونه که تو ...
نسخه قرن بیست و یکمی از یک زنِ عاشورایی
#برای_خاطر_آیه_ها
@Beyzai_ChanneL
فردا پیکر شهدای نیروی انتظامی در بندرعباس تشییع میشود
معاون فرمانده انتظامی هرمزگان:
🔹مراسم تشییع پیکرهای پاک شهدای نیروی انتظامی، فردا ساعت هشت صبح از ستاد فرماندهی انتظامی استان هرمزگان تشییع خواهد شد.
🔹ستواندوم شهید خلیل محمودی اهل شیراز و استواریکم شهید احمدجزینی اهل کرمان از مأموران نیروی انتظامی بودند که در حین گشتزنی در حوزه استحفاظی پاسگاه جعفرآباد مورد حمله مسلحانه و اشرار قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
@Beyzai_ChanneL