شهید محمودرضا بیضائی
فردای عید غدیر بود. قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به ماموریت به کارهای اداری و غیر اداریش بپردازد و سر و سامانش بدهد.
مدتی در اتاق مشغول بودم. جانمازش مانند همیشه رو به قبله باز بود.📿
بلند شدم و بیرون رفتم. چشمهایم از تعجب گرد شد😳؛ حاج آقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن.
گفتم : مگه شما بیرون نبودید؟کی آمدین من متوجه نشدم؟! چرا زحمت می کشید؟
نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد☺️ و گفت: دیدم کمرت درد می کند گفتم قبل از رفتن دستی به این فریزر بکشم شما اذیت نشی...🌺🍃
سردار همدانی نمونه واقعی یک انسان کامل به شمار میرفت و چه با دشمنانش و دوستانش بزرگمنشانه برخورد میکرد و اگر کسی اشتباه و خطایی میکرد سردار همدانی به راحتی از آن چشم میپوشید.🌹🍃
#سالروزشهــادت🕊
@Beyzai_ChanneL
💠پَـــنـــد نــٰـامــہء شٌــــهَــــداء "۵۳"💠
#کانال_شهید_بیضائی
🌷شهید حسین محرابی🌷
✅ #پند_نامه_شهدا
✅ #تلنگر
@Beyzai_ChanneL
•┈┈••✾•🔹🔷🔹•✾•┈┈••
شهید محمودرضا بیضائی
فردای عید غدیر بود. قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به ماموریت به کارهای اداری و غیر اداریش بپردا
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
وصیت نامه #شهیـدهمدانـے(ابووهب):
اگر امکان داشت هر شخصی که وصیت نامه من را می خواند
برای من یک روز نماز و روزه به جای آورد که اگر در آن عالم در کنار هم بودیم جبران کنم.☺️
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🌹 #شهید_جواد_الله_کرم 🌹
🍃🌷
#خاطره
✍یک سالی از شهادت آقا جواد می گذرد،تلفن خانه به صدا در می آید خانمی که از تماس با موبایل شهید جواب نگرفته است سراغ آقا جواد را می گیرد:
* با آقای #جواد_الله_کرم کار دارم!
-ایشان نیستند؟
*می شود شماره ای بدهید با ایشان تماس بگیرم؟
-امرتان چی هست؟
*از سازمان انتقال پلاسمای خون تماس می گیرم، آقای #الله_کرم قبلا چن بار به این مرکز مراجعه کرده اند و پلاسمای خون خود را برای بیماران نیازمند اهدا نمونده اند، اما اکنون مدت هاست که دیگر مراجعه ای به این سازمان نداشتند، می خواستیم ببینیم آیا تمایلی برای مراجعه مجدد دارند؟
-ببخشید! ایشان تمام خونش را یک جا برای امر دیگری اهدا نمودند.
*متوجه نمی شوم!
-آقای #الله_کرم به شهادت رسیده اند!
(چند ثانیه سکوت می کند و بعد با تعجب و لحنی حزین می گوید:
* #شهید شده اند؟ خدای من! کجا و چگونه؟
-برای دفاع از حرم، برای امنیت مردم!
پی نوشت: یادو خاطره آقا جواد بخیر؛ مرد بود مرد. او که مثل خیلی ها جاوید الاثر است و پیکر پاکش به میهن برنگشته...
#شهید_جواد_الله_کرم
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
پارسال همین روزا بود که رفقا داشتن واسه کاروان زیارتی اربعین هیأت ثبت نام می کردند.
حسابی دلم گرفته بود، نمی دونستم هزینه سفر رو از کجا جور کنم.
روم نمی شد با کسی در میون بزارم.
یه شب بعد هیأت، حسین رو دیدم.
مثل همیشه گرم احوالپرسی کرد.
در مورد سفر اربعین پرسید؟!
گفت مصطفی امسال میای یا نه؟!
بهش گفتم رفیق کارم گره خورده.
(تو اون شرایط روم نشد بگم که مشکل مالی دارم).
تا حسین اینو شنید، دستمو گرفت و با خودش برد یه گوشه
گفت چه مشکلی داری؟!
چه گرهی تو کارت افتاده؟!
هیچ حرفی نزدم، با این که دلم لک زده بود واسه کربلا اما نمی تونستم بهش بگم حتی پول ویزا گرفتن هم ندارم
حسین گفت: رفیق اگه پول کم آوردی من هستم!
اگه مشکلت مالیه رو کمک من حساب کن.
خیلی خوشحال شدم
گفتم از کجا می خوای جورش کنی؟!
گفت من با یه شخصی صحبت کردم ، قبول کرد برا چند نفر که واسه زیارت کربلا نیاز مالی دارن، هزینه ای رو قرض بده.
قرار گذاشتم هر وقت توانایی شو داشتن، پول رو پس بدن.
با اینکه هیچ راهی جز این نداشتم، ولی روم نشد قبول کنم.
گفتم دمت گرم. اگه جور نشد بهت خبر می دم.
اونم گفت پس من منتظر خبرت می مونم.
همون شب به حسین زنگ زدم و حسین هم سریع، پول رو بهم داد.
اون سال با کمک آقا حسین ولایتی فر ما کربلایی شدیم.قدم قدم کنار هم به سمت حضرت عشق رفتیم.
امسال اما حسین شهید شده.
رفیقمون زود تر از همه ما رفته کربلا.
این روزها که بچه های هیأت دوباره دارن واسه زیارت کربلا ثبتنام می کنند، من تو دلم با حسین حرف میزنم :
رفیقی که معرفتت رو ثابت کردی،
مشتی ترین، اگه هنوز می تونم رفیق صدات کنم،
یعنی اگه هنوز لیاقت رفاقت با تو رو دارم، ازت یه خواهش دارم.
ازت می خوام امسال هم رفیقتو کربلایی کنی!
«راوی :مصطفی رحمانی»
#شهید_حسین_ولایتی
@Beyzai_ChanneL