مردم تهران خواهش میکنم از تمام گناهانتون توبه کنید شاید خدا از سر تقصیراتمون بگذره اخوندی شهردار تهران نشه
خواهش میکنم😑😐
@Beyzai_ChanneL
الوداع ماه محرم ...
چه زود گذشت ...😔
یه سال صبر کردیم تا به ماه #محرم برسیم و ...
یه دفه دیدیم تو هیئت نشستیم و روضه خون میگه :
حسین میاد به کوفه ...😔
چند شب تو هیئت گذشت و صدا اومد ...
اصغر من کی به زبان امده ...😭
تو غم های حضرت ذوب شدیم و با ...
جوانان بنی هاشم بیایید ،😭 باریدیم ...😭
در کنار علقمه با حسین ناله سر دادیم و از غم برادر گفتیم ...😭
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...😭😭😭
شب آخر شد و همه بهت زده می خواندند ...
مکن ای صبح طلوع ...😔😔
از آن شب زینب شد سالار غافله و نشانش سر برادر ...😔😔
سری به نیزه بلند است دربرابر زینب ...😭😭😭
محرم حلالمان کن ...😭💔
@Beyzai_ChanneL
🍃🌷🍃
#دلنوشته_ای_از_جنس....
📝نــامـہ ای بـہ اربـابــــــــــ
بہ: ریاست محترم بخشِ بےقرارےهای #دل ، سایه ی سر
حضرت #اباعبدالله (روحے فـداڪ)
از: ڪربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و
آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ#موعودتان
احتراماً
به جهت جاماندن یک فقره دل روبروے
#ایوان_طلا ی حرمتـان😞
و یڪ جفت چشم در حوالے حریمتان ،
و یک هوا آشفتگي کنار #بیرق و عَلَمتان،
و یک عـُمر تپش در کنار #روضه هایتان ،
درخواست آن دارم که
دیگر بار با عنایت خداوندم و
خواست قلبِ مبارکتان ،
منت بر سرم نهاده ، 😌
دعوت به آن وادی جنونمان ڪنید که
نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتےتان فرا رسد
كه آرام گیرد
سرگشتگےها
و بےقرارےها و
تپش های قلبمان و
همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها
از لمس #ضریح شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر ڪنید.😢
امیر قلبم ❤️
دل در هوای ڪربُ بلا دست و پا می زند...😞😢
با تقدیم همه ے جان و روح و هستی امـ
آدرس گیرنده:
عراق.
شهر کربلا .
خیابان بین الحرمین .
ورودی باب القبله .
ضریح شش گوشه.
حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام
پی نوشت:
دلنوشته های شهید حجت در وبلاگ شخصی اش.....
#زیارت_نصیبمون
#شهادت_روزیمون
🍃🌸🍃
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_بیست_و_نهم 💟اين سخنان را از خيلي ها شنيدم.اينکه هادي ويژگي هاي خاصي داشت
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_سی_ام
✳خيلي دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب دفاع کند.
💟 يک طرف ديوار خانه را از بنري پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب نوشته شده بود. مي گفت نبايد بگذاريم حرم عمه ي سادات، دست تروريست ها بيفتد.
♦وقتي مي خواست براي نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهي چه کني؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه مي دهم.
✴ اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا مي خواهد اين گونه باشد.
⭕در ميان فيلم ها به خداحافظ رفيق خيلي علاقه داشت. سي دي فيلم را تهيه کرد و براي خانواده پخش نمود.
🔗خواهرش مي گفت: من مدتها فکر ميکردم هادي هم مثل آدم هاي درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا مي رود.
🔲صحنه هاي اين فيلم همه اش جلوي چشم هاي من است.
🔆همه اش نگران بودم مي گفتم نکند شباهت هاي هادي با محتواي فيلم اتفاقي نباشد!
🔘هادي مثل ما نبود که تا يک اتفاقي مي افتد بيايد براي همه تعريف کند.
🌟هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمي زد. آرامش در کلامش جاري بود.
⚫برادرش مي گفت: »نمي گذاشت کسي از دستش ناراحت شود اگر دلخوري پيش مي آمد، سريعاً از دل طرف درمي آورد.
🔷هادي به ما مي گفت يکي از خاله هايمان را در کودکي ناراحت کرده، اما نه ما چيزي به خاطر داشتيم نه خاله مان.
🔴ولي همه اش مي گفت بايد بروم حلالیت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوري از او جدا شود.«
📚برگرفته از کتاب شهیدهادی ذوالفقاری
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@Beyzai_ChanneL
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷