eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
282 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 آمادگی و حضور نیروهای سپاه و بسیج در مناطق زلزله زده سرپل ذهاب @Beyzai_ChanneL
طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🎈| فقط یڪ مدال بر روے سینه نیست! یڪ هدف و راه است و ڪسانے مے توانند هم مسیر باشند ڪ اَدا و اِدعا را دفن ڪنند! و خاڪے بودن را براے آسمانے شدن! امتحان ڪنند... #شهیدمدافع_حرم_آقامحمودرضابیضائی @Beyzai_ChanneL
درود حق به تو ای مظهر صفات حسین ✋ 🍃🍃🍃 @Beyzai_ChanneL
سلام بر مهدی، ✋ جوهر دین و نور یقین، ذخیره الهی و منجی نهائی 🌹🍃🌹🍃 @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به معنای واقعی اهل کار و عمل بود ⭕️مردِ کار زیاد درباره‌ کارش از او سوال نمی‌کردم اما می‌دانستم که پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا دوست داشت. وقتی تهران باهم بودیم، از تماس‌های تلفنی زیاد،از چشم‌هایش که اغلب بی‌خواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانه‌روز،از صبح خیلی زود سرکار رفتن‌هایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، می‌دیدم که چطور برای کارش مایه می‌گذارد. 🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرمانده‌ی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به تصویب رسانده بود. کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمی‌گشت نمی‌توانست پشت فرمان بنشیند. می‌گفت:آن‌جا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا می‌اندازد؛ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به شهادت رسید،جلیقه‌ی ضدگلوله را به‌خاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش حق مجاهدت و کار برای انقلاب را ادا کرد و رفت. 🌷من اعتقاد دارم شهادتش مزد پرکاری‌اش بود.بعد ازشهادتش دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم. با یکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمودرضادر آن بود رفتیم.روی کمدش این جمله از امام خامنه‌ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسپانده بود: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌ی کارها به شما متوجه است. 📚تو شهید نمی شوی/حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر @Beyzai_ChanneL
#شهیدمصطفی_صدرزاده
شهید محمودرضا بیضائی
#شهیدمصطفی_صدرزاده
🌺🌺🌺چند خاطره ، به نقل از یکی از همرزمان شهید صدرزاده🌺🌺🌺 يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۴۷ ب.ظ ازاین به بعد خودت با صدای خوش تحریرت اذان بگو.. یکی از خصوصیت‌های بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم می‌گفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام می‌دادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر می‌کردیم نمی‌توانستیم روزه بگیریم اما او روزه می‌گرفت و برای سحری بیدار می شد. یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و می‌گفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش می‌گذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) می‌گفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو! علاقه عجیب به روضه داشت.. همیشه به بحث معنویات عنایت داشت خصوصا روضه، کاری به مستمعین متنوع نداشت خودش تنهایی برای خودش می‌خواند اغلب اوقات که در ماشین هم مسیر می‌شدیم می‌گفت شیخ یک روضه و یا مدح مولا را برایم بخوان. اولین بار که دیدم فهمیدم بچه تهران است.. همیشه تلاش می‌کرد تا نشاط و شادابی در بین نیروهای مقر پخش شود و نیروهایش روحیه بگیرند، بالاخره فضای جنگ و شرایط خاص آن، گاهی روحیه رزمندگان را دچار تحلیل می‌کند. از تیپ و قیافه اش معلوم بود بچه تهران است.. با ماشین فرمانده تیپ آمده بود توی مقر و برای اولین بار او را دیدم، از تیپ و قیافه اش معلوم بود که بچه تهران است و به بچه های تیپ فاطمیون نمی‌خورد از همان لحظه عاشق سید شدم و رویش را بوسیدم. تکه کلام های خاصی داشت، یک تسبیح هم در دستش بود که همیشه همراهش بود، آن تسبیح را هدیه گرفتم و گفتم حاجی من مطمئنم که شما شهید می‌شوید این را می‌خواهم به یادگار داشته باشم، در جواب گفت: من رو سیاه کجا و شهادت کجا و حرف را عوض کرد. شهید صدر زاده همه جوره با خدا معامله کرده بود.. هر کاری می‌کرد خدا را در نظر می‌گرفت اصلا همه جوره با خدا معامله کرده بود و در اکثر کارهایی که قصد انجام داشت استخاره میزد حتی کاری که در ظاهر به نفعش هم بود اگر استخاره بد می آمد انجام نمی‌داد. @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا