#فوری
⏪اعلام شروط جمهوری اسلامی ایران برای ادامه #برجام با #اروپا از سوی #رهبر انقلاب
🔹۳کشور اروپایی در ۱۳-۱۴سال قبل یک بدعهدی بزرگی کردند در مذاکرات هسته ای سال۸۳-۸۴، قول دادند و عمل نکردند، #باید ثابت کنند امروز آن بی صداقتی و بدعهدی آن روز را نخواهند داشت. در دوسال گذشته آمریکا بارها برجام را نقض کرده است و اروپایی ها ساکت مانده اند. اروپا #باید آن #سکوت را جبران کند
🔹آمریکا قطعنامهی ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛ اروپا #باید یک #قطعنامه علیه نقض آمریکا، صادر کند.
🔹اروپا #باید متعهد شود که بحث #موشکی و #منطقهای جمهوری اسلامی را مطرح نخواهد کرد.
🔹 اروپا #باید با هر گونه #تحریم جمهوری اسلامی مقابله کند و مقابل تحریمهای آمریکا صریح بایستد.
🔹اروپا #باید فروش کامل #نفت ایران را تضمین کند. چنانچه آمریکاییها توانستند به فروش نفت ما ضربه بزنند، باید بتوانیم آن مقدار نفت که میخواهیم بفروشیم. اروپاییها بهنحو تضمینشدهای #باید جبران کنند و نفت ایران را خریداری کنند.
🔹 #بانکهای اروپایی #باید #تجارت با جمهوری اسلامی را تضمین کنند. ما با این سه کشور #دعوا نداریم، اما #اعتماد نداریم به آنها؛ آن هم متکی است به سابقهشان.
🔹اگر اروپاییها در پاسخگویی به مطالبات ما تعلل کردند، حق ایران برای آغاز فعالیتهای #هستهای محفوظ است. وقتی دیدیم برجام فایدهای ندارد، یکی از راههایش این است که برویم سراغ بازیافت فعالیتهای تعطیلشده. ۹۷/۳/۲
@Beyzai_ChanneL
💠 خاطره ای از گفتگوی سپهبد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی با #رهبر عزیزمان:
یکبار #آقا مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا. وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستانشان بود، باز کردند📖 و عکس چند تن از #شهدا را نشان من دادند
🌷شهید باکری
🌷شهید باقری
🌷و شهید زینالدین.
یکی از عکسها، عکس #خودم بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیۀ عکسها چه مطابقتی دارد⁉️ من هم از اینکه عکس دوران #جوانیم بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم.
آقا فرمودند: آنها "وظایف" خود را انجام دادند و رفتند🕊 مصلحت خداوند بر این بود که شما #بمانید و باشید و کاری که چه بسا سختتر از کار آنهاست، انجام دهید✅ اگر #شما نباشید، چه کسی میخواهد این کار را انجام دهد؟
امروز 23 فروردین یکصد روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی میگذرد💔
#دوستان_شهدا🕊
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم 💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نوزدهم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@Beyzai_ChanneL
سلام دوستان
♦️نمیدونم دیروز غروب چند نفرتون
نظاره گر پخش زنده وداع با #شهدای_خان_طومان بودید...؟؟؟!
سخنان بیان شده از زبان طلبه جوان راشنیدید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
《اهل خواب و مکاشفه نیستم! اما مردم
بدونید #حاج قاسم هنوز حواسش
بهمون هست...
یکی از همرزمان #شهید_محمود_رادمهر
تعریف کرده که چند وقت پیش شهید
رادمهر رو تو خواب دیدم!!
گفتم کجایی؟ اوضاع واحوالت چطوره ؟
بالا بالاها نشستی ، هوای برگشت نداری؟
گفت ؛ هوای برگشت نداشتیم!!
#حاج_قاسم اومد گفت برگردید اقا تنها
نباشه ! آقا به کمکتون نیاز داره!😭》
#حاج_قاسم به خیلی ها گفت :
آقا تنهاست ، برید کمکش!
نشنیدند ، نفهمیدند ، امتثال نکردند
به سربازاش گفت پاشید ؛
وقت برگشتنه ! اونام گفتن : چشم
👌 " قصه همینه بخدا". 👌
🔸محمود رادمهر برگشته گرا بده،
🔸رضا حاجی زاده بزنه،
🔸محمد بلباسی پشتیبانی کنه،
🔸حسین رجایی فر تجهیزات بیاره،
🔸علی عابدینی بزنه به خط،
🔴مالک اشتر آقا هنوز هم دلواپس
آقاست ، یعنی ما تنهایش گذاشتیم !؟
❌نکند راه را گم کردیم و بیراهه
رفتیم که دلواپسش شدند!؟😭
❌ نکند ما هم چون کوفیان مولای
زمانمان را تنها گذاشتیم !؟😭
آری!؟تاریخ تکرار میشود!!
در آزمون سختی قرار گرفته ایم !!
قبل از آنکه دیر شود به یاری مولای
زمانمان بشتابیم...
یادمون نره سردارمون چی گفت!؟👇👇
🌻اگــر ڪسی
صداۍ#رهبــر خود را نشنود
به طور یقین #صداۍامام زمـان(عج)
خود را هم نمےشنود...
و امروز #خط قرمــز❌ باید
توجه تمام و اطاعت از ولےخود،
رهبرۍنظام باشد
@Beyzai_ChanneL