eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
282 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمودرضا بیضائی
👈 سخن‌نگاشت| حکام اسلامی بدانند پیروزی با مردم یمن و فلسطین است 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت: 🔺️ چرا باید حکام اسلامی در حرکت جنایت‌آمیز علیه و مردم [با آمریکا] همراه شوند؟ این حکام مطمئن باشند که در هر دو [جبهه] هم پیروزی با مردم فلسطین و یمن است و آمریکا و تبعه‌ی آمریکا در این قضیه شکست خواهند خورد. ۹۷/۹/۴ ⚘ ۱۷ربیع @Beyzai_ChanneL
vala-payamdar-mohammad.mp3
5.73M
والا پیامدار ❤️ محمد ❤️ گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمی ماند، برپا و استوار هرگز هرگز... @Beyzai_ChanneL 🎙 فرهاد مهراد 🎊 میلاد با سعادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) گرامی باد...🎈
⭕️چه کسی پاسخگوی اشکهای خواهد بود که به دلیل نبود غذا و شیرخشک،با چهره مضطر و درمانده انگشت در دهان کودک گرسنه اش میگذارد؟😭 @Beyzai_ChanneL
🍃🌸 مقام معظم رهبری در دیدار خانواده‌های (۲۱ آذر ۹۷) با اشاره به جنایات رژیم سعودی در : چطور میشود یک دولتی که بر یک کشور اسلامی حکومت میکند، بشود عامل دست دشمنان اسلام، عامل دست آمریکا؟ ✅ خادم حرمین شریفین باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» باشد؛ اینها «اشدّاء علی المؤمنین» هستند، «اشدّاء علی الیمن» هستند. این خشم الهی را برمی‌انگیزد. @Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲 لحظه خروج وزیر صنعت معزول شده با خودروی پراید 😳 بیچاره اصلاح طلب ها فقیرن. ملت یاد بگیرید . همش تقصیر یمن و سوریه و حزب الله و فلسطین هست که پولای ما رو خوردن و الا اصلاح طلب ها فقیرن. بیچاره اصلاح طلب ها 😕 خدا بگم این یمنی ها رو چیکار کنه از بس حق مردم ایران رو خوردن یکی صد کیلو وزنشونه. بس کنید دیگه عه. روحانی و دار و دسته خاتمی هیچ کاره هستن. شبها نون خشک میخورن صبح ها آبجوش خالی. چتونه افتادید به جون اصلاح طلبا یکم فحش بدید به یمن و سوریه . @Beyzai_ChanneL
⭕خبر فوری دیشب دلاوران یمنی خاک عربستان را به توبره کشیدند در پی تجاوزات عربستان به خاک دیشب دلاورمردان غیور یمنی در سه مرحله عملیات پهبادی خاک عربستان را به توپ بستند و ثابت کردند ید الله فوق ایدیهم یعنی چه ؟؟؟ 💥تاسیسات نظامی حساسی که در ریاض بمباران شد 💥ساختمان سازمان اطلاعات عمومی 💥ساختمان مرکزی فرماندهی و ریاست 💥سازمان اطلاعات عمومی 💥مرکز ریاست گارد سلطنتی 💥ساختمان وزارت کشور 💥و چندین مرکز مهم استراتژیک و امنیتی 💥و همچنین چند پایگاه نظامی نیز مورد حمله قرار گرفت 💥خبرهایی از حمله به چند کاخ پادشاه سعودی نیز منتشر شده @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_اول 💠 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بو
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»... ✍️نویسنده: @Beyzai_ChanneL
این آیینه‌ی تمام‌نمای رذالت نهفته در نمایش "حقوق‌بشر" غرب است: چهل‌ میلیون‌ دلار کمک مالی برای جلوگیری از فاجعه انسانی داده، همزمان ۳ میلیارد دلار (۷۵ برابرش) اسلحه به و امارات فروخته تا همان یمنی‌ها را کباب کنند! پ‌ن: حال بماند آن چهل‌ میلیون را به چه طرفی داده‌اند!! @Beyzai_ChanneL
🔵آقای در یک ماجراجویی جدید دیروز سه نامه را خطاب به دبیر کل سازمان ملل، بن سلمان ولیعهد عربستان و آقای سید عبدالملک بدرالدین حوثی رهبر ارسال کرده و به عنوان میانجی جنگ یمن، خواستار پیوستن افراد عدالتخواه و موجه جهانی به خود در این اقدام شده است! 🔹نکته مهم مشترک در هر سه نامه ی وی، عدم اشاره به تجاوزگری عربستان و همچنین کنایه ی تلویحی به جمهوری اسلامی بعنوان محرک پشت پرده ی جنگ است! و عجیب است که آقای احمدی نژاد در این نامه ها، هم بن سلمان خونخوار را برادر خود معرفی کرده و هم مجاهد بزرگ سید عبدالملک بدرالدین حوثی را!! 🔹واقعا معلوم نیست که آقای احمدی نژاد چه جایگاهی برای خود قائل است و اساسا وی هم اکنون با توجه به صدور این نامه چقدر به موضوع مقاومت و مظلومیت و جنگ حق و باطل می تواند معتقد باشد و چرا سعی می کند نوعی دوگانگی را در سیاست خارجی ایران به دنیا ارائه کند؟ فاین تذهبون؟!! @Beyzai_ChanneL
⚫️ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؟ ▪️اینجا کربلای است و دختربچه‌ای 5 ـ 6 ساله در خیابان‌های یمن؛ همان جایی که متعلق به خاک سرزمین اوست. او بارها در آن مکان مشغول به بازی بود، اما اکنون به اشغال مزدوران سعودی در آمده است. 😓تشنگی امان او را بریده، ظرف آبی می‌بیند کنار خیابان که گویی به عنوان تله کار گذاشته شده است. احساس وظیفه می‌کند تا هم خود را از عطش نجات دهد و هم مقداری از آن را برای خانواده ببرد. 🔥در آن سوی خیابان و گویی بر فراز یک بلندی، کفتار سعودی همچون حرمله کمین کرده است. این کودک به سمت آب می‌رود غافل از اینکه تک‌تیرانداز سعودی به سوی او نشانه رفته است.  🍒زمانی که دختربچه نزدیک ظرف آب می‌رسد، قبل از اینکه دستش به آن ظرف اصابت کند، آن حرمله‌صفت تیر را رها می‌کند و تیر به پشت سر آن دختر مظلوم برخورد و او را نقش بر زمین می‌کند. 😭حالا ردّ خونی روی زمین دیده می‌شود و ردّ خونی روی ظرف آب. اما برادر این کودکِ خردسال، طاقت خود را از دست می‌دهد و بی‌توجه به تک‌تیرانداز سعودی به سمت خواهر می‌رود و او را با حالتی مبهوت، کشان‌کشان به سمت منزل حرکت می‌دهد؛ حالا ردّ خون دیگری روی آسفالت‌های خیابان دیده می‌شود که از کنار خیابان تا منزل آن کودک امتداد پیدا کرده است تا سند ننگ دیگری باشد بر صفحه سیاه تاریخ آل‌سعود تا زمانی که خداوند انتقام این مظلومان را به شدیدترین وجه از آنها بستاند... 🏴 @Beyzai_ChanneL
📸 ‏سجده شکر رزمندگان یمنی در کنار پهپاد سرنگون شده توسط هوایی @Beyzai_ChanneL