eitaa logo
#بیدارباش
1.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
328 فایل
✅#بیدارباش کانال فرهنگے و تحلیل مسائل روز ایـــــــــ🇮🇷ــــــــــــران و جہـــــ🌍ـــــان 👈🏻 ما را در ترویج و #نشر‌ روشنگرے و #بصیرت دهے سیاسے یارے رسانید. 📡 تبلیغات فقط در چارچوب قانون جمهوری اسلامی ایران پذیرفته میشود. 👉🏻 @iliashojae
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ‏... رمضان، دعوتی است معنوی و ما میهمان عرش خدا هستیم. رمضان، فرصت استفاده از نفحات ربّ است. رمضان، بهار جان‌های خداجوست و باران کرامت شهر الله، روز و شب بر کویر دلها می‌بارد و یاد خدا، صفابخش دل‌های عاشقان شب زنده‌دار است. رمضان را باید آیینه‌ای بسازیم، پیش رویمان تا در آن، چهره‌ی باطن و سیمای اخلاق خویش را به تماشا بنشینیم. رمضان، ماه گریز از خویش و التجاء به خداست. فصل بازیابی خودِ گمشده است. ایام تقویت اراده است و مهار زدن به تمنیّات و مالک نفس شدن. رمضان فراغتی است برای انس و خلوت و یاد و مناجات. رمضان ماه قرب است، ماه یافتن و رسیدن... حلول پر خیر و برکت ماه رمضان المبارک، بر همه مسلمانان و مخاطبان محترم کانال گرامی باد و در اولین سحر ماه ضیافت الهی، از حضور مؤمنان عاجزانه التماس دعا داشته و رمضانی مملو از انقلاب و تقرب به ذات اقدس پروردگار را برای ایشان مسئلت می‌نمایم. محتاج دعای روزه‌داران و شب زنده‌داران 🙏🏻 ۱ رمضان المعظم ۱۴۴۵ ه‌.ق مصادف با ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ه.ش حوزه علمیه تهران ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h 🆔 http://rubika.ir/Bidarb_a_s_h 🆔 https://ble.ir/bidarb_a_s_h
🔸ده فرمان سعادت‌آفرین حضرت ولایت به دکتر پزشکیان 🔹رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری جناب دکتر پزشکیان ده توصیه کلیدی و نجات‌بخش و سعادت‌آفرین به ایشان داشتند که امیدوارم آنها را سرلوحه اندیشه و عمل خود و همکاران و همراهان خود کنند. 🔻 معتقدم تخطی از هر کدام از آنها، نه تنها ناکارآمدی دنیوی که عقاب اخروی را نیز در پی خواهد داشت: یک. استفاده از ظرفیت‌های مردمی: با مردم، در میان مردم و برای مردم بودن؛ دو. بهره‌گیری از ظرفیت علمی و عملی نیروهای بی‌شمار و فراوان خلاق، نوآور و مبتکر؛ سه. استفاده درست از ثروت‌های طبیعی سرشار کشور؛ چهار. برخورداری از روحیه جهادی، درست مثل شهید رئیسی و دولت سیزدهم؛ پنج. تعامل با سایر قوا و ارکان اداره کشور؛ شش. رعایت اولویت‌ها که نخستین آنها اقتصاد است و دومین آنها ارتباط با همسایگان و کشورهایی که در شرایط سخت و دشوار به ایران کمک کردند؛ هفت. بی‌اعتنایی به وسوسه‌های دو قطبی‌سازی؛ هشت. رهاکردن مجادلات انتخاباتی؛ نه. گره نزدن هیچ‌یک از مسائل کشور به موضوعات خارجی؛ ده. برخورد فعال و اثرگذار با مسائل جهانی، مثل شهید امیرعبداللهیان. ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
🌾 سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم، از خانه‌های تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم. (یادداشت‌های استاد مطهری، ج‏۶، ص۱۳۱) روز طبیعت مبارک؛ باشد که جان و خردمان نیز همچون زمین، از رکود برهد و بهاری گردد. ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
🔴 از رفع فیلتر تا رفع عقل؛ گزارشی از دستاوردهای دولت چهاردهم! وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ چه روزگاری‌ست که در آن، گشودن قفل یک اپلیکیشن خارجی، که سرورهایش در قلب دشمن مستقر است و سیاست‌گذاری‌اش را وزارت خارجه آمریکا هدایت می‌کند، به مثابه فتح‌الفتوح تلقی می‌شود؛ و درحالی که آفتاب حقیقت در پس ابرهای فریب و نمایش، پنهان شده، صدای طبل دستاوردها از کاخی بلند می‌شود که در آن نه صدای گرسنه‌ای شنیده می‌شود و نه بوی نفت سوخته‌ی کارگر خاموشی‌زده‌ای به مشام می‌رسد. آری، دولتِ محترم، پس از یک سال تلاش خستگی‌ناپذیر، با سری افراشته و زبانی آغشته به مباهات، پنج عنوان را در تابلوی افتخارات خود نوشته است؛ و عجب آنکه نخستین‌شان رفع فیلتر واتساپ و گوگل‌پلی است! گویی روح جمهوری اسلامی، که به‌نام خون شهیدان و برای نجات بشر از اسارت تمدن مسلط غرب بنا شده، اکنون در گشودن دروازه‌ی یک فروشگاه نرم‌افزار خلاصه شده است! نه از منظر امنیت، نه فرهنگ، نه استقلال و نه عدالت، هیچ‌یک، نمی‌توانند این رخداد را دستاوردی راستین بنامند؛ مگر آنکه معنای دستاورد را چنان تنزل دهیم که حتی واردات خیار در فصل برداشت را نیز از مصادیق آن بدانیم! دستاورد مگر نه آن است که ملتی را از تورم نجات دهد!!! سفره‌ای را بی‌دغدغه‌ی نان کند، کارگری را از شرمندگیِ اجاره‌خانه و شهریه‌مدرسه رهایی بخشد، و عزتی در داخل بیافریند که نیازی به لبخند بیگانگان نباشد؟ پس چرا در میانه‌ی قطعی‌های روزانه‌ی برق، گرانی بی‌مهار، صف دارو، خفگی مسکن، فروپاشی امید در جان جوان، و واگرایی اجتماعی، به چنین برگ‌هایی از کارنامه، عنوان دستاورد داده می‌شود؟ و از همه تلخ‌تر، آن هنگام است که نجات کشور از جنگ را نیز، به‌عنوان یادگار دولت به ملت معرفی می‌کنند! کدام جنگ؟ کدام میدان؟ کدام خطر بالفعل که تنها با تغییر ادبیات دیپلماتیک از سر کشور دور شد؟ مگر دشمن در کمین خاک ما نشسته بود یا در سنگر تحریم و تهدید و تحریف، آرام و بی‌هزینه، نبردی عمیق‌تر از جنگ نظامی را سامان داده است؟ هنر، نه در دوری از جنگ، بلکه در تثبیت اقتدار ملی بدون اعوجاج در مواضع اصولی است. و آنچه در این مسیر، کشور را نگاه داشته است؛ نه عقلانیت دولتی، که بازدارندگی انباشته‌ی ملتی است که خون فرزندانش، سپرِ امنیت این خاک شده است. لذا مبادا کسی افتخارات را از میدان شهیدان غارت کرده و در ترازوی دیپلماسی خود بسنجد! و از عجایب دیگر روزگار، آزادیِ حصر است، که اکنون آن را چون نشان شرافت در سینه‌ی سیاست نصب می‌کنند. این کار نیز نه مایه‌ی وفاق ملی شد و نه گرهی از کار فروبسته‌ی مردم گشود. اگر این آزادی، علاج درد ملت بود، باید شاهد بازگشت اعتماد اجتماعی و احیای همبستگی می‌بودیم، و اگر نبود، چه حاجت به این همه طبل و دهل؟ از همه تأسف‌بارتر، هنگامی است که جلوگیری از ابلاغ و اجرای قانون حجاب را هم، هنر دانستند! و عجب نیست که پاسداری از حدود الهی، نه در میدان اجرا، که در میدان تفسیر و تاویل، اسیر دست جریان‌هایی شده است که گمان می‌برند با حذف حجاب، کرامت زن را احیا می‌کنند و با رقیق کردن ایمان، انسانیت را وسعت می‌بخشند. این کدام منطق حکمرانی است که بجای اجرای قانون، به عدم اجرای آن می‌بالد؟ مگر حاکمیت شرع، به رأی‌گیری و بده‌بستان سیاسی وابسته است؟ این رویکرد، اگر نامش تزویر نباشد، قطعا نسیانِ فریضتین امر به معروف و نهی از منکر است. و اما مذاکره با آمریکا؛ اگرچه این مسیر تحت اشراف و نظارت و هدایت رهبری معظم انقلاب دنبال میشود و اگرچه مادامی که از اصول و خطوط قرمز کشور عبور نکند مجاز و در چارچوب مصلحت است، اما هرگز نمی‌تواند خورشیدی باشد که با آن، دیگر شب‌های ظلمت را پنهان کنیم. مذاکرات، اگر منجر به گشایش حقیقی شود، مبارک است؛ اما اگر صرفاً نقابی باشد بر ناکارآمدی‌های درون، ظلمی‌ست مضاعف بر ملت. چه خوش گفت استاد حکمت‌ورزمان، که مملکت را نه با شعار اداره می‌کنند، نه با لیست‌سازی و برجسته‌کردن کم‌اثرترین وقایع. ملت ایران، ملتی حکیم است؛ و جز با حکمت، تدبیر و صداقت، آرام نمی‌گیرد. ای‌کاش آقای رئیس‌جمهور و دولت چهاردهم، به‌جای شمارش واتساپ‌ها و آزادسازی‌های رسانه‌ای، نگاهی به چشم‌های بی‌نور مستأجران و سفره‌های بی‌نان کارگران می‌انداخت. آنجا که آمار نمی‌گوید، اما اشک‌ها حرف می‌زنند. آنجا که «دستاورد» اگر باشد، در دل‌هاست، نه در قاب رسانه‌ها. فتأمل! ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
#بیدارباش
🟢 سیدالشهدای خدمت؛ رئیس‌جمهور تراز انقلاب اسلامی ▫️درس‌هایی که از رئیسی عزیز باید آموخت 🔹بلندهمتی یک عبد؛ تجلّی اراده‌ی قدسی در ساحت جمهور در هنگامه‌ی تزاحمِ اصوات و اصحاب قدرت، و در روزگاری که حقیقت، غالباً در هیاهوی روایت‌سازی‌های مسلط دفن می‌گردد، نگاشتن از شهید، فراتر از ستایش فرد، اقامه‌ی منطق است؛ و چون آن شهید، حامل یک مکتب فکری باشد و بر قله‌ی حاکمیت تراز بایستد، یادکرد او، صرفاً حماسه‌نگاری نیست، بلکه تمرین تفقه در هندسه‌ی حاکمیت ایمانی است. در نظام ولایی، اقتدار از عبودیت می‌جوشد؛ و هر که در مقام بندگی راسخ‌تر باشد، در عرصه‌ی تدبیر خلق، ایستاده‌تر خواهد بود. شهید جمهور، حضرت آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی رضوان الله علیه، از تبار چنین بندگانی و مظهر این قاعده‌ی قدسی بود؛ بنده‌ای که کرسی ریاست را چونان محرابی برای اقامه‌ی قسط می‌دید و خدمت را، مرز شهادت می‌پنداشت. او نه در پی قدرت که در طلب رضای رب، بار امانت را بر دوش گرفت و بیش از آنکه در مصدر جمهور بنشیند، در مدار عبودیت ایستاد و جمهور را امانتی برای نجات دانست. او از تبار مردانی بود که افق‌های دور را در قاب نگاه داشتند و چون کوه بر مواضع خود ایستادند؛ نه طعنه‌ی خودی‌ها خمشان کرد، نه تیرهای زهرآگین دشمنان خللی در صلابتشان افکند. او رئیس‌جمهوری نبود که فقط میز و پرونده و امضاء بشناسد؛ او جان خود را در طبق اخلاص نهاده بود تا جمهور را از دهلیزهای فقر و تبعیض و تحقیر، به ساحات عزت و پیشرفت عبور دهد. بلندهمتی او، نه صرفاً ملکه‌ای نفسانی یا فضیلتی اخلاقی، بلکه تجلّی یک منطق وجودی و ایمانی بود؛ منطقی که در آن، انسان مؤمن به مثابه‌ی خلیفةالله، موظف به تعمیم عدالت، تعلیل حکمت، و تعمیق بندگی در سپهر سیاست است. او ریاست را معبر تربیت‌یافتگان مکتب انتظار می‌دانست؛ نه مظهر اتکای اصحاب زر و زور. در دورانی که برخی، کرسی ریاست را چونان عریضه‌ای برای قدرت‌ورزی می‌دیدند، رئیسی عزیز آن را تعهدی برای محو خویش در اراده‌ی الهی و توفیق خدمت به عیال الله تلقّی کرد و آگاهانه، خویشتن را در معرض تهمت، طعن، تنگنا و تهدید نهاد تا جمهوری اسلامی را از وادی رخوت و تفرقه، به صراطی مستقیم‌تر بازگرداند. او مرد افق‌های بعید بود؛ در اندیشه‌اش، ایران نه صرفاً یک قلمرو جغرافیایی، که امّ‌القری تمدنی و جمهور، نه توده‌ای برای مدیریت، بلکه امانتی برای هدایت بود. در این چارچوب، بلندهمتی او، در واقع، ایستادگی بر یک ایده‌ی کلان بود: بازتعریف مقام ریاست بر مبنای عبودیت و بازسازی منطق دولت بر اساس توحید. چه بسیار کسانی که از قدرت، برای تثبیت خویش بهره‌بردند؛ و چه اندکند آنان که از قدرت، برای فنا در اراده‌ی الهی استفاده کردند. جامعه‌ی اسلامی اگر بخواهد رجال تراز انقلاب را بشناسد و تربیت کند، باید از مدلولات انسانیِ مفاهیم وحیانی چون «عباد صالحین»، «اولوالألباب»، «المقسطین» و «الذین یُبلونکم» درس گیرد و تفقه کند. و شهید رئیسی، حقاََ و انصافاََ یکی از برجسته‌ترین این مدلولات بود. اکنون، در آستانه‌ی سالگرد شهادت او، درس نخست آن است که بلندهمتی، فضیلتی تجملی نیست، بلکه شرطِ ابتدایی ورود به هندسه‌ی تمدنیِ انقلاب است؛ و تنها آنانی به قله خواهند رسید که چون او، به عهد استخلاف، آگاهانه لبیک گویند و از رفاه، به قصد قسط، هجرت کنند. این سلسله یادداشت‌ها، مرثیه‌ی فراق نیست؛ بلکه منشور حضور است و باید چونان «نقشه‌ی راهی برای خادمان جمهور و طالبان خدمت»، در ساحت جمهوری اسلامی، مدنظر قرار گیرد. ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
#بیدارباش
🔴 نظم در حکمرانی؛ از تشریفات تا تشکیلات در هندسه‌ی فقه تمدنی، «نظم» نه یک توصیه اخلاقی، بلکه رکن بنیادین و مقوّم مشروعیت حکمرانی است. اگر فقه‌العبادات ناظر به تنظیم رابطه‌ی فرد با خالق است، فقه‌التدبیر ناظر به تنظیم سازوکار جامعه با حقایق توحیدی است، و نظم، ستون این ساختمان است. در نگاه علوی، هیچ اصلاحی جز در پرتو نظام و هیچ نظامی جز در پرتو عقلانیت تحقق نمی‌یابد. همین عقلانیت، در میدان سیاست، به نظم می‌انجامد؛ نظمی که نه مظهر بوروکراسی خشک غربی، بلکه تجلی تدبیر توحیدی است. چنان‌که در نامه‌ی تاریخی امیرمؤمنان علیه‌السلام به مالک اشتر، کارآمدی نظام اداری و نظم در تنظیم ساختار دیوانی، تفکیک وظایف و مراقبت مستمر بر عملکرد کارگزاران، جایگاهی بنیادین دارد و نه فقط ابزار اداره، بلکه لازمه‌ی تحقق عدالت بیان شده است: «فَأَفْضِل عَلَیهِمُ الْأَرْزَاقَ، فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ، وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ، وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِذَا خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ» در هندسه‌ی فقه تمدنی، نظم، شرط تحقق عدالت ساختاری و پیش‌نیاز عقلانیت اجرایی است. فقه‌التدبیر، به‌مثابه شاخه‌ای از فقه حکومتی، همین عقلانیت را در قالب ساختارهای مشخص پی می‌گیرد؛ و بر این اساس، نظم نه جلوه‌ای ظاهری، بلکه شرطی فقهی برای دوام و مشروعیت نظم سیاسی است. شهید آیت‌الله رئیسی، در قامت رئیس‌جمهور، نخستین کسی بود که این معنا را از حوزه‌ی نظریه به عرصه‌ی عمل آورد. او «نظم» را نه در قالب انضباط اداری سطحی، بلکه به‌مثابه بنیان تمدنی تلقی می‌کرد؛ نظمی برخاسته از توحید، عقلانیت و برآمده از تعهد به خدمت. حضور مستمر و برنامه‌ریزی‌ شده‌اش در استان‌ها، طراحی سامانه‌های پیگیری مصوبات، تمرکز جدی بر سازوکارهای نهادینه‌شده‌ی اجرایی، و تلاش برای برقراری نظم در تخصیص منابع و اولویت‌های بودجه‌ای، همه گواه آن است که نظم در نگاه او، نه ابزار مدیریت، بلکه ترجمان عملی عدالت بود. او می‌دانست که تمدن‌سازی، با شعار محقق نمی‌شود؛ باید سازمان داشت، سامانه داشت، و مهم‌تر از آن، عقلانیت در طراحی و التزام در اجرا. نظام‌مند کردن فرایندها، شفاف‌سازی مأموریت‌ها، تمرکز بر اولویت‌های راهبردی در سفرهای استانی، پیگیری میدانی تا تحقق کامل مطالبات مردم، و پرهیز از تصمیم‌گیری‌های مقطعی و سلیقه‌ای، از ویژگی‌های بارز دولت او بود؛ و نشان می‌داد که او درپی گذار از دولت فردمحور به دولت ساختارمحور بود؛ دولتی که عقلانیت در آن، نه در سخنرانی‌ها، بلکه در طراحی تشکیلات و نظام اجرایی تجسم می‌یافت. دولتی که می‌خواست نظم اسلامی را در تشکیلات جمهوری اسلامی متجسد سازد. از نظر شهید خدمت، دولت اسلامی، نه دولت اشخاص، بلکه دولت نظامات است. دغدغه‌ی مستمر او برای مهار بی‌نظمی در نظام بودجه‌ریزی کشور نیز، از همین منطق نشئت می‌گرفت؛ چراکه بودجه، نه یک سند مالی، بلکه آینه‌ی نظم عقلانی در اداره‌ی کشور است. کوشش او برای تمرکز بر اولویت‌های راهبردی، چابک‌سازی تخصیص‌ها، و تأمین عدالت در توزیع منابع، ترجمان عملی این باور بود که عدالت بدون نظم، ممکن نیست؛ چنان‌که نظم بدون عقلانیت نیز، به بوروکراسی منجر می‌شود. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «بی‌نظمی در ساختارها، بزرگ‌ترین مانع عدالت است» (بیانات ۲۲ تیر ۱۳۹۹). او در مسیر تحقق این نگاه، تا آخرین روز عمر خویش کوشید. او با تکیه بر الهام از سیره‌ی علوی، تلاش کرد تا نشان دهد که نظم در حکمرانی اسلامی، مظهر تدبیر توحیدی است، نه تقلید از نظام‌های سکولار غربی. در نگاه آن مجاهد متخلق، نظم، خادم حقوق مردم است، نه تحمیل بر مردم. و این نگاه، برگرفته از همان منطق علوی بود که اصلاح امور را در گرو سامان‌یافتگی دانسته و بی‌نظمی را مقدمه‌ی ظلم و فساد می‌شمرد. با شهادت این مرد بزرگ، ما تنها یک رئیس‌جمهور متعهد را از دست ندادیم؛ بلکه یکی از معدود نظریه‌پردازان میدانیِ نظم در حکمرانی اسلامی را از کف دادیم. کسی که فقه‌التدبیر را از حوزه‌ی مباحث انتزاعی به ساحت اجرا آورد و در دل میدان، از عقلانیت و فقه، نظام ساخت. فقدان او، فقدان یک برنامه‌ریز نبود؛ فقدان یک حکیم مجری بود. و چنین حکمرانی‌ای را باید نه با مرثیه، که با حرکت در مسیرش زنده نگاه داشت. ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h
🔴 تعبد در تصمیم؛ تقدم نص بر نظر در عقلانیت ولایی در منظومه‌ی فکری و سلوکی ، تعبد نه نقطه‌ی ضعف عقل، بلکه مدار اعتبار آن بود. او عقل را در عرض نص نمی‌نشاند، بلکه در طُول آن می‌فهمید؛ زیرا عقل در منطق فقه ولایی، حجت است مادام‌که در دایره‌ی نصب شرعی حرکت کند، نه آن‌گاه که در تقابل با نصب و نص، داعیه‌ی استقلال بورزد. در روزگاری که تحلیل‌های سیاسی، گاه در مقام معارضه با نصوص ولایی می‌نشینند و رأی مردم، مستمسک تحریف فرمان امام امت می‌گردد، مسیری دیگر برگزید: او به قاعده‌ی «تقدیم قول ولی بر رأی مجتهد» ملتزم بود؛ همان مبنایی که در فقه جواهری، اجتهاد را مقید به اطلاق ولایت می‌داند، نه مستقل از آن. بر همین اساس، به‌جای آنکه تبعیت از ولی را مشروط به اقناع کارشناسی بداند، خود را موظف به امتثال می‌دید؛ نه از باب تعارف سیاسی، بلکه از باب التزام فقهی. طاعت ولی، همانند واجبات، لازم‌الامتثال است. این همان منطقی است که در سراسر عهد حکمرانی‌اش بدان ملتزم بود. در نگاه او، نص ولی، حجت شرعی بود و نه صرفاً توصیه‌ی اخلاقی یا رهنمود سیاسی. از این رو، هرگاه قال القائدی در میان بود، اجتهاد شخصی‌اش را در موضع توقف قرار می‌داد، نه تقابل؛ چنان‌که فقیه، در برابر آیه‌ی محکم، اجتهاد را تعطیل می‌کند، نه آنکه آن را توجیه‌گر مخالفت سازد. در نگاه او، اطاعت از رهبری، فریضه‌ای تعبدی بود، نه محاسبه‌ای تکنوکراتیک. او سیاست را نه صنعت قدرت، که امانت الهی می‌دانست. اهل مشورت بود، اما در مقابل حکم ولی، مشورت را منحل می‌دید؛ اهل تأمل بود، اما در برابر فرمان، وقوف نمی‌کرد. این رویکرد، نه از مشی عرفی مدیران، بلکه از مکتب اصولی فقهای تراز اول، به‌ویژه صاحب جواهر و نیز مایه می‌گرفت که عقل را حجت ذاتی نمی‌دانند، مگر در محدوده‌ی نصب و اذن شارع. حضرت امام نیز در تحریرالوسیله تصریح کرده‌اند: که اطاعت از ولی فقیه در موضوعات حکومتی، واجب تعبدی است و تخلف از آن جایز نیست، حتی اگر رأی مجتهد مخالف آن باشد. در بزنگاه‌هایی که برخی نخبگان، مصلحت‌های ظنی را بر شریعت مقدّم می‌داشتند و تحلیل‌های سیاست‌نامه‌ای را بر تحلیل ولی ترجیح می‌دادند، بر مدار تعبد باقی می‌ماند. چه بسا تصمیماتی چون پذیرش مسئولیت دستگاه قضا در اوج بحران، یا تقدم مناطق محروم بر مراکز سیاسی در سفرهای استانی، ریشه در همین روح بندگی داشت، نه مصلحت‌اندیشی بروکراتیک. در جلسه‌ای نقل شده که برخی مشاوران، سفر به یک منطقه دورافتاده را از نظر هزینه‌فایده، غیرضرور می‌دانستند، اما او در پاسخ فرموده بود: «ما مأمور به تکلیفیم، نه نتیجه؛ و اولویت ما محرومین‌اند، چون نگاه ولی این است.» (به نقل از خاطرات احدی از ملازمان ایشان) چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نکوهش آنان‌که رأی خویش را بر نص مقدم می‌دارند، فرمود: «لَوْ كَانَ الدِّينُ بِالرَّأْيِ لَكَانَ أَسْفَلُ الْخُفِّ أَوْلَى بِالْمَسْحِ مِنْ أَعْلَاهُ، وَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَمْسَحُ عَلَى ظَاهِرِ خُفَّيْهِ» در تصمیم‌های خطیر، خود را نه در مدار تحلیل‌محوری عرفی، بلکه در مدار تحلیل ولی قرار می‌داد؛ تحلیلی که برخاسته از تقوای سیاسی، اشراف تمدنی و بصیرت فقهی رهبر حکیم انقلاب بود. لذا تصمیمات او، هرچند در ظاهر ساده و بی‌زرق‌وبرق می‌نمود، اما جهت‌دار، گره‌گشا و ناظر به غایات تمدنی نظام بود. او نه به عقلانیت تجملی، که به عقلانیت توحیدی و متعبدانه پایبند بود؛ عقلانیتی که نه در تعارض با نص، بلکه در امتداد و تفسیر آن معنا می‌یابد. و سرّ توفیقش، در همین بود که بندگی را بر مدیریت ترجیح داد؛ و بدین‌سان، نه تنها مدیر جمهوری اسلامی، که عبد صالح ولایت در تراز تاریخ انقلاب شد. اکنون که افکار عمومی در شوک فقدان این عبد صدیق‌اند، نخبگان و مسئولان باید به این مکتب رجوعی مضاعف کنند: عقلانیتی که با نص آغاز می‌شود، نه با رأی. تحلیلی که بر مدار نصب می‌چرخد، نه آمار. و مدیریتی که نه با شاخص‌های لیبرالی، که با فقه عبودیت سنجیده می‌شود. ✍🏻 🆔 https://eitaa.com/Bidarb_a_s_h