1_1702216158.mp3
3.22M
حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، عن ابن أسباط، عن علي بن سالم، عن أبيه، عن ثابت بن أبي صفية قال: قال علي بن - الحسين عليهما السلام: رحم الله العباس يعني ابن علي فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت يداه فأبدله الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة كما جعل لجعفر بن أبي طالب، وإن للعباس عند الله تبارك وتعالى لمنزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة.
والحديث طويل أخذنا منه موضع الحاجة، وقد أخرجته بتمامه مع ما رويته في فضائل العباس بن علي عليهما السلام في كتاب مقتل الحسين بن علي عليهما السلام ..
📜 الخصال، ج1 ص68
بحـارالفـضائـل
حدثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن محمد بن عيسى
امام سجاد علیه السلام فرمودند:رحمت خدا بر عمویم عباس بن علی علیهما السلام؛ همانا او برادرش (امام حسین علیه السلام) را بر خود مقدم داشت و امتحانش را به خوبی پس داد و جان خود را فدای برادرش کرد، تا اینکه دستانش جدا شدند و خداوند به جای آن ها به او دو بال داد که در بهشت با فرشتگان پرواز کند، همان گونه که به جعفر بن ابی طالب علیهما السلام داد، برای او نزد خداوند متعال در روز قیامت مقامی است که همه شهدا به آن غبطه می خورند .
شیخ صدوق در ادامه درمورد روایت می گوید: حدیث طولانی است و ما موضع حاجت را از آن گرفتیم و تمام این حدیث را به اضافه احادیث دیگری که در فضائل حضرت عباس بن علی علیهما السلام روایت شده در کتاب مقتل الحسین بن علی علیهما السلام آورده ام ...
4_5940527601066970278.mp3
7.78M
لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار ..
بحـارالفـضائـل
لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار ..
ـ وروى أبو عبد الله الجدلي ، قال : سمعت أمير المؤمنين صلوات الله عليه يقول : « عالجت باب خيبر وجعلته مجناً لي ، وقاتلت القوم ، فلمّا أخزاهم الله وضعت الباب على حصنهم طريقاً ، ثمّ رميت به في خندقهم » فقال له رجل : لقد حملت منه ثقلاً! فقال عليهالسلام : « ما كان إلاّ مثل جنّتي التي في بدني ، في غير ذلك المقام »
ابو عبد الله جدلی گفت: از امیر المومنین علیه السلام شنیدم که فرمودند:
در جنگ خیبر درب دژ مستحکم خیبر را کنده و برای خود سپر قرار داده و با آنان به مبارزه و نبرد پرداختم. آنگاه که پیروزی نصیب ما شد و خداوند آنان را رسوا کرد درب را پلی بر آن قلعه قرار دادم سپس داخل خندقشان انداختم. شخصی عرض کرد: چقدر سنگینی احساس کردید؟
حضرت فرمودند: سنگینی آن همانند سپری است که در دستم است و در موارد دیگر از آن استفاده میکنم
📜الثاقب فی المناقب تالیف ابن حمزه طوسی ص257 حدیث 224
1_1596849390.mp3
7.34M
آخرین روزهای عمر شریف صدیقه کبری علیها السلام بود، که نوشته اند:
أَعطتِ الزَهراء عَلَيهاالسّلام قميصَ إبراهيمَ الخليل لزَينب علیهاالسلام
زهرای مرضیه علیهاالسلام، پیراهن حضرت ابراهیم علیه السلام را (که از آباء و اجدادش به ارث رسیده بود) به زینب کبری علیها السلام داد و فرمود:
إذَا طَلبَه منكَ أخوكَ الحسينُ عليه السّلام فَاعلِمي أنَّهُ ضَيفكَ ساعةً،ثمّ يُقتلَ بأشدّ الأحوالِ بيدِ أولادِ الزنا
وقتی که این پیراهن را برادرت حسین علیه السلام از تو طلب کرد، بدان که دیگر لحظاتی بیشتر مهمان تو نیست و ساعتی دیگر به سخت ترین حالت به دست اولاد زنا به شهادت می رسد.
📜عوالم العلوم:ج ١١ ص ٩٠٦ ح ١٥٧.
📜وقائع الشهور و الأيام للبيرجندی.
📜مسند فاطمة عليها السّلام للتويسركاني:ص ٣٢٤ ح ٢٠٣ .
1_1760498555.mp3
23.1M
چون بشير وارد مدينه شد ، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت علیهم السلام.
ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و فرمود:
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟
بشير گفت:
ايام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است.
ام البنين فرمود:
از حسين خبر ده.
وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "امالبنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج میزند.
فرمود:
أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام »
"بشیر" گفت:
قُتِلَ الحُسَین
حسین، کشته شد...
در آن حال امالبنین روی خاکها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود:
قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی!
ای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره کردی.
📜منتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠
📜تذکره الشهداء، ص ۴۴٣
بحـارالفـضائـل
چون بشير وارد مدينه شد ، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلب
نقلکردهاند:
شب عروسی حضرت ام البنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیه السـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند.
آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیه السـلام فرمود:
إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام
من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمیکنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام ..
📜العباس رجل العقيدة والجهاد ص۳۴
📜أُم البنين سيدة نساء العرب ص۵۰
📜أدب الطف ج۱ ص۷۲
بحـارالفـضائـل
العجل ..
داود بن كثير رقّىّ گويد :
به امام صادق عليه السّلام عرض كردم :
جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً
فدايت شوم اين امر (ظهور دولت حقّ و الهى حضرت مهدی علیه السلام) چندان بر ما به درازا كشيد كه دلتنگ شديم و از اندوه جانمان به لب رسيد.
امام علیه السلام فرمود :
إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ أَشَدَّهُ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ
همانا اين امر در آخرين پايه نااميدى (مردم) و سختترين مرتبه دلتنگى و اندوه باشد كه ناگاه نداكنندهاى از آسمان به نام قائم و پدرش آواز سر میدهد،
عرض كردم:
فدايت شوم نام او چيست؟
آن حضرت فرمود:
اسم او اسم يك پيامبر(محمد)ونام پدرش نام یک جانشين پیامبر(حسن) است .
📜الغيبة(للنعماني) ص ١٨١
امام صادق علیْهِ السَّلام به یکی از شاگردان خاص خود به نام « مفضّل بن عمر» در ذیل روایتی در احوالات زمان رجعت چنین فرمودند :
«... سپس امام حسین علیْهِ السَّلام در حالی که به خونش رنگین است همراه سایر شهیدان کربلا ظاهر میشوند، هنگامی که رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم او را با آن وضع مینگرد گریه میکند، اهل آسمانها و زمین از گریه او میگریند...
در جانب راست امام حسین علیْهِ السَّلام حضرت حمزه علیْهِ السَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِ السَّلام حرکت میکنند.
در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام میآید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام (مادر امام امیر مؤمنان علی علیْهِ السَّلام) میآیند و بلند بلند گریه میکنند، حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِ السَّلام پشت سر آنها میآید و فریاد میزند :
( *هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ* ) (سورۀ انبیاء، آیه ۱۰۳)
این همان روزی است که به شما وعده داده میشد ؛
آنگاه امام صادق علیْهِ السَّلام گریه کرد، به طوری که محاسنش از اشک چشمش خیس شد، مفضل نیز گریه طولانی نمود...
📜 بحارالأنوار، محمّدباقر مجلسی، ج ۵۳، ص ۲۳ .
4_5868378558585376914.mp3
10.38M
حدیثی در بیان فضائل مولانا امیرالمومنین علی (علیهالسلام) :
وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ قُسِمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ شَبَّهْتُ لِينَهُ بِلِينِ لُوطٍ وَ خُلُقَهُ بِخُلُقِ يَحْيَى وَ زُهْدَهُ بِزُهْدِ أَيُّوبَ وَ سَخَاءَهُ بِسَخَاءِ إِبْرَاهِيمَ وَ بَهْجَتَهُ بِبَهْجَةِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ قُوَّتَهُ بِقُوَّةِ دَاوُدَ وَ لَهُ اسْمٌ مَكْتُوبٌ عَلَى كُلِّ حِجَابٍ فِي الْجَنَّةِ بَشَّرَنِي بِهِ رَبِّي وَ كَانَتْ لَهُ الْبِشَارَةُ عِنْدِي عَلِيٌّ مَحْمُودٌ عِنْدَ الْحَقِّ مُزَكَّى عِنْدَ الْمَلَائِكَةِ وَ خَاصَّتِي وَ خَالِصَتِي وَ ظَاهِرَتِي وَ مِصْبَاحِي وَ جُنَّتِي وَ رَفِيقِي آنَسَنِي بِهِ رَبِّي
📜 نام کتاب : بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 39 صفحه : 37
بحـارالفـضائـل
حدیثی در بیان فضائل مولانا امیرالمومنین علی (علیهالسلام) : وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ
دوست دارم آنقدر از فضائل علی علیه السلام دَم بزنم تا کشته شوَم . .
در نَقلی آمده است :
به رُشید هجری(که از اصحاب سِرّ امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود) گفتند: آخرین حاجت تو چیست؟
رُشید گفت:
اَتَمَنَّی اَنْ اَصعَدَ اِلَی اَعوَادِ الکُوفةِ و اَبقَی مِنَ الصُبحِ اِلَی المَساءِ وَ اَذکُرَ مَناقِبَ علیِّ بنِ اَبی طالبَ ثُمَّ بَعدَ ذلکَ اُقتَلُ.
آرزو دارم بر منبر های کوفه بروم و از صبح تا شب فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه را بگویم و بعد از آن کشته شوم...
📜العبرة الساکته؛ ج٢ص١٩٢