eitaa logo
اشعار آیینی بی پلاک
5.8هزار دنبال‌کننده
71 عکس
29 ویدیو
2 فایل
Bipelak.ir موسسه ادبیات آیینی بی پلاک ادمین @Bipelak_Bidel این کانال توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سامانه "ساماندهی محتوای شامد" به ثبت رسیده است. کد شامد: 1-1-732803-61-0-1 لینک شناسنامه: http://t.me/itdmcbot?start=bipelak_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir مرا غریب‌ترین آشنا حساب کنید کلاغِ قصه‌ی گنبدطلا حساب کنید شبیه زائرتان؟!؛ من کجا و زائرتان! مرا میانِ فقیران گدا حساب کنید @Bipelak_ir هِجاهِجا نفسم مستجاب خواهد شد اگر شما غزلم را دعا حساب کنید به کفشِ زائرتان هم دخیل می‌بندم اگر غبارِ حرم را دوا حساب کنید @Bipelak_ir به چشمِ اهلِ هنر شعرْفرشِ دیوارم کرم کنید مرا زیرِ پا حساب کنید برای من که زیارت، تجارتِ حج نیست هزار حج را یک کربلا حساب کنید @Bipelak_ir از این دکان بخرید و به آسمان ببرید ندارم ارزشی اما مرا حساب کنید به خوش‌حسابی‌تان بعدِ مرگ دل‌بستم گناه کرده‌ام اما شما حساب کنید .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir روضه سوزاند دلِ چوبی منبرها را زد گره با خَمِ محراب، صنوبرها را غزلِ مرثیه‌ات داغ شد و مثل زغال شعله زد سوخت دلِ نازکِ دفترها را @Bipelak_ir مثل اطفالِ پر از حولِ قیامت، دیدیم در جوان‌مرگی تو پیری مادرها را آفتابِ لبِ بام است تنِ بی‌جانت ای خدا خیر دهد باز کبوترها را ... @Bipelak_ir سرخ‌نعلان نرسیدند به گَرد بدنت روسیاه‌اند از آن روز که پیکرها را ... خنجرِ کند به اوقات طوافت نرسید در منا مانده از آن روز که حنجرها را ... @Bipelak_ir در نیستانِ غمت آتشی از روضه به پاست نی تو را برده به آنجایی که سرها را ... وقت تشییعِ تنت یادِ جوان افتادیم یادِ آنجا که عبایی علی‌اکبرها را ... .
🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir گفتیم اول از علی و آخر از علی پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی با خلقتش چکامه‌ی خلقت تمام شد دیگر نیافرید خدا بهتر از علی @Bipelak_ir یک قطره‌اش به عمرِ زمین و زمان رسید سیراب می‌شود عطشِ محشر از علی از عرشِ ابرهای لبش وحی می‌چکید در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی @Bipelak_ir نهج‌البلاغه نقطه‌ی عطف خطابه شد قیمت گرفت آبروی منبر از علی از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی @Bipelak_ir پا روی حقّ مورچگان هم نمی‌گذاشت شمشیر می‌گرفت چنانچه سر از علی در روزگارِ برده‌فروشان نمی‌خرید جز آبروی نوکری‌اش قنبر از علی @Bipelak_ir حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی از یا حسینِ‌ حل شده در اشک‌های آب سیراب می‌شویم، چنان کوثر از علی .
⚫️ یا قمربنی‌هاشم (علیه‌السلام) 🍂 قیام می‌کنم و می‌دهم سلام به دستت که مثل واجبِ عینی‌ست احترام به دستت به ما نمی‌رسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس مقامِ توست پُر از بوسه‌ی امام به دستت ببخش اگر دَمِ پابوس، باز بی‌ادبی شد دخیلِ حاجتِ ما می‌رسد مدام به دستت شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی که داده است خدا اختیارِ تام به دستت به ریزریزِ امان‌نامه نیز دست ندادی نمی‌رسد به سری فکرِ اتهام به دستت میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت که ظهر روز دَهُم می‌رسد کدام به دستت حسین، لب تر کرد و به مشکِ تشنه نظر کرد سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک رسید قرعه به تیری در استلام به دستت قیامِ رایتِ حق را نوشته‌اند به پایت حسین داده عَلم را عَلیَ‌الدوام به دستت .
⚫️ یا ثارالله‌و‌بن‌ثاره (علیه‌السلام) 🍂 علیه السلام وقتی اشکت ریخت روی جوهرِ تقدیرها روضه‌ات شد اولین عشقِ جوان‌ و پیرها مُهرِ داغت شد مدالِ سرخ، وقتی زخم شد سینه از سینه‌زنی‌ها شانه از زنجیرها رزقِ ما پایان ندارد مثل احسانِ کریم دیگِ نذری ته ندارد، شاهدم کفگیرها کاش می‌مردیم با «یا لَیتَنا کُنّا مَعَک» چهره‌ی تقویم‌مان سرخ است از تأخیرها ما کبوترها نبودیم آسمانت فتح شد جای ما پرواز می‌کردند سویت تیرها میهمان از دست‌های میزبان شمشیر خورد ریخت خونِ تشنه‌ات در سفره‌های سیرها قاریان قرآنِ جسمت را تلاوت کرده‌اند عالمان بیرون کشیدند از تنت تفسیرها از مؤذن‌ها اذان می‌ریخت وقتِ کشتنت در نمازِ قتلِ تو تسبیح‌ شد تکبیرها گودی گودال پُر شد، خون مزارت را گرفت دفن شد کوهِ تنت در تلّی از شمشیرها دشتِ سرخ افتاد دستِ گلّه‌ی کفتارها آه، از حالِ فرارِ آهوانِ شیرها .
علیه السلام سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir با احترام آمد و بی‌احترام رفت با صد سلام آمد و با والسلام رفت آتش دوباره پا روی کاشانه‌اش گذاشت با روضه‌ی شکستنِ در، از خیام رفت @Bipelak_ir بعد از عطش فرات به پابوسی‌اش رسید در اشکِ شرم، غرق شد و تشنه‌کام رفت خلوت‌نشینِ پرده‌ی ناموسِ کبریا همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت @Bipelak_ir دَه روز پیش کعبه‌ی در انحصار بود با آن مقام آمد و با این مقام رفت مبعوث شد به گریه برای برادرش پیغمبری که با سرِ سرخِ امام رفت @Bipelak_ir پایش رمق نداشت، نمازش نشسته بود در حالت رکوع، به قصدِ قیام رفت داغ حسین، روضه‌ی یک خانواده بود این داغدار، با تبِ چند انتقام رفت @Bipelak_ir زینب عقیلة‌العرب آمد به کربلا آیینه‌دار فاطمه، حیدر به شام رفت خون‌گریه‌های ناحیه از این مصیبت است سرچشمه‌ی حلال، به بزم حرام رفت .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم با پریشانی نمی‌خواهم پریشانت کنم کاش می‌شد زخم‌هایت را بریزم در تنم تا فقط اندازه‌ی یک زخم، درمانت کنم @Bipelak_ir سفره‌دارا! سفره‌ام خالی‌ست، اما دل پر است روضه‌ام شو تا دو کاسه اشک مهمانت کنم مقتلِ مکشوفه‌ی من! روضه‌هایم را نبین حیفِ چشمِ زخم‌دارت نیست گریانت کنم؟! @Bipelak_ir از میان کوچه‌های سنگ‌باران آمدی تا منِ حسرت‌به‌لب هم بوسه‌بارانت کنم می‌بَرندت می‌زَنندت می‌کُشندت باز هم من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟! @Bipelak_ir قاری سرنیزه‌ها و تشت، "ألرّحمٰن" بخوان تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم جا نمی‌مانم، نمی‌خوابم، نمی‌گویم نرو من که می‌آیم، چرا باید پشیمانت کنم؟! .
🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir ای سر‌به‌زیرِ محضرِ تو سربلندها! داروندارِ زندگی مستمندها! از آسمانِ خاکِ قدومِ تو آفتاب می‌ریزد آنچنان که غبار از سَرَندها باید به پای لشکرِ مویت سپر شکست ای خاکسارِ تو سرِ قَدّاره‌بندها! @Bipelak_ir چادرْسیاه مادرتان خیمه‌ی عزاست دوریم زیر سایه‌ی او از گزندها ای چای تلخِ روضه‌ات أحلیٰ‌مِنَ‌العَسل! بخشیده‌ شد حلاوتی از آن به قندها @Bipelak_ir شادند در هوای غمت کودکانِ اشک حکمِ جنونِ ما شده این اشکْ‌خندها از ریشه‌های پرچمِ تو عشق می‌چکد ما را چه احتیاج به گیسوکمندها؟! .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir مادرم سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌الله، تا آن سینِ آخر شاهد است مادرم سوغاتی عرش است در تندیسِ سیب لَیلَة‌ُالمِعراج می‌داند؛ پیمبر شاهد است @Bipelak_ir هر زمان مسجد به پای گریه‌هایش می‌نشست شانه‌ی محراب می‌لرزید؛ منبر شاهد است لشکرِ کذّاب، از صدّیقه شاهد خواستند با وجودِ اینکه می‌فرمود: حیدر شاهد است @Bipelak_ir مقتلِ مکتوبِ آتش در گلستان قاب شد ضربه‌ی مسمار بر دیوار را در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند تکّه‌ی آیینه‌ی همراه مادر شاهد است @Bipelak_ir او که جای ذوالفقارش ریسمان در دست داشت یکّه‌تاز مرکبِ رزم است، خیبر شاهد است .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir قفس وبالِ بال بود، جای آسمان نبود زمینِ مُرده مقصدِ مسافر زمان نبود دَمی که صاحبِ بهشت، روی خاک پا گذاشت قرار بر بهار بود، حرفی از خزان نبود @Bipelak_ir زمین لیاقتِ امانتی که داشت را نداشت -همیشه‌آزموده‌ای- که مَردِ امتحان نبود چگونه شد کسی که چادرش پناه خلق بود میان خلقِ در پناه خویش، در امان نبود؟! @Bipelak_ir مگر زمان چگونه از گذارِ عمر او گذشت که در شمارِ سال‌ها جوان، ولی جوان نبود؟! نمازِ پشت در به دائم‌الرُّکوعی‌اش رساند قیامِ در قعود بود، قامتش کمان نبود @Bipelak_ir اگر نبود خطبه‌ای که زد به گوش مأذنه نشانی از علی میان اشهدِ اذان نبود نمازهای ما به سمت قبله‌ی مدینه بود اگر مزارِ قبله‌گاهِ کعبه بی‌نشان نبود .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را نمی‌‌فهمد، چنان‌که هیچ کس ذاتِ خدایت را گِل ما موم شد در دست‌هایت لحظه‌ی خِلقت همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را @Bipelak_ir چراغِ راه می‌خواهم، سری از سجده‌ات بردار قیامی کن ببینم روی مصباح‌ُالهُدایت را صراط‌َالمستقیم از دور نورِ سایه‌ات را دید میان نقشه‌اش انداخت نقشِ ردّ پایت را @Bipelak_ir تویی که می‌شنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را کسی نشنید کوهِ بغضْ‌ بر دوشِ صدایت را تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدی‌ست؟ عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتم‌سرایت را @Bipelak_ir به زَعم دشمنان، درّندگان هم دشمنت بودند قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوست‌هایت را گواهی می‌دهد چشمانِ خیسِ آیه‌ی تطهیر به بزم روضه‌‌های شام، وا کردند پایت را @Bipelak_ir از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم" بخوان با مادرِ خود روضه‌های کربلایت را .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir زمینِ تشنه بغل کرده آسمان تو را که قطره‌ای بچشد مزّه‌ی جهان تو را نوشته‌اند به توصیفِ وحی، فصل به فصل پیمبرانِ اولوالعزم، داستان تو را @Bipelak_ir مناره‌های فلک با "انا ولی‌الله" رسانده‌اند به گوشِ زمان اذان تو را سرِ گرسنه به بالین گذاشتی هر شب ولی گرسنه ندیدند میهمان تو را نگاهِ حسرتِ گندم دخیل بسته به جو که بوسه داده ضریحِ تنورِ نانِ تو را @Bipelak_ir ندیده‌اند ضعیفان نگاهِ خشمت را و دشمنانِ خدا روی مهربان تو را مجالِ خواندنِ نهج‌البلاغه در عرش است کسی نمی‌فهمد در زمین زبان تو را به ردّ شمس قسم، یک اشاره‌ات کافی‌ست که قاصدت برساند به ما زمان تو را @Bipelak_ir فرشتگانِ سبک‌بال در زمین جمع‌اند که تا نجف برسانند زائران تو را قسم به ایوانت روبروی باغ بهشت به سینه می‌کوبم سنگِ آستان تو را .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir زیر باران باز کن قرآنِ چشمانِ ترت را روی رحلِ دستِ پیغمبر ببین دور و برت را روضه‌خوانِ خویش! ای عطشانِ قبل از قحطی آب! خنده‌ای آرام کن طوفانِ اشکِ مادرت را @Bipelak_ir باء بسم‌الله‌ات از آیاتِ استرجاع دَم زد فصل اول از کتابت گفت روزِ آخرت را بوسه‌باران شد هزار و نهصد و پنجاه آیه آن دَمی که خواند مادر نوحه‌های پیکرت را @Bipelak_ir بوسه دادند آیه‌ای را دَم‌به‌دَم نوبت‌به‌نوبت حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را خاکِ اینجا جز غریبی جز قفس چیزی ندارد باز کن بالِ سفر را، قبل از آنی که پرت را ... @Bipelak_ir کاش برگردی به آنجایی که شأنت را بفهمند ای که جبرائیل دارد آرزوی محضرت را کاش برگردی به جایی که سری بالای سرها در دیاری که نبیند خنجری خوابِ سرت را @Bipelak_ir مانده‌ای تا ما غریبان رنگِ غربت را نبینیم تا ببینی در جوارِ خانه‌ی خود نوکرت را مانده‌ای تا زائرانت آسمان را هم ببینند ماورای عرشِ اعلیٰ کربلای دیگرت را .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir خطاب به حضرت شهربانو سلام الله علیها سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی تویی باغِ بهشتِ کاخ‌های رو به ویرانی سفر از خانه‌ی اجدادی‌ات شد سِیرِ معراجت سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی @Bipelak_ir اسیرت خوانده‌اند آنان که از نسلِ اسیرانند به بندِ بانی آزادی‌ات دنیاست زندانی تو اهلِ خانه‌ی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی @Bipelak_ir از این پس رعیتت هستند شاهان، شاه‌بانوها از این پس شهربانویی و شه‌بانوی سلطانی تو اُم‌ُّالسَّجده‌ای؛ اُم‌ُّالدُّعایی؛ مادرِ نوری فراسوی زبان، اُم‌ُّالصَّحیفه، اُم‌ِّقرآنی @Bipelak_ir تو اُم‌ُّالرّوضه‌ای؛ اُم‌ُّالبُکایی؛ مادرِ ابری تویی اُم‌ُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی عروسِ خاندانِ آبی، اما تشنه‌ی اشکی برای آب، از روزِ مبادا روضه می‌خوانی @Bipelak_ir تو اقیانوسِ اشکِ روضه‌خوانان را عَجَم‌رودی تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir برای وصفِ تو با قلم -این زبانِ الکن- چه می‌توان گفت؟ مؤذنا! در مقابلِ شوکتت فقط می‌توان اذان گفت گدایی ما بهانه‌‌ای تا ضریحِ پابوسی کریم است نمی‌شود از زیارتت دست شُست و از فقر و آب و نان گفت @Bipelak_ir چنان مقاماتی و کراماتی و حکایاتی از تو گفتند که می‌شود در کتابتت مُرد و بعدِ مرگ از تو همچنان گفت پیمبری یا که حیدری یا شکوهِ آیاتِ کوثری یا ...! که می‌توان با ثَنایَت از مدحِ خاندانِ تو هم‌زمان گفت @Bipelak_ir به عشقت انگور داد محراب و تاک شد هر ستونِ مسجد مناره نامِ تو را چشید و به خَلق، جای اذان، از آن گفت تو آنچنان روشنی که حتی زبان به مَدحت گشود دشمن به شوق یک دَم نفس کشیدن جهنم از جانِ آسمان گفت @Bipelak_ir بتاز ای ذوالفقارِ میدان! چه کرده‌ای در غبارِ میدان؟ که دشمنت در فرارِ میدان به حضرتت حیدرِ جوان گفت شکستِ یک شاخه‌ات تبر می‌زند به دنیای باغبانت حسین را کُشت، هر کسی در بهارِ سَروِ تو از خزان گفت @Bipelak_ir خلیلِ خنجر کشیده، حیران؛ ذبیح، از آنچه دیده حیران که جبرئیل آمد از ذبیح عظیم، از مردِ امتحان گفت ضریحِ پایین پای بابا! دلیلِ خون‌گریه‌های بابا! چه می‌شود یک خدانگهدار، با دَمِ روضه‌ات به جان گفت .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir وقتی بساطِ مستی‌مان جور می‌شود نامِ تو سبز می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نونِ» نام توست با گفتن از تو نان و نمک نور می‌شود نامت ستاره‌ای‌ست که با هر طلوعِ آن چشم حسودهای دمت، کور می‌شود وقتی هجا هجا به تو نزدیک می‌شویم بیچارگی قدم‌به‌قدم دور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند @Bipelak_ir شد آبروی دفترِ ما «حا و سین‌ و‌ نون» شعرآیه‌‌ای مُقَطّعه با «حا و سین‌ و‌ نون» سرمشق‌های دَم زده از «عین‌ و لام‌ و یا» راه سلوکِ ما شده تا «حا و سین‌ و‌ نون» خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را با یا هجا هجای تو؛ «یا حا و سین‌ و‌ نون» دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب منقوش بود جای دعا «حا و سین‌ و‌ نون» لکنت نوشته‌ایم، که با آن صدا زدیم شعرِ بلندِ نامِ تو را «حا و سین‌ و نون»! گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو این شعرهای لال کجا و مقام تو! @Bipelak_ir موسی برای بردنِ نامت کلیم شد با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد عیسی برای زندگیِ زیرِ دِین تو در آسمان، کنارِ ضریحت مقیم شد جبریل با بهانه‌ی وحی آمد و نشست از شوق آب و دانه‌ی تو یاکریم شد حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد گفتند مرده زنده شدن؟! نه نمی‌شود از هویی از دَمت نفسی دم زدیم، شد! با ذکرِ الدَّخیلُکَ یا ایّهاالکریم عمری‌ست زیر سقفِ کرم‌خانه نوکریم @Bipelak_ir ما سائلانِ دست به دامان گرفته‌ایم سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفته‌ایم ما خاکسارهای تو، در هر تیمّمت کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم رزقت زیاد و ریزه‌خوری‌های ما کم است از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم معنا برای واژه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو ذکرِ «حسین‌جان» و «حسن‌جان» گرفته‌ایم وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن باید حسین دَم شود و بازدم حسن @Bipelak_ir ای واژه‌ی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر! ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر! با پِی کننده‌ی شترستان چه کرده‌اند؟! ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر! وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود برپا نگاه‌داشتی‌اش با قیام صبر حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر» باید نوشت مقتلی از روضه‌ی سکوت با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت جلودارِ کربلا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن‌سوی اتاق‌شان برادر مرده این‌سو پدرش چند برابر مرده جنگ آمده هر چیز که دارد ببَرد از مردگیِ طفلکِ مادر مرده ✍🏻 🆔 @Bipelak_ir
🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir آرزودار توایم ای سَرمان گرمِ خیالت کاش مرگ آید و ما را برساند به وصالت زیرِ پایت غزلِ أشهَدِمان را که سرودیم می‌فرستیم سلام و صلواتی به جمالت @Bipelak_ir ما کجا مدحِ تو گفتن؟ نفسی از تو شنُفتن؟ وحیْ فرما به حَرای شُعَرای کَر و لالت این‌که دستان تو را بوسه زده خِلقتِ عالَم اختیاری‌ست که داده‌ست خدای مُتعالت @Bipelak_ir باید از خویش بپرسی به سَلونی: "تو که هستی؟!" ای که حتی نرسیده‌ست قَدِ ما به سئوالت "شرطِ اوّل قدم آن است که مجنونِ تو باشد" * حافظ از عَهدِ خدا گفته و از شرطِ رسالت @Bipelak_ir هر که بی حُبِّ تو سجّاده‌نشینِ شب و روز است عمر را سجده‌کنان می‌گذراند به بِطالت حُکمِ حِلّیَّت و حُرمَت، حَکَم آب و شرابی خونِ مایی که به هر کیش حرام است، حلالت @Bipelak_ir ای که از دارِ جهان جز دلِ ما هیچ نبُردی گاهی از لطف بیا سَرکِشی مال و مَنالت به سگانِ نجفت غبطه نخوردیم؟، که خوردیم! کارِ مایی که وَبالیم فقط، چیست؟، خجالت! @Bipelak_ir کاش در عَصرِ تو بودیم غباری سرِ راهی سهمِ ما بود فقط یک قدم از شصت‌وسه سالت عدل، همراهِ سفر کردنت از خاکْ سفر کرد بر مزارِ تو نشستیم به تَرحیمِ عدالت @Bipelak_ir * "در رهِ منزلِ لیلی که خطرهاست در آن شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی" .
🏴 علیه السلام سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir این نی‌نوای روضه‌ به‌ لب، این صدای کیست؟ این تکّه‌های کرب‌ و‌ بلا ردّ پای کیست؟ این چادرِ کبود، که بی‌سایه و عمود آتش به آسمان زده، ماتم‌سرای کیست؟ @Bipelak_ir این چهره‌ای که شب شده از هُرمِ آفتاب رختِ سیاه کرده به تن، در عزای کیست؟ انگار مادرِ همه‌ی شیرخواره‌هاست این آرزوی سوخته، این لای‌لای کیست؟ @Bipelak_ir هر کس که می‌شناخت، بَدَل شد به روضه‌ای این مقتلِ غریبِ وطن، آشنای کیست؟ کافر نبیند آنچه مرا پیر کرد و کشت! یارب چه دیده است مگر، این دعای کیست؟ @Bipelak_ir آغوشِ او هنوز پُر از بوی اصغر است دیگر نپرس این همه لالا برای کیست! .
🏴 علیه السلام سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir آب آوَرد از فراتِ اشک، سقایی که نیست زنده ماندم باز، با هوی مسیحایی که نیست باز هم پیراهنِ دامادی‌اش را دوختم دل‌خوشم هر روز با رویای فردایی که نیست @Bipelak_ir آه ای گهواره‌ی خالی! صبوری کن کمی طفلکم خوابیده روی دستِ بابایی که نیست خنده‌هایش، گریه‌اش، آهنگِ بابا گفتن‌اش باز گوشم شد طلبکارِ صداهایی که نیست @Bipelak_ir باز هم باران گرفت و مشک‌ِ چشمم پاره شد از عطش می‌ترسم، از روزِ مبادایی که نیست رودِ خشکِ اشک، دارد ماهی‌ام را می‌کُشد می‌سپارم این تَلَظّی را به دریایی که نیست @Bipelak_ir قبرِ این بی‌شیرخوار این‌جاست، جای خالی‌اش قتلگاهم بی‌علی آن‌جاست، هر جایی که نیست مُرده در دنیای مقتل‌هام، دنیایی که هست زنده‌ در دنیای رویاهام، دنیایی که نیست .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir برای وصفِ تو با قلم -این زبانِ الکن- چه می‌توان گفت؟ مؤذّنا! در مقابلِ شوکتت فقط می‌توان اذان گفت گدایی ما بهانه‌‌ای تا ضریحِ پابوسی کریم است نمی‌شود از زیارتت دست شُست و از فقر و آب و نان گفت @Bipelak_ir چنان مقاماتی و کراماتی و حکایاتی از تو گفتند که می‌شود در کتابتت مُرد و بعدِ مرگ از تو همچنان گفت پیمبری یا که حیدری یا شکوهِ آیاتِ کوثری یا ...؟! که می‌توان در ثَنایَت از مدحِ خاندانِ تو هم‌زمان گفت @Bipelak_ir به عشقت انگور داد محراب و تاک شد هر ستونِ مسجد مناره نامِ تو را چشید و به خَلق، جای "اذان"، از آن گفت تو آنچنان روشنی که حتی زبان به مَدحت گشود دشمن به شوقِ یک دَم نفس کشیدن جهنّم از صاحبِ جنان گفت @Bipelak_ir شکستِ یک شاخه‌ات تبر می‌زند به دنیای باغبانت حسین را کُشت، هر کسی در بهارِ سَروِ تو از خزان گفت خلیل خنجر کشیده حیران؛ ذبیح از آنچه دیده حیران که جبرئیل از مِنای ذبحِ عظیم، از مردِ امتحان گفت @Bipelak_ir بتاز ای ذوالفقارِ میدان! چه کرده‌ای در غبارِ میدان؟ که دشمنت در فرارِ میدان به حضرتت حیدرِ جوان گفت چطور تسبیح پاره شد که زمین پر از دانه‌ی انار است؟! جواب، تفسیرِ ارباًارباست، "روضه" در گوشِ روضه‌خوان گفت @Bipelak_ir برای "اولادُنا و اکبادُنا" گریزی نوشته مقتل تبر به جانِ علی زدند و حسین از دردِ استخوان گفت ضریحِ پایین پای بابا! دلیلِ خون‌گریه‌های بابا! چه می‌شود یک خدانگهدار، با دَمِ روضه‌ات به "جان" گفت .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir آب شد بی‌آبرو، اما تو سقایی هنوز رود، شد مرداب و مُرد، اما تو دریایی هنوز دخترانم با خدای آب، فکرش را نکن غرقِ دریای عطش هم فکر آن‌هایی هنوز @Bipelak_ir بی‌علَم، بی‌دست، بی‌سر هم علمدار منی گرچه افتادی، ستونِ خیمه‌ی مایی هنوز شیرِ زخمی باز هم شیر است، حتی در حصار غم مخور کرَارِ در خون، مثل بابایی هنوز @Bipelak_ir هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد گرچه غارت شد تنت، خوش قدّ و بالایی هنوز چشم‌ها را خیره کردی با خسوفِ سرخِ خویش ماهِ در حالِ غروبم!، بسکه زیبایی هنوز @Bipelak_ir جانِ بر لب را ببین، برگرد راهِ رفته را یک نفس خرجِ برادر کن، مسیحایی هنوز مادرم آمد تو را یک سر به داغِ کوچه برد اشک‌هایت روضه می‌خوانند، آنجایی هنوز @Bipelak_ir ای مزارِ کوچکت صدها سوالِ بی‌جواب چارده قرن است در مقتل معمّایی هنوز .
🏴 علیه السلام علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir کجا یعقوب دیده خوابِ هجرانی که من دیدم کجا یوسف شنیده وصفِ زندانی که من دیدم زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم @Bipelak_ir هم اسماعیل‌ها سر را به تیغ امتحان دادند هم ابراهیم‌ها، در عیدِ قربانی که من دیدم زمین از خونِ خاتم‌بخشی‌اش شد تربتِ اعلا عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم @Bipelak_ir سرِ خورشید بر نِی شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم تمام آیه‌ها شد "کاف و ها و یا و عین و صاد" میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم @Bipelak_ir برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر عمو جانم ندیده تیربارانی که من دیدم @Bipelak_ir مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم و پرچم‌ها از آن روزی که باد از نیزه‌اش رد شد پریشان‌اند، از زلف پریشانی که من دیدم .
🏴 سلام الله علیها 〰〰〰〰〰〰 @Bipelak_ir زبانحال امام حسین (علیه السلام) میزبانِ روضه‌ی ویرانه، مهمان را ببخش نیزه‌دار اینجا نیاوردش، عمو جان را ببخش نه، حریفِ این گره‌ها نیست انگشتان تو دست‌هایت خسته شد، موی پریشان را ببخش @Bipelak_ir بوسه بر لب‌های خشکت آرزوی آب بود آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش @Bipelak_ir گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکی‌اش روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش صورتت با بوسه‌ی انگشترم مأنوس بود رفت در انگشتِ سیلی‌دارها، آن را ببخش @Bipelak_ir آن‌ که با لب‌های زخمم چوب‌بازی کرد، نه! خیزرانی را که می‌بوسید دندان را ببخش در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد جانِ بابا شاعران و روضه‌خوانان را ببخش .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir زخم‌های دست‌های سفره‌دارش را ببین غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین @Bipelak_ir کیمیای پای او از خاک می‌سازد طلا یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق در گذرگاهِ جُزامی‌ها گذارش را ببین @Bipelak_ir جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین غربتش قاب است بر دیوارِ غربت‌خانه‌اش بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین @Bipelak_ir در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین @Bipelak_ir از سپیدی‌های مویش روضه‌هایش را بخوان در سیاهی‌های زلفش روزگارش را ببین کودکی تا پیری‌اش را کوچه‌ی تنگی گرفت عمرِ اشکش، روضه‌ی دنباله‌دارش را ببین @Bipelak_ir حاصلِ سرسبزی تاکش، شراب سرخ شد جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین گفت "لایَوم" و شهیدِ کشته‌ی گودال شد مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین @Bipelak_ir اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارت‌زده‌ست فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین مقتل مکشوفه‌ی او روضه می‌خواهد چه کار؟ روضه‌هایش را تماشا کن، مزارش را ببین .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir الا مسافرِ تبعیدی دیارِ خودت تویی غریب‌ترین مردِ روزگارِ خودت میانِ جمعِ گدایانِ خویش، تنهایی نشسته‌ای سرِ خوانِ خودت کنارِ خودت @Bipelak_ir کسی به یاری تنهایی‌ات نمی‌آید در انتظار که هستی، در انتظارِ خودت؟! دلاورِ جمل اکنون به جنگِ فتنه برو به تیغِ صبر نظر کن، به ذوالفقارِ خودت @Bipelak_ir شکستْ چهره‌ی آیینه از شکستگی‌ات گریستی به تماشای انکسارِ خودت برای خود کمی از روضه‌های کوچه بخوان تو راز گریه‌ی خویشی، تو رازدارِ خودت @Bipelak_ir پس از زیارتِ پنهانِ تربتِ مادر به خاکِ کوچه نشستی سرِ مزارِ خودت تو و برادرت آیینه‌های داغِ هَم‌اید تو روضه‌خوانِ حسینی در احتضارِ خودت @Bipelak_ir فَیا سُیوفُ خُذینی‌ست زهر خوردن تو رسیده‌ای به شهادت به اختیارِ خودت .
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir شاعرم، کاتبِ وحی‌ام به زبانی دیگر می‌کِشم پای قلم را به جهانی دیگر هر چه جان بود سرِ روضه نوشتن دادم گفتن از مدحِ تو می‌خواهد جانی دیگر @Bipelak_ir شأنِ نامِ تو کجا و دهن‌آلوده‌سگان باید از نامِ تو گفتن به دهانی دیگر تو که هستی که به یک تن همه‌ی پنج تنی؟ "کُلُّهُم نورٌ واحد" به بیانی دیگر @Bipelak_ir روی دستانِ حسینت دلت آرام گرفت گفت در گوشِ تو انگار اذانی دیگر در حسینیّه‌ی قلبت تپشِ نوحه به پاست حرم‌اللهِ تو دارد ضربانی دیگر @Bipelak_ir دفترِ عمرِ تو تقویمِ به غارت رفته‌ست می‌رسد فصل خزانش به خزانی دیگر کاسه‌ی صبر هم از صبرِ تو لبریز شده بر تنِ تاب نمانده‌ست توانی دیگر @Bipelak_ir هدفِ هر چه بلا بود شدی، تا نخورَد تیری از چلّه‌ی غم‌ها به نشانی دیگر سوگواریم و به سر رختِ سپید است، ببخش بین ما از غم تو نیست جوانی دیگر .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌َالنّار گفت از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت واژه‌ها از روضه‌ها گفتند جای روضه‌خوان تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت @Bipelak_ir باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد هیزم از شرمِ نمک‌نشناسی‌اش هر بار گفت من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد در، به خون آغشته، زیرِ چکمه‌ی کفار گفت @Bipelak_ir گِل شدم با اشک‌هایش، تا مبادا صورتش ... باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد ...، دیوار گفت کاشکی سرنیزه‌ای بودم کنارِ ذوالفقار تا سلاحِ قاتلانِ همسرش ...، مسمار گفت @Bipelak_ir مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین یک جُهود از روزگارِ حیدر کرار گفت کاش می‌کوبیدم آن را روی تابوت خودم یا که بی‌مسمار در می‌ساختم ...، نجّار گفت @Bipelak_ir آن‌طرف همسایه‌ها گفتند کمتر گریه کن مادر اما این طرف "اَلجار ثُمَّ الدّار" گفت .
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش نوشته‌اند از آتش کسی نداد نجاتش زمین مجاورِ هجده بهارِ خانه‌ی او بود زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش @Bipelak_ir بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟ قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش @Bipelak_ir نوشت نامِ علی را به صفحه صفحه‌ی تاریخ دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش @Bipelak_ir سلاحِِ خطبه‌اش از دستِ لشکری سپر انداخت برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش همان‌که مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش @Bipelak_ir هنوز أشهدُ أنَّ علی‌ست بر لبِ زهرا شهید، شاهدِ زنده‌ست در حیات و مماتش شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمه‌ی خون شد رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش .
ام_البنین سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir ای سفره‌دار! سفره‌ی اعیانی‌ات قبول اُمُّ‌الشهید! لشکرِ قربانی‌ات قبول ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین ای آسمان! زیارتِ بارانی‌ات قبول @Bipelak_ir گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد حیران ماهِ علقمه! حیرانی‌ات قبول ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات اُمُّ‌ البقیع! تعزیه‌گردانی‌ات قبول @Bipelak_ir چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی ای کوهی از وقار! پریشانی‌ات قبول شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟ شب‎گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول @Bipelak_ir فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت: ای امتِ رسول، مسلمانی‌ات قبول! .