#یک_دقیقه_مطالعه
افلاطون را گفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟
گفت دل بر آنچه نمی ماند
نمی بندم.
فردا یک راز است ; نگرانش نباش.
دیروز یک خاطره بود ; حسرتش را نخور
و امروز یک هدیه است ; قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر.
از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه..
نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست...
ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم. ولى او قرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار...
_______
#کانال_یاس
🍃🌸🍃🌸
#یک_دقیقه_مطالعه
نوجوانے بود که هر روز صبح به دیدن استاد مے آمد و با اشتیاق و اخلاص از محضر او استفاده مے کرد.
یک روز استاد به نوجوان گفت: «چه چیز هر روز صبح زود تو را به اینجا مے آورد،
در حالے که دیگران در بستر خود خوابیده اند؟
تو بسیار نوجوان هستے... چرا خواب را بر خود حرام مے کنے؟»
نوجوان در پاسخ گفت: «قربان یک روز مادرم از من خواست که در آتش هیزم بریزم...
وقتے این کار را کردم، متوجه شدم که ترکه هاے کوچک تر و نازک تر زودتر از هیزمهاے کلفت و پیر مے سوزند...
آنگاه به خود گفتم: «درست است که من نوجوانے بیش نیستم، اما چه کسے می داند که مرگ زودتر به سراغ من که کوچک تر از دیگران هستم نیاید...
پس نباید عمرم را در خواب بگذرانم و باید حتے در نوجوانے بیدار باشم...
قربان این افکار مرا هر روز صبح زود به دیدار شما مے آورد