eitaa logo
بنیاد مهدویت تربت حیدریه
260 دنبال‌کننده
320 عکس
337 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دوست داشتم ثواب این همه که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد 🔹 در زمان طلبه ای با لباس کهنه بر در خانه‌اش آمد و گفت: میرزا را کار دارم. مردم گفتند: میرزا برای وقت ندارد، آن موقع تو آمده‌ای و می‌گویی میرزا را کار دارم؟ 🔸 گفت: عیبی ندارد من می‌روم، اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود. 🔹 خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سر و پای برهنه دوید و طلبه را در گرفت. دفتر دار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: «دوست داشتم ثواب این همه که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد!» 🔸 گفتند: میرزا کار این طلبه مگر چه بوده؟ میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنّی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید یاد می دهم بدون پول. 🔹 سنی ها گفتند خوب است بدون پول است. این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می‌داد، بذر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در دل این بچه ها کاشت. این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند. دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد. 🔸 این طلبه ۱۵سال شب ها بر در خانه ها می‌رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد. ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را کند. 📚به نقل از: مصباح الهدی، نوشته آیت الله خراسانی (حفظه الله تعالی)، عربی ص 292