و تقوا مىتوان به آن دست يافت.
🌹 امام باقر عليه السلام فرمودند: «حكمت، همان فهم، معرفت و شناخت عميق است، شناختى كه انسان را به بندگى خدا و رهبر آسمانى وا دارد و از گناهان بزرگ دور سازد.
امام صادق عليه السلام فرمودند: رأس حكمت، طاعت خداوند است». «1» راغب در معناى اين واژه مىگويد: «حكمت، رسيدن به حقّ به واسطه علم و عقل است». «2»
🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «من سراى حكمت هستم و علىّ درگاه آن، هركس طالب حكمت است بايد از اين راه وارد شود.»، «انا دار الحكمة و على بابها فمن اراد الحكمة فليأت الباب» «3» در روايات متعدّد، اهلبيت عليهم السلام دروازه و كليد حكمت معرّفى شدهاند. «4»
ارزش حكمت
يكى از وظايف انبيا، آموزش كتاب و حكمت است. «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «5»*
حكمت، همتاى كتاب آسمانى است، و به هر كس حكمت عطا شود، خير كثير داده شده است. «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» «6»
به گفتهى روايات؛ حكمت، همچون نورى است كه در جان قرار مىگيرد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان پيدا مىشود. «7»
حكمت، بينش و بصيرتى است كه اگر در فقير باشد، او را در جامعه از ثروتمند محبوبتر مىكند و اگر در صغير باشد، او را بر بزرگسالان برترى مىبخشد. «8»
حكمت، گمشدهى مؤمن است «9» و در فراگيرى آن به قدرى سفارش شده است كه فرمودهاند: همان گونه كه لؤلؤ قيمتى را از ميان زباله بر مىداريد، حكمت را حتّى اگر از
«1». امالى صدوق، ص 487.
«2». مفردات.
«3». العمدة، ص 295.
«4». بحار، ج 23، ص 244.
«5». بقره، 129؛ آلعمران، 164 و جمعه، 2.
«6». بقره، 269.
«7». بحار، ج 14، ص 316.
«8». بحار، ج 67، ص 458.
«9». نهجالبلاغه، حكمت 80.
جلد 7 - صفحه 242
دشمنان بود فرا گيريد. «1»
فرد حكيم در مسائل سطحى و زودگذر توقّف ندارد، توجّه او به عاقبت و نتيجهى امور است. نه نزاعى با بالا دست خود دارد و نه زيردستان را تحقير مىكند، سخنى بدون علم و آگاهى نمىگويد و در گفتار و رفتارش تناقضى يافت نمىشود.
نعمتهاى الهى را ضايع نمىكند و به سراغ بيهودهها نمىرود، مردم را مثل خود دوست دارد و هر چه را براى خود بخواهد براى آنان مىخواهد و هرگز با مردم حيله نمىكند.
حكمت چگونه به دست مىآيد؟
حكمت، هديهاى است كه خداوند به مخلصين عنايت مىفرمايد. در روايات متعدّد مىخوانيم: «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»، هر كس چهل شبانه روز كارهايش خالصانه باشد، خداوند چشمههاى حكمت را از دل او به زبانش جارى مىسازد. «2»
در حديث ديگرى مىخوانيم: كسى كه در دنيا زاهد باشد و زرق و برقها او را فريب ندهد، خداوند حكمت را در جانش مستقر مىكند. «3» حفظ زبان، كنترل شكم و شهوت، امانتدارى، تواضع و رها كردن مسائل غير مفيد، زمينههاى پيدايش حكمت است. «4»
نمونههاى حكمت
خداوند در سورهى اسراء از آيه 22 تا آيه 38 دستورهايى داده و در پايان مىفرمايد: اين اوامر و نواهى حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، آن دستورها عبارتند از:
يكتاپرستى و دورى از شرك، احسان و احترام به والدين به خصوص در هنگام پيرى، گفتار كريمانه وتواضع همراه با محبّت، دعاى خير به آنان، پرداخت حقّ الهى به اولياى خدا، فقرا و در راه ماندگان، پرهيز از اسراف و ولخرجى، ميانهروى در مصرف، پرهيز از نسلكشى و عمل نامشروع جنسى، دورى از تصرّف در مال يتيم، اداى حقّ مردم و دورى از كم فروشى، پيروى
«1». بحار، ج 2، ص 97 و 99.
«2». جامع الاخبار صدوق، ص 94.
«3». بحار، ج 73، ص 48.
«4». ميزان الحكمة
نكردن از چيزى كه به آن هيچ علم و آگاهى ندارى ودورى از راه رفتن متكبّرانه.
سپس مىفرمايد: «ذلِكَ مِمَّا أَوْحى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ» اين سفارشها نمونههاى حكمت الهى است.
📚 تفسیر نور ج 7 ص 243
🔺 #ایتا
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در آیاتی از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 آیات۸ و ۹ سوره فتح
↩ سوره چهل و هشتم با ۲۹ آیه
↩ تفسیر؛
(آیه۸) خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: ما تو را شاهد براعمال امت نموده ایم که مراد از آن تحمل شهادت در دنیا و اداء آن در آخرت است و نیز می فرماید: تو را به عنوان مبشر و منذر فرستاده ایم ، بشارت آن حضرت برای افراد با ایمان و با تقوی ، به قرب الهی و ثواب جزیل اوست و انذار آن حضرت برای کفار و معارضین به عذاب دردناک وعقاب الهی است .
و این ارسال تو برای آن بود که شما امت به خدا و رسول ایمان بیاورید و دین خدا رابا دست و زبان خود یاری کنید و او را تعظیم نموده و در صبح و عصر تسبیح بگویید که مراد از آن ، تسبیح در نماز صبح و شام است.
📚خلاصه تفسیر المیزان آیات۸و۹ سوره فتح
↩پیام ها؛
✔۱)پيامبر در همه حال ناظر و گواه بر اعمال ماست. «شاهِداً» (در قالب نكره و مطلق آمده است)
✔۲)از اصول تربيت و هدايت الهى، معرّفى الگو در كنار بشارت و هشدار است. «شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»
✔۳)بشارت و هشدار، تشويق و تنبيه، دو نياز ضرورى بشر براى رهيابى و انتخاب
راه صحيح است. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»
✔۴)همواره بايد ياد خدا باشيم و آغاز روز و پايان آن بهترين وقت ذكر و دعاست. «تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا»
📚تفسیر نور_جلد ۹- صفحه۱۲۱
🔺 #ایتا
◼️ #تلنگر ام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 یک دقیقه تامل در آیاتی از قرآن
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
📖آیات۱الی ۶ سوره مبارکه طه
🎙قاری؛مِلوان کورتش
💥●آیه «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»،بر اساس ظاهر آیه بعد: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»،در مورد تلاش بیوقفه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مشقت و حسرتش در حوزه ابلاغ رسالت بوده است.
و معنای آیه این است که ای پیامبر، ما قرآن را نازل نکردیم براى اینکه خود را به مشقت و تعب اندازى!
وظیفه تو فقط تبلیغ رسالت است؛ بر تو ارشاد است و بر آنها پذیرش؛ لذا رنج و زحمت آنحضرت جهت فرط تأسف بر کفر و عناد قریش و نپذیرفتن موعظهها بود.
گویی رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان در این مسئله حسرت میخورد که خداوند به وی فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین»؛ شاید میخواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى، به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند.
لذا این آیه به پیامبر میفرماید: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا تو بدان اندازه اندوهناک شده و از ایمان نیاوردن مشرکان متأسف باشی که خود را به رنج و مشقت غیر قابل تحمل افکنی! بلکه مخاطب واقعی قرآن، تنها پند و اندرز دادن به افرادی است که خداترس بوده و زمینههای پیشرفت را در خود فراهم کردهاند: «إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشى»؛ یعنی تذکر و یادآوری برای کسی که در دل او خشیت و رقت باشد، تا به هشدارهای آن تأثیر پذیرد.
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 آیات ۶۹ و۷۰ سوره مبارکه نساء
🎙قاری: عبدالباسط
✍ شان نزول:
مردي از انصار نزد رسول خدا آمد و گفت اي رسول خدا! من تحمل دوري از شما را ندارم. وقتی وارد خانه ام مي شوم و تو را به ياد مي آورم؛ دارايي ام را رها مي كنم و به سوي تو روانه مي شوم تا به خاطر محبت به تو، تو را ببينم.
↩ اين نكته به ذهنم خطور كرد كه اگر روز قيامت شود و تو وارد بهشت شوي و در بالاترين مرتبه آن قرارگيري، اي رسول خدا! چگونه با شما ارتباط برقرار كنم؟
در اين هنگام آيه «(۶۹ سوره نساء) و کسانی که خدا و پیامبر را اطاعت کنند، ( در سرای آخرت ) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنان چه نیکو همدمانند! » نازل شد و پيامبر آن مرد را فرا خواند و اين آيه را براي او قرائت كرد و به او(وهمه مؤمنين و مؤمنات) این مژده را داد.📚[امالي طوسي، ج ۲، ص ۲۳۳]
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً «69»
و هر كس كه از خدا و پيامبر اطاعت كند، پس آنان (در قيامت) با كسانى همدم خواهند بود كه خداوند بر آنان نعمت داده است، مانند پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحان و اينان چه همدمهاى خوبى هستند.
ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ عَلِيماً «70»
اين همه تفضّل از سوى خداست و خداوند براى آگاه بودن بس است.
✍ نکته ها
در سورهى حمد در كنار صراط مستقيم، گروه «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» آمده بود، و اين بار دوم است كه در كنار آيهى صراط مستقيم، گروه «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» مطرح است. گويا غير از انبيا و شهدا و صدّيقان و صالحان، ديگران بيراهه مىروند و راه مسقيم، منحصراً راه يكى از اين چهار گروه است.
در روايات، بهترين نمونهى صدّيقان، امامان معصوم عليهم السلام و صدّيقه، فاطمهى زهرا عليها السلام معرّفى شده است. مراد از «شهدا»، يا كشتگان ميدان جهادند، يا گواهان اعمال در قيامت.
همنشينى با انبيا در دنيا براى همهى پيروان واقعى امكان ندارد، بنابراين مراد آيه همنشينى در آخرت است.
✍ پیام ها
1- قرار گرفتن در راه انبيا و شهدا و داشتن رفقاى خوب، جز با اطاعت از فرمان خدا و رسول به دست نمىآيد. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ، فَأُولئِكَ ...»
2- رفيق خوب، انبيا، شهدا، صدّيقان و صالحانند. رفقاى دنيايى را هم بايد با همين خصلتها گزينش كرد. «حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»
3- اطاعت از رسول، پرتوى از اطاعت خدا و در طول آن است، پس با توحيد، منافاتى ندارد. «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ»
4- پاداش اطاعت از پيامبر، همجوارى با همهى انبياست. چون همه يك نورند و يك هدف دارند و اطاعت از يكى، همراه شدن با همه است. «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ ... مَعَ ... النَّبِيِّينَ»
5- آگاه بودن خدا، بهترين عامل تشويق براى انجام وظيفه است. «بِاللَّهِ عَلِيماً»
.6- مقام نبوّت از مقام صدّيقين و شهدا و صالحين بالاتر است (چون نام انبيا قبل از آنها برده شده است). «مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ ...»
📚 تفسیر نور ج 2 ص 102
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ «سوره مبارکه حشر آیه شریفه 23»
اوست خداى يكتا كه معبودى جز او نيست، فرمانروا، منزّه از هر عيب، سلامتبخش، ايمنى بخش، مسلّط بر همه چيز، قدرتمندِ شكستناپذير، صاحب جبروت و كبريايى. منزّه است از هر چه براى او شريك قرار مىدهند.
✍نکته ها
«ملك» به معناى مالك امور مردم و اختياردار حكومت آنان است. «قدوس» به معناى پاك و منزّه از هر عيب و نقص، «مهيمن» به معناى صاحب سلطه و سيطره و مراقبت است.
«جبار» به دو معناى قادر بر جبر و جبران كننده آمده است.
«سلام» يعنى كسى كه با سلام و عافيت برخورد مىكند، نه با جنگ و ستيز و يا شرّ و ضرر.
«مؤمن» نيز يعنى كسى كه به تو امنيّت مىدهد و تو را در امان خود حفظ مىكند. «1»
حاكمان بشرى سر تا پا عجز و نياز و محدوديّت و نقص هستند و مردم از آنان در امان نيستند. امّا خداوند متعال، فرمانروايى است كه هم قداست دارد و از هر عيب و نقصى به دور است، هم ايمنى بخش است، هم بر همه چيز سيطره و نفوذ دارد، داراى قدرتى نفوذناپذير
«1». تفسير الميزان
است، جبران كننده است و عظمت و كبريايى دارد.
✍ پیام ها
1- يكتا معبود هستى، كسى است كه فرمانروايى مطلق دارد. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ»
2- فرمانروايى خداوند، از هر گونه ظلم و كاستى به دور است و مملوّ از قداست مىباشد. «الْقُدُّوسُ السَّلامُ»
3- خداوند هيچ گونه ضررى به خلق خود نمىزند. «السَّلامُ»
4- خداوند، احاطه كامل بر هستى دارد. «الْمُهَيْمِنُ»
5- پندارهاى مشركان دربارهى خداوند، نادرست است. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
📚 تفسیر نور ج 9 ص 565
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در آیاتی از قرآن
🍀 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها«1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها«2» وَ النَّهارِ إِذا جَلاّها«3» وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها«4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها«5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها«6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها«7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها«8» سوره مبارکه شمس
(1)به خورشید سوگند و گسترش نور آن.(2)به ماه سوگند،آنگاه که از پی خورشید در آید.(3)به روز سوگند آنگاه که زمین را روشن سازد.(4)به شب سوگند،آنگاه که زمین را بپوشاند.(5)به آسمان سوگند و آنکه آن را بنا کرد.
(6)به زمین سوگند و آنکه آن را گسترانید.(7)به نفس سوگند و آنکه آن را سامان داد.(8)پس پلیدی ها و پاکی هایش را به او الهام کرد.
✍ نکته ها:
شاید رمز سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و...آن است که آنچه را که برای آن سوگند یاد شده(تزکیه نفس)به مقدار عظمت خورشید و ماه ارزش دارد.
* ارزش خورشید و ماه و شب و روز،بر کسی پوشیده نیست.حیات جانداران و پیدایش ابر و بارش باران و رویش گیاهان و درختان و تغذیه حیوانات و انسان،همه مرهون تابش خورشید است.
* در قرآن،گاهی به خورشید بزرگ سوگند یاد شده و گاهی به انجیر و زیتون کوچک و این شاید به خاطر آن باشد که برای قدرت خداوند فرقی میان خورشید و انجیر نیست.همانگونه که دیدن کاه و کوه برای چشم انسان یکسان است و دیدن کوه برای چشم،زحمتی اضافه بر دیدن کاه ندارد.البتّه بالاترین سوگندها،سوگند به ذات خداوند است،آنهم درباره تسلیم بودن مردم در برابر رهبری آسمانی. «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ»[2]
* پرسوگندترین سوره ها،همین سوره شمس است که طبیعتاً باید در مورد مهمترین مسائل باشد و آن تزکیه روح از هرگونه پلیدی و آلودگی است.شاید این همه سوگند برای بیان اینکه رستگاری در سایه تهذیب است،به خاطر آن باشد که خداوند به انسان بفهماند که من تمام مقدّمات را برای تو آماده کردم،با نور آفتاب و ماه صحنه زندگی را روشن و با گردش شب و روز،زمینه تلاش و استراحت شما را فراهم کردم.زمین را برای شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درک خوبی ها و بدی ها را به روح شما الهام کردم تا به اختیار خود،راه تزکیه نفس را بپیمایید.
* برافراشتگی آسمانها و گستردگی زمین،با اراده مستقیم الهی یا از طریق نیروها و عوامل طبیعی است و لذا قرآن می فرماید: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود:«من بناها»زیرا کلمه «ما»شامل غیر خداوند نیز می شود.یعنی آنچه آسمان را بنا کرد از نیروها و جاذبه ها و دافعه های طبیعی است که خداوند حاکم کرده و اگر مراد از کلمه«ما»در «وَ ما بَناها» خداوند باشد،به خاطر آن است که در لفظ«ما»نوعی ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همین دلیل به جای کلمه«من»کلمه«ما»گفته شده است.(واللّه العالم)
* جهان هستی،گویا در ابتدا یک مجموعه متراکم بوده،سپس بخشی برافراشته و آسمان شده و بخشی گسترده و زمین شده است. «بَناها - طَحاها» مؤید این سخن آیه ای است که می فرماید:آسمان و زمین رتق بود و فتق کردیم،یعنی بسته بود و بازش کردیم. «رَتْقاً فَفَتَقْناهُما»[3]
* بعضی کلمه «طَحاها» را اشاره به حرکت زمین دانسته اند،چون یکی از معانی«طحو» راندن و حرکت دادن است.
* اسلام،فکر انسان مادی را از شکم و شهوت و شمشیر و شراب،به تأمّل در عمق آسمان ها و زمین و گردش کرات و پیدایش ایام وا داشته است.
* در تفاوت میان وحی و الهام،گفته اند که الهام،درکی است که انسان سرچشمه آن را نمی شناسد،در حالی که گیرنده وحی،سرچشمه وحی را می شناسد[4]
✍ پیام ها:
1- بسیاری از موجودات هستی،پدیده هایی شگفت انگیز،روشنگر،مقدّس و ارزشمند هستند و می توان به آنها سوگند یاد کرد. «وَ الشَّمْسِ - وَ الْقَمَرِ - وَ النَّهارِ»
2- ماه به دنبال خورشید و تابع آن است. «إِذا تَلاها»
3- اجرام آسمانی با یکدیگر پیوند دارند «وَ الشَّمْسِ - وَ الْقَمَرِ - وَ السَّماءِ - وَ الْأَرْضِ»
4- خورشید و ماه و ستاره را خدا نپندارید،همه آنها آثار قدرت و تدبیر موجود دیگری هستند. «تَلاها - بَناها - طَحاها»
5-خواسته ها و تمایلات و غرایز انسان به طور حکیمانه تعدیل شده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها»
6- گناه،نوعی شکافتن پرده عفّت و دیانت است. «فُجُورَها»
7- فهم و درک خوبیها و بدیها به صورت فطری،در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
8-ابتدا باید پلیدی ها را بشناسیم،سپس راه گریز و پرهیز از آنها را.(کلمه «فجور»قبل از«تقوا»آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (آیه 188 سوره مبارکه بقره)
✍ ترجمه
و اموال يكديگر را به باطل (و ناحقّ) در ميان خودتان نخوريد و اموال را به (عنوان رشوه، به كيسه) حاكمان وقاضىها سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خود مىدانيد (كه خلاف مىكنيد).
✍ نکته ها
«تدلوا» به معناى سرازير كردن دَلو در چاه است كه در اين آيه، رشوه به قاضى به آن تشبيه شده است. رشوه در حكم، پرداخت كالا يا پولى به قاضى جهت تغيير نظر او مىباشد.
مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومى است وهم اموال خصوصى. علاوه بر آنكه رشوه براى گرفتن حقوق غيرمالىِ مردم نيز ممنوع است.
«1». اين سوره كه با جملهى «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» آغاز گرديده است، در آيات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهى مطرح مىكند.
🚨رشوه
رشوه، يكى از گناهان بزرگى است كه مفاسد اجتماعى متعدّدى را به دنبال دارد، از جمله:
حذف عدالت، يأس و نااميدى ضعفا، جرأت و جسارت اقويا، فساد و تباهى حاكم و قاضى، از بين رفتن اعتماد عمومى. با توجّه به اين آثار و عوارض منفى، در روايات شديداً از اين عمل انتقاد شده است؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السلام فرمود: «يا علىّ! من السُّحت ثمن الميتة والكلب والخمر و مهر الزانية والرشوة فى الحكم» «1» اى على! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه يكسان و حرام است.
حضرت على عليه السلام در ذيل آيه شريفهى «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» «2» فرمود: اينان كسانى هستند كه مشكل مردم را حل نموده و در برابر، هداياى آنان را مىپذيرند. «3»
امام صادق عليه السلام رشوه را در حد كفر به خدا مىداند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله رشوه دهنده و گيرنده و واسطه را لعنت كرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمىرسد. «4»
در حديث ديگر مىخوانيم: هر حاكمى كه نسبت به گرفتارىهاى مردم بى تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مىپوشاند و اگر هديه قبول كند تا كار مردم را انجام دهد، در زنجير است و اگر رشوه بگيرد، مشرك مىباشد. «5»
حضرت على عليه السلام رشوه گيرنده را از حقّ ولايت محروم مىداند. «6» همچنين فرمودند: هيچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند! «7»
بعضى براى توجيه خلاف خود، نامهاى مختلف بر رشوه مىگذارند، از جمله: هديه، تحفه، حقّالزحمه، چشم روشنى و .... شخصى به نام «اشعثبن قيس»، حلوائى به در خانه على عليه السلام به عنوان هديه آورد تا در محكمه شايد امام به نفع او حكم صادر كند. امام فرمود:
«1». بحار، ج 77، ص 54.
«2». مائده، 42.
«3». بحار، ج 104، ص 273.
«4». بحار، ج 104، ص 274.
«5». وسائل، ج 12، ص 63.
«6». نهجالبلاغه، خطبه 131.
«7». نهجالفصاحه، ح 2693.
جلد 1 - صفحه 296
به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچهاى بگيرم اين كار را نخواهم كرد. «1»
شخصى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله گفت: من متصدى و مسئول كارى هستم، مردم برايم هدايايى مىآورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است كه عُمّال ما از هدايا سخن مىگويند! آيا اگر در خانه مىنشستند كسى به آنان هديه مىداد؟! «2»
✍ پیام ها
1- مالكيّت بايد از راه صحيح باشد. مانند: حيازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هديه، امثال آن، ولى تصرف از طريق باطل و رشوه ايجاد مالكيّت نمىكند. «لا تَأْكُلُوا اموال الناس بِالْباطِلِ»
2- جامعه در حكم يك پيكر واحد است. «بَيْنَكُمْ، أَمْوالَكُمْ»
3- رشوه، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد.
«تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ»
4- اسلام، مردم را مالك اموالشان مىداند. «أَمْوالِ النَّاسِ»
5- لغزشهاى آگاهانه خطرناك است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
📚 تفسیر نور ج 1 ص 295
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «سوره مبارکه حجرات آیه 6»
✍ ترجمه:
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد، مبادا (از روى زودباورى و شتابزدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كردهى خود پشيمان شويد.
فسق چيست و فاسق كيست؟
«فسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود. اين كلمه در برابر عدالت به كار مىرود و فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيرهاى شود و توبه نكند.
واژه «فسق»، در قالبهاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به كار رفته است از جمله:
1. در مورد انحرافهاى فرعون و قوم او: «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ»
2. در مورد افراد چند چهره و منافق: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
3. در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان: قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها ...
الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ*
4. در مورد كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمىكنند: «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
5. در مورد حيله گران: ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
6. در مورد كسانى كه وظيفهى مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مىكنند: أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
7. در مورد كسانى كه خانه، تجارت، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مىدهند:
إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... أَحَبَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ
8. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوترانىهاى ناروا. (قرآن به قوم لوط كه گناه را در مجالس علنى و بىپروا انجام مىدادند، لقب فاسق داده است) «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»
9. در مورد بهرهگيرى از غذاهاى حرام: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ ... ذلِكُمْ فِسْقٌ
10. در مورد تهمت زدن به زنان پاكدامن: يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ...
✍ پیام ها
1- افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحىنگر.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
2- همهى اصحاب پيامبر عادل نبودهاند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بودهاند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
3- افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد.
«إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
4- زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
6- افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى شايعه پراكنى هستند. «جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»
7- ايمان، با خوشباورى سازگار نيست. آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
8- تحقيق وبررسى را به تأخير نيندازيد. «فَتَبَيَّنُوا» (حرف «فاء» نشانهى اقدام سريع است)
9- گاهى فاسق راست مىگويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. «فَتَبَيَّنُوا»
10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند.
إِنْ جاءَكُمْ ... فَتَبَيَّنُوا
11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم. «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
12- بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزهى مردم را براى انجام دستورات زياد مىكند. (فلسفه تحقيق، دورى از ايجاد فتنه است.) «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا»
13- يكى از اهداف خبرگزارىهاى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
14- اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مىتواند جامعهاى را به نابودى بكشاند. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً»
15- اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. «بِجَهالَةٍ»
16- عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم. فَتَبَيَّنُوا ... نادِمِينَ
17- پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. «نادِمِينَ»
📚 تفسیر نور ج 9 ص 179
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «آیه 8 سوره مبارکه یوسف»
✍ ترجمه
آنگاه كه (برادران او) گفتند: همانا يوسف و برادرش (بنيامين) نزد پدرمان از ما كه گروهى نيرومند هستيم محبوبترند. همانا پدرمان (در اين علاقه به آن دو) در گمراهى روشنى است.
✍ نکته ها
«عُصْبَةٌ» به گروه متحد و قوى مىگويند زيرا با وحدت و همبستگى همچون «اعصاب» يك بدن، از همديگر حمايت مىكنند.
دو نفر از پسران حضرت يعقوب، (يوسف و بنيامين) از يك مادر و بقيه از مادرى ديگر بودند. علاقه پدر به يوسف، به دليل خردسال بودن يا به دليل كمالاتى كه داشت، موجب حسادت برادران شده بود. آنها علاوه بر حسادت با گفتن: «وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ» نشان دادند كه دچار غرور و تكبّر شده و در اثر اين غرور و حسد، پدر را متّهم به اشتباه و انحراف در مهر ورزى به فرزندان مىكنند.
افرادى در جامعه، به جاى آنكه خود را بالا ببرند، بزرگان را پايين مىآورند. چون خود محبوب نيستند، محبوبها را مىشكنند.
فرق است ميان تبعيض و تفاوت. تبعيض؛ برترى دادن بدون دليل است. ولى تفاوت؛ برترى بر اساس لياقت است. مثلًا نمرههاى يك معلّم، تفاوت دارد، ولى اين تفاوت حكيمانه است، نه ظالمانه.
علاقهى حضرت يعقوب به يوسف، حكيمانه بود نه ظالمانه، ولى برادران يوسف، اين علاقه را بىدليل پنداشتند و گفتند: «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
گاهى علاقه زياد، سبب دردسر مىشود؛ يعقوب، يوسف را خيلى دوست داشت و همين امر موجب حسادت برادران و افكندن يوسف در چاه شد. چنانكه علاقه زليخا به يوسف، به زندانى شدن يوسف انجاميد.
لذا زندانبان كه شيفته اخلاق يوسف شده بود، وقتى به او گفت: من تو را دوست دارم. يوسف گفت: مىترسم اين دوستى نيز بلائى بدنبال داشته باشد.
✍ پیام ها
1- حسادت موجب مىگردد افراد بزرگسال سن و شخصيّت خود را فراموش كرده و با كودكان كينه توزى كنند. (با توجّه به اينكه يوسف كوچكتر بود، بزرگترها به او حسادت ورزيدند) لَيُوسُفُ ... أَحَبُّ إِلى أَبِينا*
2- اگر فرزندان احساس تبعيض كنند، آتش حسادت در ميان آنان شعلهور مىشود. «أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا»
3- عشق وعلاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانى وجود دارد. انسانها از كمتوجّهى وبىمهرى به خود، رنج مىبرند. «أَحَبُّ إِلى أَبِينا»
4- حضرت يعقوب به همه فرزندان محبّت داشت. «أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا» (برادران مىگفتند: يوسف محبوبتر است، يعنى ما نيز محبوب هستيم)*
5- زور وقدرت، محبّت نمىآورد. (برادران قدرت داشتند، ولى محبوب نبودند) لَيُوسُفُ ... أَحَبُ ... وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ
6- با هم بودن موجب احساس نيرومندى و قدرت مىشود. «نَحْنُ عُصْبَةٌ»*
7- گروهگرايى، اگر بدون رهبرى صحيح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سريعتر فراهم مىكند. ( «وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ» نشان انسجام است، ولى انسجامى رها وبدون رهبرى صحيح)*
8- انسان براى ارتكاب خطا و گناه، اوّل خود را توجيه و كار خود را تئوريزه مىكند. (برادران هم خود را متّحد و قوى مىدانند، «وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ» و هم پدر را منحرف، «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ» و با اين دليل، حسادت خود را توجيه مىكنند.)*
9- جوانان نوعاً خود را عقل كل دانسته و به نظرات پدران كمتر اهميّت مىدهند. «نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»*
10- احساس قدرت و نيرومندى، عقل را كور مىكند. «نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»*
11- معيارهاى نادرست، نتايج نادرست به دنبال دارد. (اگر معيار فقط قدرت و تعداد شد، نتيجهاش نسبت انحراف به اقلّيت مىشود.) «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»*
12- خودخواهان عوامل ناكامى را به جاى آن كه در خود جستجو كنند به ديگران نسبت مىدهند. «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (به جاى آنكه بگويند ما حسوديم، گفتند: پدر ما منحرف است)*
13- حسادت، مرز نبوّت وابوّت (پيامبرى وپدرى) را نيز مىشكند و فرزندان به پيامبرى كه پدرشان است، نسبت انحراف و بىعدالتى مىدهند. «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
14- غفلت انسان ممكن است به جايى برسد كه در عين انحراف و خطاكارى خود ديگران را خطاكار قلمداد كند. (برادران يوسف به جاى آنكه خود را حسود و توطئهگر بدانند، پدر را منحرف دانستند) «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»*
📚 تفسير نور ج4 ص 163
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
💌 یک دقیقه تامل در آیاتی از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «سوره مبارکه فاطر- آیه شریفه 5»
اى مردم! وعدهى خداوندى حقّ است؛ پس زندگى دنيا شما را فريب ندهد و مبادا (شيطان) فريبكار شما را فريب دهد و به (كَرَم) خدا مغرور سازد.
✍ نکته ها
«غرور» به كسى گفته مىشود كه بسيار فريبكار باشد و به دليل آيهى بعد مراد از آن در اين جا شيطان است.
شايد مراد از مغرور شدن به خدا در جمله «لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ» اين باشد كه شيطان، انسان را به عفو و بخشش خدا مغرور سازد و يا از طريق تحريف، بدعت و سهلانگارى نسبت به احكام و قانون الهى، به تكرار گناه وادار كند.
آغاز اين سوره دربارهى توحيد بود، آيهى قبل دربارهى نبوّت و اين آيه دربارهى معاد است.
مانند اين آيه در سورهى لقمان آيه 33 نيز آمده است.
✍ پیام ها
1- گروهى با زندگى مادّى و دنيوى فريب مىخورند، امّا گروهى زرق و برق دنيا آنان را گول نمىزند، بلكه شيطان فريبكار منحرفشان مىنمايد. «لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ»
2- براى تربيت، بايد هشدارها تكرار شود. «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ- وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ»
3- ايمان به معاد، بهترين وسيلهى بازدارنده از فريب دنيا است. «وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
4- وعدههاى الهى حقّ است، ولى وعدههاى شيطان پوچ و فريبنده. «وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ ( سوره مبارکه فاطر - آیه شریفه 6)
بىگمان، شيطان دشمن شما است، پس شما نيز او را دشمن بگيريد؛ جز اين نيست كه او دار و دستهى خود را فرا مىخواند تا از اصحاب دوزخ باشند.
✍ نکته ها
كلمه «سعير» به معناى آتش برافروخته، يكى از نامهاى دوزخ است.
👇سابقهى دشمنى شيطان با بشر ديرينه است:
پدرمان آدم را از بهشت بيرون كرد. «كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ»
او دشمنى است كه ديده نمىشود. «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ»
او دشمن قسم خورده است. فَبِعِزَّتِكَ ...
از هر سو به انسان حمله مىكند. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ ...
وسيلهى او براى انحراف مردم، وعدهى فقر و امر به فحشاست. «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ»
او جز با دوزخى كردن مردم راضى نمىشود. «يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر شيطان دشمن است، پس غفلت از او چرا؟»
✍ پیام ها
1- اگر دشمنى شيطان را جدّى نگيريم، فريب خواهيم خورد. «عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»
2- از برنامهها و تشكّلهاى دشمن آگاه باشيم. الشَّيْطانَ ... يَدْعُوا حِزْبَهُ
3- شيطان براى انحراف مردم كمك مىگيرد، ما براى دعوت ديگران به حقّ چه مىكنيم؟ الشَّيْطانَ ... يَدْعُوا حِزْبَهُ
📚 تفسير نور ج7 ص 476
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran
5.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 یک دقیقه تامل در یک آیه از قرآن
🍀 بسم الله الرحمن الرحیم
📖 أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «آیه 33 سوره مبارکه احقاف»
✍ ترجمه
آيا نمىنگرند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفرينش آنها درنمانده، مىتواند مردگان را زنده كند، آرى، او بر هر كارى بسيار تواناست.
✍ نکته ها
«لَمْ يَعْيَ» از «عى» به معناى ناتوانى است.
اگر اين آيه را ادامه سخن جنّيان بدانيم، معلوم مىشود كه بحث انكار معاد در ميان آنان نيز وجود دارد.
✍ پیام ها
1- براى امكان معاد، به قدرت نمايى خداوند در هستى بنگريم. أَ وَ لَمْ يَرَوْا ... إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
2- قدرت خداوند، مطلق و نامحدود است. «وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ»
3- آيا منكران معاد، زنده كردن مردگان را از آفرينش آسمانها و زمين سختتر مىبينند كه آن را نمىپذيرند؟ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ... بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى
📚 تفسیر نور ج 9 ص 51
🔺 #ایتا
◼️ تلگرام
🔻 #اینستاگرام
🆔 @BonyadQuran