eitaa logo
نسیم خدمت بروجرد
2.9هزار دنبال‌کننده
51.7هزار عکس
23.1هزار ویدیو
568 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از پنجاه شصت روز تازه از راه رسیده بود و با خود لبخند همیشگی و بوی خاکریز را آورده بود. بچه ها را در آغوش گرفت و گونه هایشان را بوسید. زود صبحانه را آماده کردم. تند تند لقمه هایش را خورد و بلند شد. میدانستم میخواهد به کجا برود گفتم: بعد از این همه مدت نیامده میخواهی بروی؟ لااقل چند ساعتی پیش بچه ها بمان. اگر بدانی چقدر دلشان برای تو تنگ شده... با لحن ملایمی گفت: حضرت رباب (س) را الگوی خودت قرار بده. مگر نمیدانی که بچه های شهدا چشم انتظار همرزمان پدرشان هستند تا به آنها سر بزنند و حالشان را بپرسند. کار همیشگی اش بود نمیتوانست توی خانه دوام بیاورد. باید میرفت و به خانواده تک تک شهدا و همرزمانش سر میزد. @Borujerd_nk