eitaa logo
نسیم خدمت بروجرد
2.9هزار دنبال‌کننده
51.6هزار عکس
22.9هزار ویدیو
562 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️ ❌ صبح قراربزاریم بیاین ✅ صبح قرار بذاریم. @Borujerd_nk
✅ آقا هیچ چی٬ یه موسسه در بیرون از دانشگاه می خواد برای بچه هاش اردوی عید بذاره؛ به دنبال یه مکان بودن و ... ❌ اقا هیچی ی موسسه بیرون دانشگاه میخواد برا بچه هاش اردو عید بذاره بعد دنبال ی مکان بودن و... @Borujerd_nk
انگلیسی به‌جای فرانسوی در فارسیِ امروز، برخی از وام‌واژه‌های فرانسوی کم‌کم دارند جای خود را به تلفظ یا معادلِ انگلیسی‌شان می‌دهند. علتِ این پدیده نفوذِ چشم‌گیرِ زبانِ انگلیسی و آشناییِ فزایندۀ فارسی‌زبانان با آن و بیگانگیِ روزافزونشان با زبانِ فرانسوی است. چند مثال: آگوست (August) به‌جای اوت (août) استایل (style) به‌جای استیل (style) استیک (steak) به‌جای بیفتک (bifteck) برند (brand) به‌جای مارک (marque) پارتیشن (partition) به‌جای پاراوان (paravent) جولای (July) به‌جای ژوئیه (juillet) سورپرایز (surprise) به‌جای سورپریز (surprise) کاما (comma) به‌جای ویرگول (virgule) لاکچری (luxury) به‌جای لوکس (luxe) لوگو (logo) به‌جای آرم (arme) مدل (model) به‌جای مانکن (mannequin) @Borujerd_nk
گاهی اوقات «ه» در آخر جزئی مشتق از فعل قرار می‌گیرد و صفت مفعولی می‌سازد. متأسفانه دیده می‌شود که برخی این کلمات را اسم می‌پندارند و «شده» را نیز به آخر آن می‌چسبانند تا صفتش کنند! مثال: دست شکسته‌شده (غلط) شکسته = شکست‌ + ه شکسته صفت مفعولی است و به دستی که شکسته شده است، می‌گویند دست شکسته. کار پرداخته‌شده پرداخته = پرداخت‌ + ه کاری که پرداخت شده باشد = کار پرداخته صفت مفعولی ممکن است با کلمه‌ی دیگری ترکیب شود و صفت مرکب مفعولی بسازد. پس، کارآزموده‌شده غلط است و کارآزموده صحیح. به همین صورت، مرد به‌اجرت‌گرفته‌شده، مبلغ دریافته‌شده، حرف‌های گفته‌شده غلط‌اند. به‌جای این‌ها باید مرد به‌اجرت‌گرفته، مبلغ دریافته، حرف‌های گفته را به‌کار برد. افزودن «شده» به صفت مفعولی مثل این است که درختان را با «ها» جمع کنید و بگویید درختان‌ها (یک بار با افزودن «ان» جمعش کنید و یک بار با «ها») @Borujerd_nk
چند جایگزینِ فارسی ●  هیچ‌‌وقت           ☜ هیچ‌گاه ●  وضوح               ☜ روشنی ●  مضیقه               ☜ تنگنا ●  اکثر                  ☜بیشتر ●  پروسه              ☜ فرایند ● مابقی                  ☜ باقی‌مانده، بازمانده ● مابین                  ☜ در میان ● مات                    ☜ تار ● مانیتور                ☜ نمایشگر ● مولتی‌مدیا            ☜ چندرسانه‌ای @Borujerd_nk
🔹فارسی بنویسیم: زخمی مجروح، مصدوم باشڪوہ مجلل باهم، روی‌هم‌رفته مجموعاً هم‌روزگار معاصر بخشودگی معافیت دشمنی معاندت رایگان مجانی @Borujerd_nk
چند جایگزین فارسی ●واله ☜شیدا ●وساطت ☜میانجی‌گری ●واضح ☜آشکار ●وصی ☜جانشین ●وطن ☜میهن، زادگاه ●وقفه ☜درنگ ●هدایت ☜راهنمایی @Borujerd_nk
چند جایگزین فارسی ●مداومت ☜پیوستگی ●مداهنه ☜چاپلوسی، چرب‌زبانی ●معلم ☜آموزگار ●مرشد ☜راهنما ●مراسم ☜آیین‌ها ●مطهر ☜پاک ●مطلوب ☜دلخواه، خواسته @Borujerd_nk
واژه‌های فارسی را جایگزین واژه‌های غیر فارسی کنیم. بنویسیم👇 ننویسیم👇 تن‌درست سالم رخداد حادثه پافشاری تاکید گپ چت کارگروه کمیته برجسته، نمونه شاخص سنگ‌دلی قساوت دست‌کاری تحریف درخشش جلوه نوشت‌افزار لوازم‌التحریر دست‌یافتنی میسور تهی‌دست فقیر دستاورد نتیجه به‌باور به‌زعم @Borujerd_nk
بد نبست بدانیم بزرگان ما در گذشته هم برای برابرگزینی فارسی کوشش‌هایی کرده‌اند نمونه‌هایی از تلاش ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» را بخوانیم: آتش آسمانى: صاعقه، شهاب آتش‌بار: صاعقه آرامیده: ساکن (مقابل متحرک) آماس: ورم آمده: حاصل‌شده اندام‌بریده: مقطوع‌العضو اَوام (= وام): دِین، قرض باریک: دقیق بایست‌ها: شروط بخشیدن: تقسیم برسو: سَمت فوقانی، عالی بسودن/ پسودن: لمس، تماس بسیارپهلو: کثیرالاضلاع بهارگاه: فصل و موسم بهار به‌کار داشتن: استعمال کردن بِهَم: مجتمع، متحد، منطبق پایکار: عمله پذیرفتن/ پذرفتن: قبول پس‌سو: مؤخر پلۀ ترازو: کفۀ ترازو پهلو: ضلع پِی: عصب پیش‌سو: مقدّم تری: رطوبت تیزنگر: دقیق‌النظر @Borujerd_nk
چند واژه پرکاربرد و برابر فارسی آنها مصوب فرهنگستان آرم نشانه آرشیو بایگانی آپ تودیت روزآمد ورک شاپ کارگاه اتوبان بزرگ راه بیوگرافی زندگی نامه ادیت ویرایش اسپری افشانه انیمیشن پویانمایی آدرس نشانی @Borujerd_nk
صحیح بنویسیم کاربرد نادرست "یک" این کلمه در فارسی عمدتاً برای شمارش به‌کار می‌ رود. هنگامی که می‌گوییم: "یک نفر از اینجا گذشت" مقصود این است که گذرنده بیش از یک نفر نبوده است. در سال‌های اخیر، به تقلید از زبان‌های فرنگی، غالباً "یک" را نه برای بیان امر واحد بلکه برای بیان امر کلی به‌ کار می‌برند. مثلاً هنگامی که می‌گویند: "یک ایرانی باید از وطنش دفاع کند"، مقصودشان این نیست که دفاع از وطن فقط بر عهدهٔ یک تن از افراد ایرانی است، بلکه در حقیقت می‌خواهند بگویند: "هر ایرانی باید از وطنش دفاع کند" پس استعمال "یک" در اینجا غلط است؛ زیرا در زبان فارسی هرگز "یک" به‌معنای "هر" به‌کار نرفته است. 📚 @Borujerd_nk