eitaa logo
بُت شناسی
2.4هزار دنبال‌کننده
466 عکس
504 ویدیو
24 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
توقف سه روزه کاروان در پشت دیوارهای شهر دمشق برای تزیین شهر! فَوَقَفُوهُم عَنِ الدُخُولِ ثَلَاثةَ أَیّامِ وحَبَسُوُهُم هُناکَ، حَتّى تَتَوفّرَ زِینَةُ الشَامِ و تَزوِیقُها بِالحَلیِّ والحُلَلِ والحَرِیرِ والدِّیبَاجِ وَالفِضَّهِ والذَّهَبِ وَأنوَاعِ الجَواهِرِ عَلى صَفَةِِ لَم یَر الرَّاؤُوُن مِثلَهَا لاقَبلَ ذَلِکَ الیَومِ وَ لابَعدَه اهل بیت علیهم السلام را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند. در این حین شهر را به بهترین شکل زیور بستند، به گونه‌ای كه چشمی مثل آن را ندیده بود. و به نقل عماد الدین طبری؛ ظَلُّوا عَلَى بَابِ المَدِينةِ ثَلَاثةَ أيَّامِِ حَتَّى يُزَيِّنُوا البَلَدَ کاروان اسرای اهل بيت علیهم السلام را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، تا شهر را تزیین کنند. 📚امالی شیخ صدوق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰ حیاة الإمام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ کامل بهایی عماد الدین طبری، ج۲، ص۳۶۱
ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ، وقَد کَحَّلُوا العُیُونَ، وخَضَبَوا الأَیدِی، وَلَبسُوا أَفخرَ المَلابِسِ، وتَزیَّنُوا أَحسَنَ الزِّینَه، وَلَم یَرَ الرَاؤوَن أَشَدَّ اَحتِفَالاً وَلَا أَکثَرَ اجتِمَاعَاً مِنهُ، حَتَّى کَأنَّ النَاسَ کُلَّهُم حُشِرُوا جَمِیعَاً فِی صَعیِدِ دِمَشقَ سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند. جامه ی نو و فاخر پوشیده و خود را به کُحل و خضاب آراسته بودند و به بهترین شکل تزیین کرده بودند در حالی كه چشمی مثل آن روز شام را شلوغ و پر ازدحام ندیده بود. قَد عَلَّقُوُا السُّتُورَ وَالحُجُبَ وَالدِّيبَاجَ وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَعِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ اهل شام هر آنچه که باعث زینت می شد را به خود آویخته بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است. بساط شراب گستراندند و همگی در معابر با طبل و شیپور به استقبال اسراء رفتند و به هم دیگر این روز را تبریک می گفتند. جارچیان اسراء را خارجی می خواندند. ابتدا اسرای کربلا، در بازار دمشق، گردانده شدند و در این میان، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت علیهم السلام، صورت نگرفت. 📚حیاه الإمام الحسین قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷ @BotShenasi
ورود به مجلس یزید ملعون سپس اسراء را وارد مجلس یزید کردند که امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید : لَمَّا أُدْخِلَ‏ رَأْسُ‏ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللهُ وَ أُدْخِلَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ بَنَاتُ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ مُقَيَّداً مَغْلُولًا وقتی که سر مبارک امام حسین علیه السلام را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد علیهم السلام به همراه دختران امیرالمومنین علیه السلام نیز وارد مجلس کردند، در حالی که دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود. 📚تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ @BotShenasi
درخواست کنیز از یزید ملعون وقتی اسرای کربلا وارد شام شدند، به دستور یزید، شامیان مجلس بزرگی که در آن بسیاری از اشراف و اعیان و شخصیت‌های برجسته شام حضور داشتند ترتیب دادند، آن گاه یزید در این مجلس نشست و همه بزرگان شام را فرا خواند و پیرامون خود نشاند. سپس دستور داد تا اسرا را وارد کنند.  امام باقر علیه السلام که خود یادگار کربلاست، و همه آن وقایع را دیده است، می فرماید : لَمّا قَدِموا عَلَیهِ [أی عَلی یَزیدَ] جَمَعَ مَن کانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ، ثُمَّ اُدخِلوا عَلَیهِ فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ هنگامی که اسرای کربلا را به مجلس یزید آوردند، در آن روز، از اهالی و بزرگان شام افرادی در آنجا حضور داشتند و آن روز را به یزید، که خود را پيروز مى‌پنداشت، تبريك مى‌گفتند. پس در این هنگام؛ قَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَحْمَرُ أَزْرَقُ فَنَظَرَ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ اَلْحُسَيْنِ وَ كَانَتْ وَضِيئَةً فَقالَ : یا أمیرَالمُؤمِنینَ! هَب لِی هَذِهِ اَلْجَارِيَةَ! مردى سرخ روی از شاميان، به نام «ارزق» بپا خاست و نگاهى به فاطمه دختر امام حسين که سيمايى درخشان و زيبا داشت، انداخت و رو به يزيد كرد و گفت :اى امير مؤمنان! اين دخترك را به من ببخش!! فاطمه به عمّه اش زینب کبری پناه برد و عرضه داشت : يَا عَمَّتَاهْ! أُوتِمْتُ وَ أُسْتَخْدَمُ؟! ای عمّه ! یتیم شدم و اینک باید خدمتکار هم بشوم؟! در این هنگام زینب کبری سلام الله علیها فرمود : لَا! وَاللّه ِولا کَرامَهَ لَکَ وَلا لَهُ إلَّا أن یَخرُجَ مِن دینِ اللهِ نه، هرگز چنين نخواهد شد! به خدا سوگند، نه تو چنين حقّى دارى و نه اميرت يزيد؛ مگر اينكه بطور آشكار اعلان كفر كند و از دين و آيين ما بيرون رود! فَأَعادَهَا الأَزرَقُ ، فَقالَ لَهُ یَزیدُ : کُفَّ! پس مرد ازرق مجدد درخواست خود را تکرار نمود، تا اینکه یزید به او گفت : بس کن! کافیست! در نقلی دیگر آمده است که، در این هنگام، مردی دیگر از حضّار بلند شد و گفت : إِنَّ سَبَایَاهُم لَنَا حَلَالٌ ! اسیران آنها، بر ما حلال هستند. در این هنگام امام سجاد علیه السلام خطاب به او فرمود : کَذَبتَ وَ لَؤُمتَ، ما ذَاکَ لَکَ إلّا أَن تَخرُجَ مِن مِلَّتِنا وتَأتِیَ بِغَیرِ دینِنَا دروغ گفتی و پَستی نمودی! این حقّ تو نیست، جز آن که از دین ما بیرون بروی و به دین غیر ما در آیی! فَأَطرَقَ یَزیدُ مَلِیَّاً، ثُمَّ قالَ لِلشّامِیِّ : اِجلِس! پس یزید، مدّتی به فکر فرو رفت و به آن شامی گفت : بنشین! در نقلی دیگر آمده است که مرد شامی از یزید پرسید : مَن هَذِهِ الجَارِیَهُ؟ مگر این کنیزک کیست؟ یزید گفت : هَذِهِ فاطِمَهُ بِنتُ الحُسَینِ تِلکَ عَمَّتُها زَینَبُ ابنَهُ عَلِیٍّ او فاطمه دختر حسین و آن نیز عمه اش زینب، دختر علی است. در این هنگام مرد شامی با تعجب پرسید : الحُسَینُ بنُ فاطِمَهَ و عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ؟!! حسین فرزند فاطمه و علی بن ابی طالب علیهم السلام!!؟ یزید گفت : آری! مرد شامی خطاب به یزید گفت : لَعَنَکَ اللهُ یَا یَزیدُ! أتَقتُلُ عِترَهَ نَبِیِّکَ و تَسبِیَ ذُرِّیَّتَهُ، وَاللّه ِ مَا تَوَهَّمتُ إلّا أنَّهُم سَبیُ الرُّومِ! ای یزید ! خدا تو را لعنت کند!آیا خاندان پیامبرت را می کُشی و فرزندانش را اسیر می کنی؟!به خدا سوگند ، من جز این خیال نکردم که آنان اسیران رومند. یزید عصبانی شد و خطاب به مرد شامی گفت : وَالله ِ لَاُلحِقَنَّکَ بِهِم به خدا سوگند ، تو را نیز به آنان ملحق می کنم. ثُمَّ اَمَرَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ سپس یزید فرمان داد تا گردن آن مرد شامی را بزنند و این چنین هم شد. 📚سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۳۰۹ 📚الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۸۹ 📚بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۷ @BotShenasi