eitaa logo
[بِراکِت]
198 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
564 ویدیو
1 فایل
[بِراکِت] موضوع و واژه مدنظر خود را جستجو کنید ارتباط با ادمین:⬇️ https://eitaa.com/Mohsen213gh لینک کانال:🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📓 نام کتاب : " از چیزی نمی ترسیدم " ✍ نویسنده : " زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی " 📑 ناشر : " مکتب حاج قاسم " 📖 توضیحات : کوچه‌هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام است که با به خانه می‌رسیم و بی‌شک آرامش امروزمان را مدیون هستیم. 📘 کتاب برگی زرین از خود‌نوشته سردار دلهاست که در دو بخش نوشتار و دست‌نوشت تنظیم شده‌است و به دوران کودکی تا میانه‌ مبارزات انقلابی سردار در سال ۵۷ اختصاص دارد. 📗 دست‌خط دل‌نواز انقلاب، به قرار زیر، این کتاب را مزین کرده‌است: هر چیز که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگر‌چه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین‌گونه پاداش دنیایی و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هر کدام وظیفه‌ئی داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهرا می‌تواند گامی در این راه باشد. 📚
♨️ با شهیدی که شهرداری اصفهان از نامگذاری خیابان کمکی ارتش ( حد فاصل خیابان جانبازان و خیابان صفه ) به نام وی امتناع کرد بیشتر آشنا شویم. 🔻 سرلشگر ماشاءالله آیتی متولد اصفهان و جانشین دانشکده توپخانه صحرایی بود. 🔻 آيتي در عملياتهاي خيبر، بدر و ثامن الائمه(ع) حضور فعال داشت و به مدت ۸۲ ماه سابقه حضور در دفاع مقدس داشت و كارهاي ارزشمندي از او به جا ماند. 🔻 وی در یکم اردیبهشت ۱۳۷۲ در منطقه شاه کوه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. 🔻 شهید آیتی طراح لوله های توپ ۱۲۰ میلیمتری بود که در شرایط حساس و سخت جنگ انجام پذیرفت. ✅ قطعاً ارتش قهرمان در دل ملت ایران جای دارد و امتناع شهرداری و شورای شهر اصفهان از نامگذاری خیابان جدیدالاحداث کمکی ارتش به نام این شهید والا مقام به عنوان لکه ننگی در کارنامه ایشان باقی خواهد ماند. 🌹
🍃 📓 نام کتاب : " یک محسن عزیز " ✍ نویسنده : " فاطمه غفار حدادی " 📑 ناشر : " سوره مهر " 📖 توضیحات :‌ در میانه هجده سالگی شبیه ما آدم‌های معمولی بود، شایدم معمولی‌تر، اما یک سفر چهار‌ساله رو به خدا همه چیز رو عوض کرد. 📗 کتاب روایتی مستند از زندگی محسن وزوایی به قلم است. داستان شهیدی که در روزگار گره‌خوردگی تاریخ، افتاده بود به باز کردن گره‌های سر راه کشورش و برایش مهم نبود گره با دندان باز شود یا با جان. 📕 محسن وزوایی برای کار سر از پا نمی‌شناخت. از دانشجویان در سال ۵۵ بگیر تا تظاهرات خونین ۱۷ شهریور ۵۷، از تا سرپرستی واحد اطلاعات عملیات سپاه و عملیات فتح بازی‌دراز و فرماندهی و فرماندهی گردان . در همه اینها نام محسن می‌‌درخشید و این‌ را سطر به سطر کتاب به خوبی بازگو می‌کند. 📚
🍃 📓 نام کتاب : " کوچه باران " ✍ نویسنده : " امیر اسماعیلی " 📑 ناشر : " پرنده " 📖 توضیحات : شهید سجاد زبرجدی در وصیت نامه‌اش چنین می‌نویسد: من منتظر همه شما هستم. دعا می‌کنم تا هر کسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع‌الاجابه است و اگر می‌خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در زیارت می‌کنیم. یکی با و یکی با ، ان شاء الله همه با روی ماه باشیم. اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر ، به لطف خداوند حاضر هستم. 📕 این کتاب روایت‌هایی‌ است از احساس، شور و البته منطق. از شهدای مدافع حرم. روایت‌هایی از نگاه منتظر برای دیدار پدر، روایت‌هایی از اشک شهید و بغض فروخفته پدران شهید، روایتی از حال و هوای خانواده‌های شهدای تیپ فاطمیون . روایتی از پسر شهیدی که هر شب منتظر بود پدرش از بهشت به او زنگ بزند. 📘 این کتاب را بچشید. هم حالتان را عوض می‌کند و هم شما را با شهدا بیشتر آشنا می‌کند. 📚
🍃 📓 نام : " من میترا نیستم " ✍ نویسنده : " معصومه رامهرمزی " 📑 ناشر : " آوای کتاب پردازان " 📖 توضیحات : مثل همه‌ی ما، توی یک خانواده معمولی بزرگ شده بود ولی دوست نداشت معمولی باشه. برای حجاب و نماز ارزش فوق العاده‌ای قائل بود. اول وقتش ترک نمی‌شد. برای هر لحظه‌اش برنامه‌ریزی می‌کرد و برای کار هم سر از پا نمی‌شناخت. 📗 این‌ها خصوصیات بارز نوجوان شهید زینب کمایی است که به خوبی آن را تصویر می‌کند. 📕 کتاب حاضر، به قلم روایتی است از زندگی دختری و انقلابی که در ابتدای ۶۰ تنها به جرم داشتن حجاب و شرکت در راهپیمایی علیه بدحجابی توسط شد. 📚
🍃 📓 نام : " زینب خانم " ✍ نویسنده : "عاطفه سادات موسوی" 📑 ناشر : " نشر کتابک " 📖 توضیحی از متن : اولین کتاب مجموعه با نام «زینب خانم» 📘 کتاب داستان هایی برگزیده و زیبا از خاطرات ویژه   است، که پیش از این در کتاب  ویژه جمع آوری شده بود. 📕 شهیده زینب خانم کمایی(میترا) یکی از دخترانی است که به ما نشان می دهد، زندگی فقط و فقط در خوردن و پوشیدن و تفریح، خلاصه نمی شود. از این دست دختران همچون این نوجوان، فراوان در این آب و خاک وجود دارد و در کتاب "زینب خانم" با ارائه داستان هایی جذاب تلاش شده است این قهرمان به معرفی شود.. 📚
🍃 📓 نام : « عمار حلب » ✍ نویسنده : « محمدعلی جعفری » 🗂 ناشر : « انتشارات روایت فتح » 📖 توضیحات : کتاب به قلم دوست و هم دانشگاهی شهید نگاشته شده است. ارتباط نزدیک نویسنده با شهید و قلم پخته و جذاب ایشان باعث شده تا یکی از بهترین زندگینامه‌های منتشر شده توسط باشد. 📙 راویان این کتاب هم دانشگاهیان، همرزمان و خانواده هستند. شوخی‌ها، تفریحات و احساسات شهید به گونه‌ای روایت شده که مخاطب می‌تواند او را به شکل ملموس و قابل باوری تصور کند و او را همچون رفیقی باصفا خود قرار دهد. 📚
🍃 📓 نام : «ماجرای عجیب یک جشن تولد» ✍ نویسنده : « جواد کلاته عربی » 🗂 ناشر : « روایت ۲۷ بعثت » 📖 توضیحات : از مستندنگاران توانمند در کتاب «» به سراغ زندگی رفته و این اثر را به شکل یک مستند داستانی به رشته تحریر درآورده است. 📙  با اینکه این اثر به شکل نوشته شده اما نویسنده تمام تلاش خود را کرده تا همه جزئیات را براساس خاطرات همرزمان و خانواده بنویسد و در زندگی شهید دخل و تصرفی وارد نکند. 📗 این کتاب مصداق عینی همان جمله است که شرط شدن شهیدانه زیستن است. 📕 مطالعه زندگی نشان می‌دهد او ناظر تمام اعمال و رفتار خود بوده و در دوراهی‌های دشوار چگونه راهی را انتخاب می‌کرده که رضایت خدا و دینش بر آن بوده است. 📗  همچنین این کتاب حاوی اطلاعات تازه و دست اولی در مورد شرایط در نیز هست و نشان می دهد جنگ شهری و مبارزه با نیروهای تکفیری به مراتب دشوارتر از عملیات‌هایی بوده که در سال های انجام گرفته است. 📚
کسی برای شما هشتگ نخواهد زد 😞 چرا این جماعت توسط رسانه شده اند و از فهم فرق و‌ عاجزاند ... 🌹 [ ]
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻از (ع) گفت، با کنایه به او گفتند : بگذارید امام رضا برای مردم بماند ... 🔻حرف از حقوق مردم زد، به دروغ گفتند : او بیاید در پیاده رو ها میکشد ... 🔻دم از دیپلماسی زد، با تمسخر گفتند : مگر شما را می فهمید ... 🔻از سوابق اجرایی اش گفت، با کنایه گفتند : سندروم دارد ... 🔻می‌دانستند دکترای فقه و حقوق خصوصی دارد، اما به دروغ گفتند : سواد دارد ... 🔻به کارگر خسته گفت آیا به شما داده‌اند؛ مسخره‌اش کردند... 🔻در دیدار با کودکان بهزیستی گفت را جمع کنید؛ مسخره‌‌اش کردند... 🔻گفت اگر بخواهید برای رد شدن از بین جمعیت مردم سریع رانندگی کنید و جان مردم را به خطر بیاندازید خودم می نشینم؛ مسخره اش کردند... 🔻گفت اگر لازم باشد ده بار به یک استان میکنم تا مشکل مردم حل شود؛ مسخره‌اش کردند... حرف زد ، راه رفت ، نماز خواند ، کردند ... ‼️ حال همین افراد وقیحانه ، عزادار او شده اند و خیز برداشته اند برای ! ❌ تا با انتخاب این افراد و افکار به خون این خیانت نکنیم . 🎥 ۵۸ ثانیه [ ]