eitaa logo
بسیج خواهران مهدیه
392 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
9هزار ویدیو
466 فایل
💠 اطلاع رسانی جلسات و برنامه های بسیج خواهران مهدیه 💠 خیابان شهیدان خاندایی؛خ پیام؛ جنب پارک جوان؛ مسجد باب الحوائج؛ پایگاه مهدیه مدیریت @kosaronnabi135 @Ya_hossein99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیج خواهران مهدیه
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 8⃣ #رحلت_امام
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید قسمت 🔟 🍃مقطع دبیرستان بودم که سید آمد برای خواستگاری. در خواستگاری همان ابتدا سید گفت: «من از جبهه آمده ام و دستم خالی است و ...» شاید خیلی ها مقام و پول داشتند اما سید هیچ کدام را نداشت. اما در کلامش و رفتارش اخلاص موج می زد. آدم ناخودآگاه جذب او می شد. در دوران نامزدی بیشتر از شهدا و لحظه های شهادتشان برایم می گفت. همیشه می گفت من جا مانده ام. از خدا می خواست شهادت را نصیبش کند. بهم گفت بهتر است به رسم حزب اللهی ها مراسم عقد و عروسی ساده ای بگیریم. ما شش سال با هم زندگی کردیم، از دی ماه 1369 تا دی ماه 1375 . اگه از وسایل زندگی چیزی اضافه به نظرش می رسید، با مشورت هم به کسانی که احتیاج داشتند می داد. 🍃سید عاشق بچه بود می گفت می خواهم چهار تا بچه داشته باشم. دو تا پسر ، دو تا دختر. خدواند فقط یک دختر به ما داد که آنهم سید بخاطر علاقه ای که به حضرت زهرا (س) داشت، نامش را زهرا گذاشت. می گفت اگر خدا به من پسر بدهد دوست دارم نامش را ابوالفضل بگذارم؛ ابوالفضل علمدار. هر موقع زهرا می خواست بخوابد ، برایش از لحظه هایی که جانباز شد، از خاطرات شهدا و لحظه شهادتشان می گفت. می گفتم آقا سید برای دختر کوچک که از این داستان ها تعریف نمی کنند. می گفت زهرا باید از حالا راه شهادت را بداند. باید دل زهرا با این مسائل انس بگیرد. در تربیت زهرا شیوه خاص خودش را داشت. او را نمی زد. به خصوص آنکه می گفت نام مادرم زهرا روی او هست. اگر زهرا اذیت می کرد فقط سکوت می کرد. همین سکوت باعث می شد زهرا با اینکه کوچک بود اما متوجه اشتباهش بشود. 🍃در کارهای خانه کمکم می کرد. گردگیری می کرد. من و زهرا را می فرستاد خانه مادرم. وقتی برمی گشتم خانه مثل دسته گل شده بود. بعضی وقتها از سید می خواستم برایم مداحی کند. او هم به شوخی می گفت تا درخواست رسمی نکنید نمی خوانم. من هم می خندیدم و درخواست رسمی می کردم. بعد شروع می کرد با صدای زیبا به خواندن. وقتی مهمان می آمد می گفت یک نوع غذا درست کنم. می گفتم سید ممکنه مهمان آن غذایی را که من درست کردم دوست نداشته باشد. فکر می کرد و می گفت: «از نظر شرعی درست نیست، اما حالا که این حرف را زدی، مهمان حبیب خداست، اشکالی نداره، فقط نباید اسراف شود.» اهل زیاد غذا خوردن نبود. می گفت زیاد خوردن باعث میشه انسان پایبند به دنیا بشه. هر بارم که غذا برایش می آوردم تشکر می کرد و می گفت: «ان شاء الله خدا طعام بهشتی نصیب شما کند.» 📚کتاب علمدار، صفحه 105 الی 109 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💠خدا كند كسي را كه ✨چون سخن بشنود ، خوب فرا گيرد ، ✨و چون شود بپذيرد ، دست به دامن هدايت كننده زند و يابد 📚 خطبه ٧٦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیج خواهران مهدیه
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 🔟 #ازدواج 🍃مقطع
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید قسمت 1⃣1⃣ 🍃با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی. گفت: «راست میگی ولی این هدیه همسرم بود؛ خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد. 🍃دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود. با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند. 🍃سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم. نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.» 📚کتاب علمدار، صفحه 110 الی 113 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این همه خونی که برای اسلام ریخته شد و این همه جوانانی که فدای اسلام شدند را دست کم نگیرید و بدانید که سستی و کاهلی نزد خداوند متعال مسئولیت دارد... سعی کنید دوستی و دشمنی شما بر اساس حق باشد، از تقصیر افراد زود در گذرید و زیاد سخت گیر نباشید... هیچ دوستی بهتر از قرآن نیست ، رفاقت با او را ترک نکنید. سعی کنید آن را خوب فرا گیرید، خوب تلاوت کنید، خوت عمل نمایید و خوب به دیگران یاد دهید، حتی اگر یک نفر باشید... 🌹شهید علی رضاییان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواستگاری برای پسر شهید مدافع حرم.
کارگاه آموزشی تربیت دینی فرزند موضوع : تاثیر بازی بر روی تربیت و هوش فرزندان 〰〰〰〰〰 👦فرزند گلی از گل های بهشت ست👧 👈اگر گلی پژمرده ست اشکال از باغبان ست نه گل! 🍀خدای عزیز،، نخستین دوره رشد انسان را با بازی همراه کرده است. اسلام دستور داده است : فرزندان تان را 7 سال رها کنید تا" بازی" کنند. این دستور نشانگر؛ 👈 تاثیر بازی در تربیت کودک👉 است. بعد می فرماید در 7 سال دوم  او را تعلیم دهید و ادب به او بیاموزید و او باید فرمانبردار باشد. ⚽در همه جای دنیا کودکان به بازی نیاز دارند.  ثابت شده است؛ کودکانی که به اندازه کافی و به درستی بازی نمی‌کنند،، از رشد ذهنی مناسب و رشد اجتماعی صحیح، بی‌بهره هستند.📛  🎲طبق تحقیقات روانشناسان،، 50 درصد هوش هر شخص تا 4 سالگی رشد می کند🎯 30 درصد تا 8 سالگی،، و 20 درصد باقی مانده هم تا 17 سالگی کامل شده،، و از آن به بعد رشد هوش انسان متوقف می شود. 👉 ☝امروزه روانشناسان به کودکی که زیاد آموزش دیده باشد "باهوش" نمی گویند.❎ چون آموخته های انسان اگر مرتب مرور نشوند، فراموش خواهند شد. مثلا؛ کودکان بسیاری که در سنین پایین تحت آموزش زودرس قرار گرفته اند : 👈حفظیات مفصلی در مغز کوچک شان انباشته شده،، 👈به عنوان «نابغه» معرفی می شوند،، 👈دیگران مرتباً از آن ها حرف می زنند،، 👈 در تحصیل موفق هستند و با اصرار و پیگیری والدین شان، به اصطلاح به صورت جهشی کلاس های دبستان را طی می کنند،، 👈و همه ی پدر و مادرها حسرت داشتن چنین فرزندی را می خورند. اما،،... با گذشت زمان و بیشتر شدن سن این نابغه ها، دیگر کسی چیزی درباره آن ها نمی شنود!⛔ چرا؟! ⁉ چون این کودکان زمان مناسب و ناب ِ "بازی و سرگرمی" خود را،، صرف آموزش کردند،، بعد از پایان دوران کودکی،، انرژی و حوصله کافی و لازم برای تحصیل و پیشرفت را ندارند،، گویا شارژ، نیرو و توان شان را از دست میدهند!! ⛔⛔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیج خواهران مهدیه
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 1⃣1⃣ #انگشتر 🍃ب
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید سید قسمت 2⃣1⃣ (ره) 🍃رفتم هیات رهروان امام (ره)، مجلس باصفایی بود. اما آنچه می خواستم نشد. رفتم مداح هیات را که سید مجتبی علمدار بود را پیدا کردم و گفتم سوالی دارم. گفتم: «من هر هیاتی می روم، وقتی روضه می خواند و مداحی می کنند، اصلا گریه ام نمی گیرد چه کار کنم؟» سید نگاهی بهم کرد و گفت: «در این مجلس هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟» گفتم: «نه ، اصلا گریه ام نگرفت.» 🍃رفت توی فکر و با لحنی خاص گفت: «می دونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلوده ام. برای همین وقتی می خوانم اشک شما جاری نمی شود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.» من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سوال را پرسیده بودم، به من می گفتند: «شما گناهانت زیاد است. شما آلوده ای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات می گیرد.» البته من می دانستم که مشکل از خودم است اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را می رساند. از آن وقت مرتب به هیات رهروان می رفتم. خداوند هم به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود. ادامه دارد 📚کتاب علمدار، صفحه 118 الی 119 🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🌹