eitaa logo
چادر خاکی مادر
3.1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
49.2هزار ویدیو
359 فایل
💚به عشق خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها #چادر_خاکی_مادر #چادر_خاکی_مادر ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ @CHadorhkaki ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ ارتباط با 👇 مدیر کانال @abdimajid58 خادم کانال @gfbuhn
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر 9 ساله ای که معلم‌ اخلاق شد ملیکای9ساله که در بیمارستان بستری است در برگه جلوی در ورودی نوشته است : " آقایان محترم لطفا قبل از ورود بگویید چون باید روسری‌ سر کنم . ❤️ من امانت دار حجاب‌ حضرت‌ فاطمه‌ی‌ زهرا سلام‌الله‌علیها هستم ". ◽◽◽◽◽◽◽◽◽ کانال چادر خاکی @CHadorhkaki ◻️◻️◻️◻️◻️◻️◻️◻️◻️
چادر خاکی مادر
 #مدافع_عشق     قسمت 6⃣ فضاحال وهوای سنگینےدارد.یعنےبایدخداحافظـےڪنم؟ ازخاڪےڪه روزی قدمهای پاڪ
    قسمت 7⃣ علےجیغ میزندومی دود سمت فاطمه ..خنده ام میگیرد چقدر ! زهراخانوم بدون اینڪه بادیدن من جابخورد لبخندگرمی میزند واول بجای دخترش بمن سلام میڪند! این نشان میدهد ڪه چقدرخون گرم و مهمان نوازند.. _ سلام مامان خانوم!…مهمون آوردم… ” و پشت بندش ماجرای مرا تعریف میڪند” – خلاصه اینڪه مامان باباشو گم کرده اومده خونه ما! علےاصغربالحن شیرین و ڪودڪانه میگوید:اچی؟خاله گم چده؟واقیهنی؟ زهراخانوم میخنددوبعد نگاهش راسمت من میگرداند _ نمیخوای بیای داخل دخترخوب؟ _ ببخشیدمزاحم شدم.خیلےزشت شد. _ زشت این بود ڪه توخیابون میموندی!حالا تعارفو بزار پشت درو بیا تو…ناهارحاضره. لبخند میزند ،پشت بمن میکند ومیرود داخل. خانه ای بزرگ،قدیمےودوطبقه ڪه طبقه بالایش متعلق به بچه هابود. یڪ اتاق برای سجادو تو،دیگری هم برای فاطمه و علےاصغر. زینب هم یڪ سالےمیشودازدواج ڪرده وسرزندگےاش رفته. ازراهرو عبورمیڪنم وپائین پله ها میشینم،ازخستگےشروع میڪنم پاهایم رامیمالم. ڪه صدایت ازپشت سروپله های بالابه گوش میخورد: _ ببخشید!.میشه رد شم؟ زهراخانوم ظرف راپراز خورشت قرمه سبزی میڪند ودستم میدهد _ بیادخترم…ببربزار سرسفره… _ چشم!…فقط اینڪه من بعد شام میرم خونه عمه ام!… بیشترازین مزاحم نمیشم. فاطمه سادات ازپشت بازوام را نیشگون میگیرد _ چه معنےداره!نخیرشماهیچ جانمیری!دیروقته… _ فاطمه راس میگه…حالافعلا ببرید غذاهارو یخ ڪرد.. هردوازآشپزخانه بیرون و به پذیرائےمیرویم.همه چیزتقریباحاضراست. صدای مردانه ڪسےنظرم راجلب میڪند. پسری باپیرهن ساده مشڪے،شلوارگرم ڪن،قدی بلند وچهره ای بینهایت شبیه تو! ازذهنم مثل برق میگذرد_اقاسجاد_! پست سرش توداخل می آیے وعلےاصغر چسبیده به پای تو کشان کشان خودش رابه سفره میرساند خنده ام میگیرد!چقدراین بچه بتو وابسته است نکند یکروز هم من ماننداین بچه بتو. پتوراڪنارمیزنم،چشمهایم راریزوبه ساعت نگاه میڪنم.”سه نیمه شب!” خوابم نمیبرد…نگران حال پدربزرگم.. زهراخانوم اخرکارخودش راکرد ومراشب نگه داشت… بخود میپیچم… دستشویـےدرحیاط ومن ازتاریڪـےمیترسم! تصورعبورازراه پله ورفتن به حیاط لرزش خفیفـےبه تنم میندازد.بلندمیشوم ،شالم راروی سرم میندازم وباقدمهای آهسته ازاتاق فاطمه خارج میشوم.دراتاقت بسته است.حتمن آرام خوابیده ای! یڪ دست راروی دیوار وبااحتیاط پله هاراپشت سرمیگذارم. ✅ ادامــــــہ دارد... 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
‌ ⚠️ ...... طول و عرض این دنیا رو در هم ضرب کنی حاصلش جز مساحت یک قبــر⚰ نیست حواست باشه داری چیکار میکنی؟
🙏 ای‌خدا‌با‌همه‌ی‌جرم‌و‌خطا‌آمده‌ام به‌امید‌کــرم‌و‌لطف‌و‌عـطا‌آمده‌ام 🥺🤍 . 🏴‌ 🍃کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🥀🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🥀🍃⊱━═╯