•• I forgot how I used to live before you
یادم نمیاد قبل از تو چجوری زندگی میکردم
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_264 _ميخواستم وقتي يه تغييراتي تو خونه داديم سوپرايزت كنم! و همچين
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_265
_ميخواي دوباره بريم آب درماني؟
و صداي خنده هام بالاتر رفت كه يلدا هم به خنده افتاد:
_ببين من يه بار با تو اومدم واسه هفت پشتم بسه!
و قبل از اينكه من جوابي بدم ادامه داد:
_پام بهونه بود،زنگ زدم بهت بگم كه فردا دارم ميرم بابل
نميدونم چرا اما صداي خنده هام ساكت شد:
_براي كاراي دانشگاه؟
سريع جواب داد:
_آره ديگه يكي دوماه مونده تا شروع دانشگاه،فردا ميرم ببينم چه خبره و احتمالا شب برميگردم
دوباره فكرهاي خفني توي ذهنم جرقه زد كه تو كسري از ثانيه پرسيدم:
_تنها ميري؟
'اوهوم'ي گفت كه انرژي گرفتم:
_باهم ميريم!
انگار گيج شده بود كه تا چند ثانيه صداش در نيومد و بعد آروم گفت:
_چي؟چطوري؟
دراز كشيدم رو تخت و جواب دادم:
_به اين صورت كه تو سوار ماشين ميشي وسط راه پياده ميشي مياي پيش من و باهم ميريم شمال!يه سفر يه روزه!
خنديد:
_ديوونه شدي؟من اونجا بايد برم خونه دايي اي خاله اي كسي اگه دير بشه
_ديوونگي مالِ يه لحظشه،تو فقط به حرف من گوش كن اگه ساعت ٥ونيم ٦صبح بزنيم بيرون من ٣نصفه شب برت ميگردونم تهران!
پوفي كشيد كه ادامه دادم:
_حالا برو بخواب كه صبح مسافريم!
با شوق خنديد
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
هر چی آسون تر بگیری زندگی رو
فرصت بیشتری واسه لبخند زدن داری
😌🌻
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
هدایت شده از °•♡کافهعشق♡•°
𖤐⃟🖤•• a preттy ғace, doeѕn'т мean a preттy нearт
قيافهی قشنگ ،نشون دهنده قلب پاك نيست
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
#قلب_من ❣
میتونه تپیدن رو فراموش کنه ❣
اما دوست داشتن تورو هرگز ...😍😘
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
میخواهمت آرام جان
با تمام وجود و
از اعماق قلبم و برای همیشه 😍😘
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_265 _ميخواي دوباره بريم آب درماني؟ و صداي خنده هام بالاتر رفت كه ي
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_266
_تو ديوونه تريني كه نميترسي اتفاقي بيفته!
گوشي و نزديك لبم بردم و آروم زمزمه كردم:
_اصلا بذار يه اتفاقي بيفته تهش اينه كه نامزد سابقم دوباره مال من ميشه ديگه
و بعد از رد و بدل شدن چند تا جمله ديگه خداحافظي كرديم در انتظارِ رسيدن فردا...
پشت سر ماشيني كه يلدا توش بود ايستادم كه با لبخند پياده شد و در حالي كه سرش و تكون ميداد اومد سمت ماشين و سوار شد:
_سلام
ماشين و به حركت درآوردم:
_راننده كه چيزي نگفت؟
با خنده جواب داد:
_چي بگه وقتي داداشم وسط راه اومده دنبالم؟
و بلند بلند خنديد كه شونه اي بالا انداختم:
_اولش كه استادت بودم بعد نامزد سوري بعد نامزد سابق حالاهم كه داداشت شدم!
و با نفس عميقي ادامه دادم:
_خدايا شكرت!
صداي خنده هاش همچنان فضاي ماشين و پر كرده بود:
_باورم نميشه داريم باهم ميريم شمال!
صداي ضبط و باز كردم و گفتم:
_باور كن كه امروز ميخوام ببرمت دريا و كلي خيست كنم!
سرش و تكيه داد به صندلي:
_البته اگه بابات و دوستاش اونجا خفتمون نكنن!
خندم گرفت:
_اينا همش ميشه خاطره يه روز ميشيني واسه بچه هامون تعريفشون ميكني!
چشماش و تو كاسه چرخوند:
_خب اگه اونا بدونن من و تو چه غلطا كه نكرديم و خدايي نكرده ازمون الگو بگيرن كه من آتيششون ميزنم!
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من به جز تو کسی رو
تو قلبم جا نمیدم 😍😘💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
There is no "nothing" in the
whole world that I want more than you
تو كل دنيا "هيشكى" وجود نداره
كه بيشتر از تو بخوامش ((:😍😘❤️
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
••Do not put the love of others on duty.
محبتِ دیگران رو پایِ وظیفه نذارید!
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣