💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_829
_کاش هیچوقت به جای من نمیرفتی هتل،
کاش اینجا تنهات نمیزاشتم و نمیرفتم خونه مامان جون، اصلا کاش باهم میرفتیم!
حالا دیگه کاملا آماده بودم که کیفم و از تو کمد بیرون آوردم:
_دیگه به گذشته فکر نکن این فکرها فقط اعصابت روهم بهم میریزه،
اصلا میخوای بری شمال؟
بری خونه مامان جون؟
سریع حرفم و رد کرد:
_من هیچ جا نمیرم جانا
دستهام و به نشونه تسلیم بالا آوردم:
_خیلی خب،
چرا انقدر بداخلاق؟
و مامان فقط نگاهم کرد...
کلافه بود و حق هم داشت،
اوضاع زندگیم اصلا خوب نبود!
مامان تنها کسی بود که میدونست چه بلایی سرم اومده،
تنها کسی بود که میدونست همه آرزوهام خراب شده ،
تنها کسی بود که همه چیز و میدونست و غصه ام و میخورد و چقدر سخت بود اینکه جلوش نقش بازی میکردم،
این که به روی خودم نمیاوردم و خودم و قوی نشون میدادم...
اصلا انگار عوض شده بودم،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اگر قرار بود این دنیا
به کسی وفا کند
#حسینبنعلی علیه سلام
به مراتب لایق تر از همه بود
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏆ریش تراش سلطنتی
✅قابلیت اصلاح با شماره صفر
✅ دارای ۴ شانه مختلف و یک فرچه
✅جنس : فلزی
🏠 پرداخت هزینه موقع تحویل کالا
⏳ضمانت تعویض
🔴قیمت 399 هزار تومان
https://ck.chavosh.org/click/93dfa931-ac80-450b-8db3-84a9bf104060
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴°•
مادر عباس فقط میگفت: حسینم
بعد از عاشورا، #ام_البنین فقط می گفت:"حسینم"؛
شنیده بود، عاشورا...
🎙 حاج مهدی رسولی
#تاسوعا
#محرم
هدایت شده از موعود
🔘 سلسله نشست های ماهانه فرهنگ مهدوی، شماره ۱۶۵
✅ موضوع: نقش پنهان #یهود در واقعه #کربلا
🎙 سخنران: حجت الاسلام #سید_حسین_آقامیری
🎤 همراه با مرثیه سرایی حاج #مجید_بادکوبه
📆 پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۰، سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی
@mouood_org
هدایت شده از تبلیغات
این کانالی که معرفی میکنم بهترین کانال در زمینه مهدویت هست ✅
اگر دوست داری امام زمان عج بهتر بشناسی و با شرایط ظهور بیشتر آشنا بشی این کانال رو دنبال کن 👇👇
https://eitaa.com/mouood_org
https://eitaa.com/mouood_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملت گریه!
امام خمینی (ره): جوانهای ما خیال نکنند که مسئله، مسئلهی ملت گریه است! آنها از این گریهها میترسند!
#محرم
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🗣رازی از زبان آیت الله بهجت که در اواخر عمرشان تعلیم خواص نمودند و فرمودند من در مورد ختومات از استادم (مرحوم آیت الله قاضی) چیزی نمیپرسیدم، اما روزی ایشان ذکری را به من آموختند و فرمودند که هر کس موفق شود آن را به انجام برساند...😳
در نتیجه 📜🧷
✨اگر طلسم شده قطعا باطل میشود
✨اگر مجرد باشد بختش باز شود
✨اگر چشم به راه کسی باشد به عشقش برسد
✨و اگر تنگ روزی باشد روزیش بسیار فراخ شود
🚩 به علت درخواست های مکرر
شما عزیزان یکبار دیگه این سرّ عظیم الشأن
رو براتون گذاشتیم 👇🧿📿
https://eitaa.com/joinchat/3042639928C19e648235a
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_830
انگار عادت کرده بودم به خودخوری که جلوی مامان اینطور تظاهر به قوی بودن میکردم و جلوی معین با جسارت میایستادم و از تنفر و نفرتم نسبت بهش میگفتم و اما حال دلم رو فقط خودم میدونستم...
فقط خودم میدونستم چی تو دلم میگذره...
همزمان با رسیدن به شرکت از ماشین پیاده شدم،
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم افکاری که بی اختیار غرقشون میشدم و واسه چند ساعت هم که شده فراموش کنم و وارد شرکت شدم،
بااعتماد به نفس قدم برداشتم و امروز دیگه اینجا بودنم خیلی باعث متعجب شدن بقیه نشده بود و حتی آقای رجبی هم با احترام باهام سلام کرد!
نمیدونستم جلسه تو کدوم طبقه برگزار میشه فقط میدونستم بیست دقیقه ای تا شروعش باقی مونده و میخواستم ناچارا از رجبی پرس و جو کنم که صدای آشنایی به گوشم خورد،
صدای رویا:
_صبح بخیر مزاحم کوچولو!
صداش و از پشت سرمیشنیدم که سرچرخوندم به سمتش، خودش وکشته بود،
انقدر به خودش رسیده بود که حد نداشت بااین وجود به سر و وضعش توجه چندانی نکردم و جواب دادم:
_صبح بخیر البته فکر میکنم واژه مزاحم بیشتر براندازه تو باشه!
هدایت شده از تبلیغات
🔴 سازمان بهداشت : دیسک کمر بدون جراحی درمان میشود
🔹 روشی به تازگی کشف شده که با استفاده از پلاتینر تراپی امواج کِلاکْ پالْس میتواند کمردرد را (در منزل) درمان کند !
✅ همین حالا وارد شوید و پرسشنامه درمان کمردرد را پر کنید تا بفهمید با چه روشی درمان میشید👇🏻
https://medianashop.com/Landing/Intdbl/PL84?utm_term=0429eitaB
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_854
چجوری بگم که بفهمی دیگه این زندگی و نمیخوام که میخوام ازت جدا شم؟
تن صداش پایین اومد:
_حرف زدن با تو مثل کوبیدن میخ تو سنگه،
همونقدر بی فایده!ً
با چشم به ماشینش اشاره کردم:
_پس سوار شو برو،
تلاش بیخودی هم نکن!
و با مکث ادامه دادم:
_به حرفهامم فکر کن،
بیا اون طلاق و به سرانجام برسونیم لطفا!
سوار ماشین شد و قبل از بستن در گفت:
_تو به حرفهای من فکر کن،
فقط تا فردا بهت مهلت فکرکردن میدم و بعد
خودم میام با خانوادت حرف میزنم و اگه مجبور شم حتی ممکنه به زور با خودم ببرمت!
در ماشین و براش بستم و گفتم:
_با خودت فکر و خیال کن...
خیال کن میتونی من و ببری خونه ات...
به همین خیال باش!
گفتم و این بار دیگه جوابی از معین نگرفتم...
معین چند لحظه ای نگاهم کرد و بعد هم راهش و کشید و رفت...
حرفهای معین انقدر ذهنم و درگیر کرده بود که با گذشت یک ساعت از رسیدنم به خونه همچنان ساکت بودم و خیره به یه نقطه نامعلوم فقط درحال کلنجار رفتن با خودم بودم که حالا با شنیدن صدای مامان به خودم اومدم: