پوستر به مناسبت ۲ شهریور ، سالگرد شهادت شهید حجت الاسلام والمسلمین سید علی اندرزگو
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#شهید_اندرزگو
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری
یک شهریور، #روز_پزشک و یاد و خاطره شهدای مدافع سلامت گرامی باد.
❣بہ ڪانال:ڪافہ رمان بپیوندید❣
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲
گرسنگبارددرکویآنیار...(:
#امام_حسین(؏)
#محرم
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
هر کسی یک نابغه است.ولی اگر یک ماهی را از روی تواناییاش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنی،🐡🌴💦
آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است!
-آلبرت انیشتین
#انگیزشی |#پروفایل
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ(بقره/37)
پس آدم از پروردگار ڪلماتی را آموخت
و خدا توبه اش را پذیرفت.
ای ڪلمهی رسیدن به خدا، حسین(ع)
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
✍ پیش آیت الله قاضی از محمد تقی بهجت شکایت شد که اگر نیم ساعت با او حرف می زدند ، فقط سکوت می کرد . آقای قاضی نگاه معنا داری به او کردند و گفتند ؛ چرا !؟ جواب می دهد ، اما شما نمی شنوید .
👌 پرسید ؛ چگونه !؟ فرمودند ؛ با سکوتش می گوید ؛ سکوت کن ، با سکوت به مقامات عالیه می رسی .
ــــــــــــــــــــــــــ🧡☁️ـــــــــــــــــــــ
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
گاهی اوقات
این دردهامون نیست
که باعث رنج میشه
فکرهای منفی
باعث میشه که همه چیز
بدتر به نظر بیاد
زندگی شکایت از درد
وغم نیست
زندگی هزاردلیل است
برای شاد زیستن
و شکرگزاری ازخالقمون
روز بخیر🌺
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
❣بہ ڪانال:ڪافہ رمان بپیوندید❣
📚 دروغ نوعی خودکشیست
همه چیز در ابتدای راه خوب به نظر میرسد، شما برای اولین بار که دروغ میگویید، همه باور میکنند و شاید کارتان با همین دروغ راه بیفتد؛
اما دروغ پشت دروغ، باعث میشود کمی حواس پرت شوید، دیگر یادتان نمیآید کجا چه گفتید و چه قولهایی دادید، و اینجاست که مشتتان برای بقیه، آهسته آهسته وا میشود... شاید به رویتان نیاورن. اما دیوار اعتماد بین شما و آنها ترک برداشته است ...
درواقع شما با دروغ گفتن، خود را در نگاه عزیزان و اطرافیانتان، به دار تردید میکشید.
حالا دیگر آنها نسبت به دوستت دارمها، مهربانیها، نگرانیها، همدردیها، حرفها، تعهدها، قولها و رفتارهای شما
تـــــردید دارند!...
و نتیجه؛
هیچکس روی شما حساب نمیکند.
این خودکشی نیست؟!!....
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
❣بہ ڪانال:ڪافہ رمان بپیوندید❣
زن سالخوردهای میگوید:
سه تا پسر دارم که همه آنها ازدواج کردهاند. روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم و قصدم این بود که شب نزد او بمانم؛ صبح از همسرش (عروسم) خواستم برایم آب وضو بیاورد. وضو ساخته و نماز خواندم و آب باقیمانده را بر بستری که شب بر آن خوابیده بودم ریختم؛ هنگامیکه عروسم چایی آورد به او گفتم: دخترم! این وضع بزرگسالان است. دیشب بر فراشم ادرار کردم. او برافروخته شد و کلمات بسیار زشتی را نثار من کرد و دستورم داد تا آنجا را شسته و سپس خشک کنم. با تظاهر خشمم را فرو بردم و بستر را شسته و خشک کردم.
شب بعد به خانه پسر دوم رفتم و عین همان کار را تکرار کردم. واکنش عروس دوم نیز مشابه واکنش عروس اول بود. وقتی با شوهرش در مورد برخورد زنش حرف زدم عکسالعملی از خود نشان نداد. سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید و همان کاری را که در خانه دو برادرش انجام داده بودم اینجا نیز انجام دادم. صبحگاه وقتی که عروسم چایی آورد گفتم: دخترم! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم. او گفت: مادرجان هیچ اشکالی ندارد. همه افراد مسن این وضعیت را دارند؛ ما هم در سن خردسالی بر لباس و بدن شما ادرار میکردیم. سپس برخاست و آنجا را شست و خشک کرد. آنگاه من به عروسم گفتم: دخترم! من دوستی دارم که مقداری پول به من داده تا برایش النگو و جواهرات بخرم اما من سایز دستش را نمیدانم ولی سایز دست او اندازه سایز دست توست بنابراین سایز خودت را بده تا برایش بخرم. سپس پیرزن ثروتمند به بازار رفت و با همه پولش طلا و زیورآلات خرید.
روزی هر سه فرزند را به همراه همسرانشان به خانهاش دعوت کرد. طلاها را درآورد و به آنها گفت: در آن شبها بر فراش آب ریختهام و اصلا ادراری در کار نبوده است. طلاها را در دست عروس کوچکترش گذاشت و گفت: این همان دختری است که من به زودی نزد او پناه میبرم و باقیمانده عمرم را در کنارش خواهم گذراند.
در این لحظه پسرهای اول و دوم سرگیجه شدند و از رفتار خود پشیمان شدند. مادر به آنها گفت: نتیجه عملتان را خواهید دید و قطعا فرزندان شما نیز با شما چنین رفتار خواهند کرد ولی برادر کوچکتر شما محفوظ خواهد ماند و با خوشحالی پروردگارش را ملاقات خواهد کرد؛ و این همان چیزیست که زنانتان شما را از آن محروم کردند زیرا شما به آنان آموزش ندادهاید که مادر چه گوهر ارزشمندیست.
🌸꙱❥•[ @Caffe_Romane ]• ♥️⃟🖇
❣بہ ڪانال:ڪافہ رمان بپیوندید❣