#رمان تنها میان داعش
#فاطمه_ولی_نژاد
#آمرلی
رمانی که امروز به پایان رسید
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
این داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور
سال 1393 در شهر آمِرلی عراق بود که با خوشهچینی ازخاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، بهویژه
فرماندهی بینظیر سپهبد #شهید_قاسم_سلیمانی در قالب
داستانی #عاشقانه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پیشکش به روح مطهر همه شهدای #مدافع_حرم، و #شهدای_دفاع_مقدس
آمرلی در زبان ترکمن یعنی
امیری علی؛ امیر من علی است✨
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
☀️
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
هدایت شده از 🌷گروه فرهنگیهنری فاطر🌷
2369363399136.mp3
15.01M
#نمایش_رادیویی
#فدای_مظلومیت_فرزندان_شهدایی
#که_در_این_ایام_منتهی_به
#روز_پدر_بغض به گلو دارند❤️😔
#صدا بازیگران:
#سیدعلی حسینی(راوی)
#امید_لطیفی(دکتر زمانی)
#فاطمه امان اللهی همسرشهیدمدافع حرم
#اگر_دلتون_بهوای_شهدای_مدافع_حرم
#و_بعد_بهوای_مظلومیت_دردانه_سیدالشهدا_شکست
#شدیدا" التماس دعا🙏😔
@faater315🌷
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
🌿🌺 بـه رســـمِ ادب ســـلام بـه اربـــاب و ســـالارِ شیعیـــان...🌿🌺
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
🙏ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ🙏
🌿🌷سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ ياکاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَارحِم ضَعفی وَقِلَـّةَ حيلَتی وَارزُقنی حَيثَ لااَحتَسِب يارَبَّ العالَمين🌸
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌸☘️🌸☘️🌸☘️
💚 بسم الله الرحمن الرحیم💚
4⃣1⃣ 🍀🌹🍀🌹 چهاردهمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷
امروز پنجشنبه ۱۳ بهمن ماه
💐 بیست و یکمین روز چله صلوات و توسل به شهدا
🌷 شهید والامقام عباس زال
💫🌸معرف: خانم راضیه لاک تراش
مزار شهید قطعه ۵۳ گلزار شهدای تهران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
☀️
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سیزدهم بهمن ۱۳۴۸، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش مختار، پلاستیک فروش بود و مادرش،رقیه نام داشت.
تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند. دانش آموز بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستم دی ۱۳۶۵، با سمت امدادگر در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
عباس از کودکی نمازهایش را میخواند. روزههایش را میگرفت و همیشه سعی میکرد نمازش را در مسجد بخواند. 16 سالش بود که کتاب را روی زمین گذاشت و راهی شد. نه اینکه به درس علاقه نداشته باشد، اتفاقاً شاگرد زرنگی بود. به ورزش هم علاقه داشت و تکواندو کار میکرد.
یکسری مهارتهایی در نسخهخوانی و تزریقات و سرمزنی یاد گرفته بود. در مدرسه رشته تجربی میخواند تا اینکه با شناسنامه برادر بزرگ ترش راهی جبهه شد. چون سنش کم بود اینطور توانست مجوز اعزام بگیرند .
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
خاطراتی از همرزم شهید عباس زال
عباس در جبهه نماز شب و زیارت عاشورایش ترک نمیشد. شبها و به صورت مخفیانه پوتین سایر رزمندهها را واکس میزد و روزها هم مشغول کندن سنگر میشد. روز شروع عملیات کربلای5 صبح زود قبل از ساعت هفت به خط مقدم رفتیم. ساعت 10 صبح فرماندهمان خبر داد که برگردید عقب و استراحت کنید و دوباره به خط بروید. من خواستم برگردم که دیدم عباس خیال برگشتن ندارد. داشت به یک مجروح رسیدگی میکرد. در یک آن دیدم یک گلوله از سرش رد شد. یعنی به پیشانیاش خورد و از طرف دیگر خارج شد. من او را برداشتم و پشت یک ماشین گذاشتم. چون پایم از قبل قطع شده بود، همه فکر میکردند من هم زخمی شدهام. به هرحال او را گذاشتم عقب وانت و به پشت جبهه منتقلش کردیم. در حالی که عباس زال در همان برخورد اول گلوله به شهادت رسیده بود.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯