🇮🇷کانال کمیل🇮🇷
♦️بر اساس بند 13 اساسنامه فیفا تیم ملی آمریکا باید از #جام_جهانی کنار برود!
آمریکا کلمه الله را از پرچم ایران حذف کرده است
جامی برای اعلام نفرت جهانی
🔹کارت قرمز جهان به خبرنگاران رژیم صهیونیستی در قطر
#نابودی_رژیم_کودککش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بماند در تاریخ ...
ببینید و کِیف کنید ✌️🏻🇮🇷
حمیدکثیری
خشم تلآویو از تحقیر شهروندان و خبرنگاران صهیونیستی در جامجهانی
🔹شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی خبر داد که وزارت خارجه این رژیم از طریق هیأت دیپلماتیک خود که بهصورت موقت در دوحه حضور دارد، پیام اعتراضی به قطر و فیفا ارسال کرده.
🔹وزارت خارجه صهیونیستی در این پیام از اتفاقاتی که برای کادر خبرنگاران و تماشاگران صهیونیستی از سوی هواداران کشورهای عربی رخ داده، بهشدت انتقاد کرده.
🔸در روزهای گذشته بسیاری از هواداران کشورهای عربی در جام جهانی پرچم فلسطین را حمل کرده و حاضر به مصاحبه با خبرنگاران رژیم صهیونیستی نشدند.
#جام_جهانی
#کانادا با شکست امشب، از جام جهانی حذف شد. کانادا اولین کشوری بود که با کمپین اسماعیلیون، با لغو دیدار دوستانه فوتبال با ایران، به کمپین حذف ایران از جام جهانی دامن زده بود. حالا ایران امیدوار مانده و کانادا حذف شده. این حذف مبارکه جاستین ترودو و وطن فروشان...
#زنده_باد_ایران
محسن مقصودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماینده ایرلند در پارلمان اروپا: درباره ایران بسیاری اطلاعات نادرست توسط رسانه های اروپا منتشر می شود
🔹میک والاس: هفته پیش اعلام شد حکم اعدام ۱۵۰۰۰ نفر صادر شده این دروغ است
🔹در ایران اعتراضات مسالمت آمیز وجود دارد اما خشونت و قتل توسط برخی معترضان، خسارات ویرانی در هیچ کجا قابل تحمل نخواهد بود..
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️توصیه بسیار زیبای مدیر یک دبیرستان در لبنان به دانشآموزان
توصیهای بسیار کاربردی برای همه دهه هشتادیهایِ گرفتار در باتلاق مجازی👌🏻
#جهاد_تبیین
♨️شاخ شِمران ۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت پانزدهم
۰۰۰ آب رو که خوردم ، گفتم : همه شما اینجائید ، بابا من الان خونمون بودم پیش زنم ، ناصر یه دفعه پوکید ، بلند داد زد ، زَنت؟ چشممون روشن تو دانشآموزی و زن گرفتی؟ پسر از ما خجالت نمیکشی، از دبیر بینش دینیمون آقا قلعه قوند خجالت بکش! بعد به ترکی شاهسونی گفت : آیبدِی کیشی ، آیبدِی(زشت مرد ، زشته) ، یه نگاه به آقای قلعه قوند انداختم ، داشت آروم و قشنگ میخندید ، یه لبخند زیبا که ما بچهها عاشق خندهاش بودیم یه تَبسم خوشگل ، سرم رو از خجالت انداختم پائین ، یه هو احمد رو کرد به آقای قلعه قوند و گفت : آقا ممکنه واسه موج انفجار باشه ، علی شاهرخی گفت : انفجار؟کدوم انفجار؟ احمد گفت تو نبودی ، رفته بودی ناهار رو بگیری بیاری ، موقع اموزش جمشید اومد خمپاره رو شلیک کنه ، یادش رفت اطلاع بده حسن پشتش به قبضه بود داشت گولههای خمپاره رو جابجا می کرد ، گوشش رو نگرفته بود ، موج و صدای انفجار گرفتش ، آقا ؟ ممکنه مال اون باشه ، ناصر خندید و گفت : بیا میون ما چند نفر ، یه حسن به نظر سالم بود اونم که دیوونه شد ، یه هو داد زد آقای راننده ، بزن تو دنده و فرمون بچرخون برگردیم کرمانشاه ، راستی بیمارستان دیوونهخونه رو میشناسی ، باید آقای قلعه قوند پنج تا دیوونه رو تحویل بده ، یه دفعه اتوبوس از شدت خنده منفجر شد ، راننده وسط جاده خاکی زد روی ترمز ، گرد و خاک بلند شد ، اومدم بیرون رو نگاه کنم دیدم شیشه ها رو با گِل پوشوندن ، راننده با یه صدای کُلفتی داد زد کی بود گفت نگهدار؟ ناصر خودش کشید پائین و پشت صندلی ما قایم شد ، وقتی کسی جواب نداد ، راننده با عصبانیت تا اومد بِگه بر خرمگس معرکه ۰۰۰۰ ، یه صدای انفجار شدید یه کمی دورتر از ما، اتوبوس رو لرزوند، راننده دستپاچه شد ، فوری گاز ماشین رو گرفت و حرکت کرد ،جمشید پرسید مگه وارد کردستان عراق شدیم ، به این زودی؟ علی شاهرخی که بچه دقیقی بود گفت : همچین زود هم نیست سه چهار ساعته حرکت کردیم، خیلی وقته کرنت غرب و جوانرود رو رد کردیم ، جمشید پرسید، پس این انفجار چی بود؟ نکنه منافقا باشن، کنار جاده مین نزاشته باشن، ناصر گفت : چه بهتر، بدم نمییاد چند تا منافق عوضی رو بُکُشم ، انتقام اون هفده هزار شهید رو بگیرم ، حاج آقا قلعه قوند که تا اون لحظه ساکت مونده بود، گفت : نه انفجار گوله تُوپ بود ، احمد با تعجب پرسید ، آخه این کدوم تُوپه که گولهاش به اینجا برسه ؟ آقا قلعه قوند گفت : دیروز تو جلسه حاج اکبر تنهایی ، از بچه های اطلاعات و عملیات می گفت ، بعثی ها یه سری تجهیزات وارد کردن ، یکیش ، یه توپ خود کِششی یه که صد و سی کیلومتر بُرد داره ، بِهش میگن توپ فرانسوی ، بالاترین بُرد و میون بقیه داره ، یه هو ناصر پرید وسط حرف آقا و گفت: پس خمپاره تامپلای ما پَشم ، جمشید زد تو سر ناصر و گفت : ساکت ، زشته ، با نگرانی پرسیدم ، آقا کجا داریم میریم ، آقای قلعه قوند بدون اینکه از سوال من تعجب کرده باشه ، گفت : داریم می ریم ، دربندی خان عراق ، کوه شاخ شِمران ، کنار سد و شهر دربندی خان عراق ، به خاطر این توپهای فرانسوی باید اونجا دو تا قبضه سوار کنیم ، تا گوله خمپارمون به توپخونه بعثیها برسه ، شاید بتونیم آتیش اونارو رو عقبه اول و دوم خودمون و مرز خاموش کنیم ، حتما" این دور و ور دیدهبان دارن که اتوبوس ما رو دیدن ، ناصر گفت حتما" دیدهبانشون از این منافقای نامرد ِ خودفروشه ، احمد رفت جلو و از شاگرد راننده یه چیزی پرسید و اومد، آقا قلعه قوند پرسید چه خبر؟ گفت: شاگرد راننده میگه دو ساعت دیگه میرسیم ، خیلی وقته مرز رو رَد کردیم ، آقا قلعه قوند رو کرد به بچهها گفت ، بهتره یه کم استراحت کنید ، تا برسیم خیلی کار داریم ، باید شبونه قبضه ها رو سوار کنیم ، ناصر خندید گفت حاج حسن آقا تو به اندازه کافی خوابیدی ، پس باید نگهبانی بدی ، مراقب این مگسها هم باش از کرمانشاه تا اینجا نزاشتن ما استراحت کنیم ، مخصوصا" این یه دونه که رو پُشتش قرمزه چند بار نشسته رو دماغ من ، یه بار هم گازم گرفته ، تازه بچه ها میگن مگسهای عراق گوشت خوارن ، گوشت ما ایرانیها رو هم خیلی دوست دارن ، مخصوصا" گوشت منو که شیرین و تُرده ، همه خندیدیم ، یه هو ناصر یه قیافه جدی به خودش گرفت و گفت داش حسن ؟ حالا که موجی هم شدی ، یه ریزه عقل داشتی اونم که پرید ، یه هو مثل قضیه داستان خاله خرسه ، اَگه مگسه رو دماغ من نشست ، نزنی دماغم رو لِه کنی ، با ناز و نوازش مگس رو کیش بِده ، ولی اگه به جز آقای قلعه قوند رو دماغ بقیه نشست از طرف من اجازه داری بِزنی دماغ شونو لِه کنی ، نترس بَبَم ، خودم دیهشونو میدم ، آخه به من میگن ناصر جاپونی ، شیرینی شوخی های ناصر هممون شاد می کرد ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در قطر، گاز لولهکشی وجود ندارد و مردم برای پختوپز یا از اجاقهای برقی استفاده میکنند و یا از کپسول گاز ...
البته کپسولهای گازشون خیلی شیکه 😁
ضمناً آب لولهکشی رو هم نمیشه برای خوردن استفاده کرد! و همونطور که قبلاً گفتم باید از بیرون خرید.
👈🏻 دقت کنید داریم در مورد یکی از #ظاهراً پیشرفتهترین کشورهای منطقه صحبت میکنیم
#بیواسطه_از_قطر
حمیدکثیری