♨️داستان
کور و بینایی با هم همسفر شدند.
کمی انگور گرفته تا باهم بخورند.
انگور داخل کاسه بود و با ارامش نوش جان میکردند.
انکه از نعمت بینایی محروم بود یک لحظه شیطان به جلدش رفت و با خود اندیشید:
نکند رفیقم چند تا حبه انگور میخورد و من دانه دانه؟
این بود که برای عقب نماندن از خوردن انگور سهمیه؛چند تا چندتا حبه بالا انداخت!
کمی گذشت و دوباره وسوسه سراغش امد و با خود گفت:
نکند خوشه را خورده و من نمیدانم؟
اینبار با حرص و ولع شروع به انگور خوردن کرد!
رفیق بینا هم ناظر بود و دست از خوردن کشید و هیچ نگفت!
نابینا؛وقتی دید رفیق سفر حرفی نمیزند؛کاسه را از وسط به بغل کشید و گفت:
بس است دیگر!
همه انگورها را خوردی کمی هم برای من بگذار!!!
داستان حاجی #صدیقی شبیه داستان آژانس شیشهای است.
عباس آقا همه چیزش را در راه کشور داد؛ولی آن دختر خانم دانشجو فکر میکرد حواله چند تا تراکتور گرفته و ملّاک است و جای او را تنگ کرده...😔
بچه کویر
#جریان_تحریف_را_شکست_دهیم
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ پشت پرده کامل ماجرای اخیر آقای #صدیقی
⁉️قضیه جعل امضاء چیست؟
🔻اگر برای شماهم علامت سوالهایی ایجاد شده، کلیپ را با دقت مشاهده کنید👆🏻
♨️#نکته_مهم در قضیه آقای صدیقی
پس از اطلاع از خطای معتمدین آقای #صدیقی، بلافاصله در چهارم آذر ۱۴۰۲ مجمع عمومی برگزار میشه و کلیه سهام و مالکیت موسسه تحت مالکیت حوزه علمیه قرار میگیره و در اداره ثبت شرکتها ثبت میشه
یعنی #یاشار_سلطانی در افشاگری خود، یا عمدا این اصلاح روند را ذکر نکرده یا بدون تحقیق و اطلاع دست به افشاگری زده!