🔰 چگونه زنان به ترویج فرویدیسم کمک کردند؟
🔹شریعتی معتقد است، استثمار جهانی برای دستیابی به مقاصد پلید خود دیدگاههایی مانند فرویدیسم (آزادی جنسی) را مطرح کرد که مخاطب اصلی آن نسل جوان به خصوص زنان بودند، از سوی دیگر، روی مسئله مواد مخدر سرمایهگذاری کرد تا به هر شکل ممكن اجازه ندهد که نسل جوان متوجه سرنوشت خود باشد. در واقع از آنجا که بهترین راه تخدیر یک ملت، تخدیر علمی و فکری اوست و زمینه مساعد چنین سلب هویتی در جامعههای شرقی و اسلامی به خصوص در بین جوانان وجود داشت....
🔹در کنار ترویج این روش پلید از سوی غرب، کسانی در دنیای شرق به خصوص بین کشورهای اسلامی ناخودآگاه همگام با غربیها زمینه را برای پذیرش چنین مکتب ضداخلاقی فراهم کردند. گروهی که با تکیه بر سنتهای ارتجاعی غیرفکری و با تعصبهای منحط به دنبال حفظ خود در مقابل این هجوم بودند، ولی بدون اینکه متوجه باشند، این کارشان باعث ایجاد عقده شد.
🔹وقتی فرویدیسم زن را به بیرون از خانه دعوت میکند، در مقابل آن، دیدگاه ارتجاعی با تحمیل قیود و محرومکردن زن از تمامی حقوق انسانی و مذهبی خود، به دعوت فرویدیسم کمک میکند و زن را برای فرار از خانه و پناه بردن به دامان آن آماده میکند.
🔹به اعتقاد دکتر، در استعمار کشورهای شرقی، زن به دلیل روح حساس و نیز به دلیل جایگاه خاصش در چنین کشورهایی، عاملی قوی برای رساندن آنها به مقصود پلیدشان بود. زن در این جوامع، به نام مذهب و سنت، بیش از همه رنج میبرد؛ از تحصیل علم و بسیاری حقوق انسانی مانند امکانات اجتماعی و پرورش روح و اندیشه محروم است و حتی حقوقی را که اسلام به او داده است، به نام اسلام از وی گرفتهاند. به دلیل این دو عامل، زنان خیلی زودتر از مردان پذیرای جلوههای نو «شبه تمدن» جدید شده، سنتها و نظام قديم و همچنین روابط اجتماعی _ اخلاقی و ارزشهای معنوی، و از همه مهمتر، کمیت و کیفیت مصرف را تغییر دادند.
🔹از سوی دیگر، دنیای غرب در معرفی الگو برای زنان شرقی، هرگز زنان موفق در زمینههای علمی، هنری و بشری را معرفی نمیکند؛ چرا که نظام سرمایهداری غربی هرگز نمیپسندد دختران ما، اروپایی فکر و کار کرده، اندیشمند، آزاد و تولیدکننده تربیت شوند؛ لذا تصویر ما از زن اروپایی، بر زن اروپایی موجود در ایران منطبق است، نه زن موجود در اروپا.
🔹البته دکتر منکر وجود زنان فاسد در غرب نیست، بلکه معتقد است چنین زنان آلودهای، اولا، همه زنان اروپایی و غربی نیستند؛ و در ثانی، چنین زنانی در جاهای مخصوصی هستند. از نظر استعمار غربی، ما تنها حق شناخت آن دسته از زنان اروپایی را داریم که فیلمها، مجلهها، تلویزیونها و رمانهای جنسی به عنوان تیپ کلی زن اروپایی معرفی میکنند؛ اما زنان و دختران محقق، آزادیخواه، بشردوست و علاقهمند به هنر، علم، ادبیات، فلسفه و... هرگز به ما معرفی نمیشوند و استحمار نو که زمینه استعمار نو میباشد، از چنین زنانی سخن نمیگوید.
♨️ #یک_جرعه_کتاب
📚 [شریعتی، دین و جامعه | عبدالحسین خسروپناه، مهدی عبداللهی | کانون اندیشه جوان]
~~~~~
◽️ کانون اندیشه جوان👇
🔻 @canoon_org
▪️تلگرام: t.me/Canoon_org
▫️ایتا: Eitaa.ir/Canoon_org
▪️سروش: Sapp.ir/Canoon_org
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
▪️بله: lish.ir/KoP
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پولشویی، در ۶ دقیقه!
🔰 شفافیت مساله حیاتی برای نظام اقتصادی کشور است؛
اما توسط خودمان یا دیگران؟
#FATF #ویدئو
~~~~~
🔻کانون اندیشه جوان ...
◽️ @canoon_org
📚 انقلاب اسلامی و نسبتش با انقلاب فرانسه ... !
🔻رهبران اصلی انقلاب فرانسه، یعنی اعضای مهم کلوپهای ژیروندن و ژاکوبن، از اعضای لژهای فراماسونری بودند و شعار اصلی انقلاب فرانسه برگرفته از آموزههای فراماسونری بود.
🔸 آرای لیبرالی فرانسوا ماری ولتر و شارل منتسکیو الهامبخش اصلی شعارها و اندیشه حاکم بر انقلاب فرانسه شد. ژان ژاک روسو، فیلسوف فراماسونر رادیکال مبلغ دموکراسی اومانیستی، بر پایه مفهوم اراده جمعی نیز از وجهی دیگر بر انقلاب فرانسه تأثیر گذاشت که این تأثیرگذاری بیشتر از مجرای ژاکوبنهایی چون ربسپیر بود.
🔸ادبیات حاکم بر انقلاب فرانسه تماما اومانیستی و مدرنیستی بود و ایدئولوژی اصلی تأثیرگذار و الهامبخش آن، لیبرالیسم کلاسیک بود. طیف اصلی رهبران آن نیز، فراماسونرهایی بودند که به دنبال تأسیس یک رژیم سیاسی منطبق با افق سرمایهداری مردن بودند. شعار محوری این انقلاب نیز برگرفته از آموزههای فراماسونری بود.
🔸 آنچه رهبران انقلاب تحت عنوان «اعلامیه حقوق بشر و شهروند» منتشر کردند نیز برخلاف شعارهای پرطمطراق بشردوستانهاش، اساسا بر پایه نحوی تفسیر اومانیستی از انسان و فراتر از آن بر اساس نحوی تفسیر لیبرالیستی از بشر به عنوان یک اتم قائم به خود که با نیازها و اتقضائات نفسانیاش تعریف میشد و به عبارتی تجسم سوبژکتیویسم هابزی-دکارتی بود، قرار داشت.
🔸وقتی از مفهوم «بسط» صحبت میشود و انقلاب اسلامی به عنوان بسط انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه مطرح میشود، در واقع از نحوه سنخیت ذاتی میان دو انقلاب نام برده میشود. میان یک انقلاب اومانیستی-لیبرالیستی که با رهبری فراماسونرها و تحت هدایت شعارهای فراماسونی به منظور بر سر کار آوردن یک رژیم سیاسی لیبرالی و گشودن فضا برای تحکیم و بسط سرمایهداری مدرن در سالهای اوج عصر ظلمانی به اصطلاح روشنگری صورت گرفته است، با انقلاب اسلامی ایران که طلیعهدار عبور تاریخی از عصر سیطره اومانیسم و مدرنیته است، سنخیت ذاتی وجود ندارد که بتوان دومی را بسط اولی انگاشت.
♨️ #یک_جرعه_کتاب
📚 [گفتگو با امروز | شهریار زرشناس | کانون اندیشه جوان]
~~~~~
◽️ کانون اندیشه جوان👇
▪️تلگرام: t.me/Canoon_org
▫️ایتا: Eitaa.ir/Canoon_org
▪️سروش: Sapp.ir/Canoon_org
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
▪️بله: lish.ir/KoP
🔰روی خوش نیچه به قدرتگرایی
🔻نیچه هدف نهایی اخلاق را قدرتمند ساختن انسان میداند. هدف نهایی در اخلاق قدرت، ساختن انسانی است که نگاهی بدبینانه به زندگی مادی و دنیایی نداشته باشد. این امر، ایدهآل حضور یا ظهور انسان یا تمدنی سرشار از قدرت و فارغ از همه ضعفها و نقصانهاست. این نقصانها زاییده اخلاقی است که با طرح مفهومی توهمی به نام خداوند در انسان و جامعه به وجود میآیند. با طرد چنین اخلاقی خود به خود انسان به زندگی باز میگردد و از ضعفها و انفعالها و قواعد گوسفندپرور که خاص اخلاق مسیحی است، نجات پیدا میکند و این یعنی ابَر انسان.
🔸نیچه میگوید: ابَر انسان پدید نخواهد آمد مگر آنکه افراد برتر دلیری کنند و همه ارزشها را واژگون کنند و لوحهای کهن ارزشها را بشکنند، به ویژه لوحهای مسیحی را و از درون زندگانی و قدرت سرشار خود، ارزشهای تازه بیافرینند. ارزشهای تازه به انسان والا جهت و هدفی خواهد بخشید که ابر انسان به اصطلاح، مظهر شخصی آن است.
🔸یکی از مشکلات اساسی این نظریه آن است که نیچه لذت را امری حاشیهای برای حس قدرت تلقی میکند. در حالی که اگر در کنار قدرت احساس لذت وجود نداشته باشد، انسان هرگز به دنبال قدرت نمیرود. اساسا انسان موجودی لذتطلب است و تا در جایی و در امری از امور دنیایی لذتی را سراغ نداشته باشد، به دنبال آن نمیرود. بنابراین باید نظریه قدرت نیچه را به نظریه لذت فروکاهید.
🔸مشکل دیگری که این رویکرد دارد به نظریه متافیزیکی آن برمیگردد که قائل به مرگ خداست. اینکه یا ماوراء طبیعت را حذف کنیم و یا حتی با فرض وجودش آن را در زندگی بیارتباط و بیارزش بشماریم و انسان را به قدرت و لذت دنیایی مشغول داریم، مسألهای است که ابتدا باید از طریق استدلال و برهان منطقی و فلسفی به اثبات آن بپردازیم. اگر در این فرایند تحلیل منطقی و فلسفی به بنبست رسیدیم و اثبات خدا و ماوراء طبیعت امکان نداشت، آن وقت میتوان از دنیا و جایگزینی آن برای آخرت، خدا و ماوراء طبیعت سخن گفت.
🔸اما خوشبختانه نظامهای محکم فلسفی وجود دارند که توانستهاند به ماوراء طبیعت بپردازند و از ارتباط آن با انسان و معناداری زندگی و شوریدگی و عشق آدمی در مواجهه با این بخش از هستی سخن بگوید. بنابراین خدا آنگونه که نیچه تلقی میکند برای زندگی خطرناک نیست بلکه در رأس هرم هستی قرار دارد.
♨️ #یک_جرعه_کتاب
📚 بخشی از کتاب [اخلاق دینمدار و دنیاگرا | بهروز محمدی منفرد، بیژن منصوری | انتشارات کانون اندیشه جوان]
~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
▪️تلگرام: t.me/Canoon_org
▫️ایتا: Eitaa.ir/Canoon_org
▪️سروش: Sapp.ir/Canoon_org
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
▪️بله: lish.ir/KoP
🔰 ابن سیرین كسی را گفت: چگونهای؟!
گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟
ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و لعنت بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم!
گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی.
گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چارهای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی...
#لحظه_ای_تفکر
~~~~~
🔹 کانون در پیامرسانها...
➕ @canoon_org