eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
205 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دو شیر از باغ وحشی می‌گریزند و هر کدام راهی را در پیش می‌گیرند. یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه می‌برد، اما به محض آن‌که بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را می‌خورد به دام می‌افتد. ولی شیر دوم موفق می‌شود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر می‌افتد و به باغ وحش بازگردانده می‌شود حسابی چاق و چله است. شیر نخست که در آتش کنجکاوی می‌سوخت از او پرسید: «کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی؟! شیر دوم پاسخ می‌دهد: «توی یکی از ادارات دولتی». هر سه روز در میان یکی از کارمندان اداره را می‌خوردم و کسی هم متوجه نمی‌شد !!! «پس چطور شد که گیر افتادی؟!!! شیر دوم پاسخ می‌دهد: «اشتباها آبدارچی را خوردم» چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد و غیبت او را متوجه شدند. گزیده ای از کتاب: توسعه یاچپاول
📚در سختی چه كسی زنده ميماند دو نفر از اهالى خراسان، با هم به سفر رفتند، يكى از آنها ضعيف بود و هر دو شب ، يكبار غذا مى خورد، ديگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در كنار شهرى به اتهام اينكه جاسوسى دشمن هستند، دستگير شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند، و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم شد كه جاسوس ‍ نيستند و بى گناهند. در را گشودند، ديدند قوى مرده ، ولى ضعيف زنده مانده است ، مردم در اين مورد تعجب نمودند كه چرا قوى مرده است ؟! طبيب فرزانه اى به آنها گفت : اگر ضعيف مى مرد باعث تعجب بود، زيرا مرگ قوى از اين رو بود كه پرخور بود، و در اين چهارده روز، طاقت بى غذايى نياورد و مرد، ولى آن ضعيف كم خور بود، مطابق عادت خود صبر كرد و سلامت ماند.
📚داستان کوتاه مادر دختری چوپان بود. روزها دختر کوچولویش را به پشتش می‌بست و به دنبال گوسفندها به دشت وکوه می‌رفت. یک روز گرگ به گوسفندان حمله می‌کند و یکی از بره ها را با خود می‌برد! چوپان، دختر کوچکش را از پشتش باز میکند و روی سنگی می‌گذارد و با چوبدستی دنبال گرگ می‌دود. از کوه بالا می‌رود تا در کوه گم می‌شود. دیگر مادر چوپان را کسی نمی‌بیند. دختر کوچک را چوپان‌های دیگری پیدا می‌کنند، دخترک بزرگ می‌شود، در کوه و دشت به دنبال مادر می‌گردد، تا اثری از او پیدا کند. روی زمین گل‌های ریز و زردی را می‌بیند که از جای پاهای مادر روییده، آنها را می‌چیند و بو می‌کند. گلها بوی مادرش را می‌دهند، دلش را به بوی مادر خوش می‌کند... آنها را می‌چیند و خشک می‌کند و به بازار می‌برد و به عطارها می‌فروشد. عطارها آنها را به بیماران می‌دهند، بیماران می‌خورند و خوب می‌شوند. روزی عطاری از او می‌پرسد: "دختر جان اسم این گل‌ها چیست؟" دختر بدون اینکه فکر کند می‌گوید: "گل بو مادران" ❤️
📚داستان کوتاه " تجربه شکست " تاجری بود که ورشکست شده بود، روزی یکی از بزرگان برای تصمیم‌گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور داشت، از خدمتکاران خود خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از خدمتکاران به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی‌توان به مشورتش اعتماد کرد. وی پاسخ داد: شکست یک اتفاق است، یک شخص نیست! کسی که شکست خورده در مقایسه با کسی که چنین تجربه‌ای نداشته است، هزاران قدم جلوتر است. او روی دیگر موفقیت را به وضوح لمس کرده است و تارهای متصل به شکست را می‌شناسد، او بهتر از هر کس دیگری می‌تواند سیاه‌ چاله‌های منجر به شکست را به ما نشان دهد. وقتی کسی موفق می‌شود بدانید که چیزی یاد نگرفته است! اما وقتی کسی شکست می‌خورد آگاه باشیدکه او هزاران چیز یاد گرفته است که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد می‌تواند به دیگران منتقل کند. وقتی کسی شکست می‌خورد هرگز نگویید او تا ابد شکست خورده است، بلکه بگویید او هنوز موفق نشده است.
🔴 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی‌ازبهلول‌عاقل‌ روزی هارون الرشید به بهلول خطاب کرد آیا می خواهی اینکه خلیفه سلطان باشی؟ بهلول گفت دوست نمی دارم. هارون گفت برای چه نمی خواهی؟ بهلول گفت برای اینکه من به چشم خود مرگ سه خلیفه را دیده ام، ولی خلیفه تا به حال فوت دو بهلول را ندیده است. انسان هر چه به دنیا نزدیک تر باشد، بیشتر در مورد گرفتاری ها و پیشامدهای سوء واقع شده و خود را به معرض هلاکت و خطر خواهد انداخت. شخصی که در دنیا روی صراط حقیقت پرستی قدم برداشته و از شهوات دنیویه و جاه و جلال و از مناصب ظاهری چشم پوشیده است، برای همیشه به راحتی و خوشی و امنیت زندگانی کرده و از هر گونه حوادث مخالف محفوظ خواهد ماند.
‌📚 مراقب باشیم، لذت‌های گذرا ما را از رستگاری محروم نکند مردی نابینا درون قلعه‌ای گرفتار شده بود و نومیدانه می‌کوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمس‌کردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند. پس، گرداگرد قلعه را می‌گشت و با دقت به تمام دیوارها دست می‌کشید. همچنان که پیش می‌رفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد. ناگهان برای لحظه‌ای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش می‌کرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا می‌توانست رهایی‌اش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد. بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذت‌های گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم می‌کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | تنها جنگی که دشمن در آن شکست نخورده است! 💢 تلاش گسترده دشمن، ناامید کردن مردم است! 💢 دیده بانی دشمن برای پیروزی! ♨️ قدرت تبلیغاتی دشمن شوخی نیست! 💢 تلاش جریان تبلیغاتی دشمن برای القای ناامیدی! ♨️ دشمن با جنگ تبلیغاتی به جان مردم افتاده! 💢 راهکاری برای خنثی کردن جنگ تبلیغاتی! ♨️ جنگ تبلیغاتی و تحریف حقایق! ________________________________ 🔹برشی از سخنرانی در برنامه جهان آرا
⁉️پاسخ به شبهات دانش آموزی❓ 4⃣ چرا با وجود اینکه دخترها حجاب دارند، باز پسرها به آن‌ها نگاه می‌کنند؟!👀 📝1ـ جواب: 🔻شما هرچقدر بیشتر از وسایلی که داری مراقبت کنی، خیالت راحت‌تره.درسته، بعضی وقت‌ها وسایلی که ازشون مراقبت میشه، باز هم آسیب می‌بینن. اما خیلی کمتره. دزد به خانه‌ای که قفل داره، دستبرد می‌زنه، ولی به سختی می‌تونه ازش دزدی کنه. هر دزدی نمی‌تونه به خونه‌ای که قفل داره، ورود پیدا کنه. ولی اگه همون خونه قفل نداشته باشه، هر کسی می‌تونه وارد اونجا بشه. حتی اگ کسی دزد نباشه و انگیزه‌ی دزدی نداشته باشه، وقتی خونه یا ماشینی رو بدون قفل و دزدگیر ببینه، احتمال داره وسوسه بشه. 🔻پسری که اهل چشم چرانی شده و توی کارش حرفه‌ای شده، فرقی نداره دختر حجاب داشته باشه یا نداشته باشه. اون کار خودش رو می‌کنه. ولی این افراد کم هستند. ولی اگر دخترها حجاب نداشته باشند، نه تنها اون پسری که کارش چشم چرانیه به دخترها نگاه می‌کنه، بلکه پسرهایی هم که اهل چشم چرانی نباشن همین که چشمشون به دخترهای بی‌حجاب بیفته، وسوسه میشن که نگاه کنن. ولی اگه دخترها حجاب داشته باشن، اون پسرهایی که اهل چشم چرانی نباشن، دیگه دنبال دختران باحجاب نمیرن. 📝۲_ لینک مطلب https://btid.org/fa/news/195703
❣ 🔅 السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلْإِمَامُ اَلْوَحیدُ و القَائِمُ الرَّشیدُ... 🌱سلام بر تو ای یگانه‌ی روزگار و ای تنهاترینِ عالم؛ سلام بر تو و بر روزی که برای هدایت و محبّت قیام خواهی کرد! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس @MonadianMahdavitKahak
🔵 روش توسل به امام عصر علیه السلام 🔴 در سختی ها و مشکلات با سر برهنه رو به قبله مي ايستي و ۵۷۰ مرتبه مي گويي : 🟢 يا حُجَّةُ الْقائِمُ تأثير اين عمل مجرّب است. 📚 صحیفه مهدیه بخش ۶ دعای ۸ @MonadianMahdavitKahak
🔴 راه های افزون سازی معرفت به امام زمان (عج) 🔹 علّامه مصباح رحمه الله : 🌕 ازدیاد معرفت ما به امام زمانمان به دو شرط وابسته است: 1⃣ ادلّۀ حقانیت و مقام های والای آن امام معصوم(ع) را بررسی کنیم. 2⃣ دلمان را برای پذیرش معرفت بیش تر حضرت آماده سازیم. 🔻برای معرفت روز افزون به امام زمان(عج) هم باید ادلّۀ روشنی یافت و هم دل را پاک و باصفا کرد. هرقدر دل صفایش بیش تر باشد ادلّۀ محکم نیز بیش تر می شود و آن وقت است که ایمان، قوی تر، معرفت بیش تر و عشق نیز افزون تر می شود؛ البته عشقی ماندگار است که اصالت داشته باشد نه این که هوسی باشد و در وضعی خاص در انسان ظهور یابد و بعد نیز خاموش و فراموش شود. 🔻تابش نور حضرت همیشگی و دائم است. مهم آن است که ما دلهایمان را آماده کنیم و از آن زنگار برگیریم تا نور حضرت بر دلهایمان بتابد و فیض دائم او بر ما ببارد. علت بیان این مقدمه این است که هیچ کدام از ما نباید گمان کنیم معرفتی که به وجود مقدس ولیّ عصر(عج) داریم کافی و وافی است. ما باید خیلی بیش تر از اینها کار کنیم تا معرفتمان به حضرت کامل شود. @MonadianMahdavitKahak
🔴 پندانه ها چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن . اما یه سری هر گناهی دلشون می خواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت ؟؟؟ پس عدالت خدا کجاست !! آدمها سه دسته اند : عینک ملحفه فرش وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک می کنی وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ می شویی! اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی. خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد (البته در دنیا و خفیف) دیگران را به موقعش تنبه می کند آن هم با چنگ ... و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هاشان جمع شود قرآن کریم می فرماید: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند... و سر سال ( یا قیامت / یا هم دنیا و هم قیامت ) حسابی از شرمندگی شان در می آید
روزی حاکمی به وزیرش گفت: امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند. وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند. چند روز بعد حاکم به وزیر گفت: امروز میخواهم بدترین قسمت گوسفند را برایم بیاوری . و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند. حاکم با تعجب گفت: یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟ وزیر گفت: "قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ روستايی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شياد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد. بر حسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاری های شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شياد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از كلی مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه می شود. شياد به معلم گفت: بنويس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روی خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | ظلم به اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی! ⁉️ چرا اقلیت‌ها در شرکت نمی کنند؟! ♨️ نقض حقوق در جمهوری اسلامی ایران! 💢 نگاهی به وضعیت مسیحیان در ایران! 💢 و نقض حقوق اقلیت‌های دینی! ⁉️ زندگی یهودیان در ایران زیر سایه تبعیض و اجبار! 💢 واقعیت پنهان از مهد تمدن و آزادی! ⁉️ ماجرای پلاکارد من نیستم چه بود؟! 💢 پشت پرده ماجرای قتل مروه شربینی! ♨️ بیان و ادیان به سبک غربی! __________________________ 🔹برشی از سخنرانی در برنامه جهان آرا
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 5⃣ چرا بعضی از چادری‌ها هزاران گناه می‌کنند و اخلاقشون خوب نیست و حرمت چادر را نگه نمی‌دارند؟ ولی بدحجاب‌ها خیلی اخلاقشون خوبه و دلشون پاکه؟ 📝 ۱_ جواب اجمالی: 🔷 اول: همه‌ی مردم گردو را برای مغز آن می‌خرند. کسی گردو را برای پوست آن نمی‌خرد. اگر گردویی پوست خوبی داشت ولی مغز نداشت، فایده ندارد. اگر کسی فقط مغز گردو رو بخره، خیلی زود خراب ‌میشه. ولی اگه پوست داشته باشه،مدت زیادی دوام پیدا می‌کند. همه گردو رو برای مغزش می‌خوان. اگه گردویی مغز نداشته باشه، پوک و بی‌ارزشه. اگه پوست هم نداشته باشه، خراب میشه. حالا اگه انسانی خودش رو دیندار بدونه، ولی کارها و اخلاقش خلاف دین باشه، مثل گردوی بی مغز. اگه کسی دیندار نباشه و عملی که پوست نداشته باشه، ولی دلش پاک باشه و به قول خودش خوب باشه، میشه مثل مغز گردویی که پوست نداره. 🔷 دوم: دین و دستوراتش اومدن که ما خوب باشیم. حالا اگر دین و دستوراتش اخلاق و رفتار ما را درست نکن، فایده نداره. دقیقا میشه همون گردوی بی مغز که پوست قشنگی داره. کسی هم که خوب باشه و به قول معروف دلش پاک باشه ولی دیندار نباشه، میشه اون مغز گردویی که پوست نداره. پس باید هر دو با هم باشند. 📝۲_ پاسخ تکمیلی در لینک زیر https://btid.org/fa/news/195694
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ‏... 🌱سلام بر آن مولایی که عصاره همه انبیا و اولیاست و معدن تمام شرافت ها و بزرگواری ها. سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. @MonadianMahdavitKahak
📚داستان کوتاه شاگردی از استاد پرسید: خواهش می کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟ استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید. اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
خواجه ای غلامش را به بازار فرستاد که انگور و انار و انجیر بخرد و زود بیاید. غلام رفت و دیر آمد و انگور تنها آورد... خواجه او را بسیار زد و گفت: چون تو را پی کاری می فرستم باید چند کار کنی و زود بیایی، نه آنکه پی چند کار می روی، دیر بیایی و یک کار کنی. غلام گفت: به چشم، از این به بعد... پس از چند روز اتفاقا خواجه مریض شد و او را پی طبیب فرستاد. غلام رفت و زود برگشت و چند نفر همراه خود آورد. خواجه گفت: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: تو با من گفتی چون پی کارت فرستم، چند کار بکن و زود بیا. اکنون این طبیب است که جهت معالجه آورده ام، این غسال است که اگر مردی غسلت دهد، این آخوند است که بر تو نماز خواند، این تلقین خوان است، این قبر کن است و این قرآن خوان‌!!!
با کسی نباش که هر لحظه مجبور باشی خودت را به هر اجباری لای لحظه هایش جا بدهی... با کسی باش که؛ لحظه هایش را روی مدار ِ تو تنظیم کند.. با کسی که مشغله هایش را بخاطر تو دوست داشته باشد... که تو را بخواهد.. که اولویت اولش باشی... ! ارزشِ تو خیلی بالاتر از یدک بودن است.. جنس اعلا باش.. جنس اعلا که یدک نمی شود ! یاد بگیر که هر ماندنی ارزشش را ندارد ..! گاهی تنها بودن شرف دارد... به ماندن های یک طرفه ی تحقیر آمیز، که تمام شخصیت و انسان بودنت را زیر سوال می برد.. یاد بگیر گاهی تنها بودن، ترجیحِ خودت باشد ...! خیلی وقت ها غرور واقعا چیزِ خوبیست ...!