🔴 فضیلت #انتظار فرج
🔵 امام محمد باقر (ع) فرمودند:
🌕 ما ضر من مات منتظرا لأمرنا ألا يموت في وسط فسطاط المهدي و عسكره؛
🟢 كسى كه در انتظار امر (فرج و ظهور) ما از دنیا رفته است زيانى نمیکند كه در ميان خيمه حضرت مهدى و در لشکر او نمرده باشد.(و همان منزلت را دارد).
📚 الكافي ج ۱ ص ۳۷۲
#حدیث_مهدوی
@MonadianMahdavitKahak
💚ماجرای شیخ انصاری و امام زمان
🔸 یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت #امام_عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص
#تشرفات
@MonadianMahdavitKahak
#آیا_می_دانستید 💡
در گذشته که علوم طبیعی چندان پیشرفت نکرده بود، مردم علت بسیاری از پدیده ها را نمی دانستند، و هر چیزی را که نمی فهمیدند، آنرا طلسم و جادو می پنداشتند و برای رفع آن به نزد ساحران و رمالان می رفتند.
ساحران هم، اغلب از این ناآگاهی مردم استفاده می کردند و با انجام یک سری حرکات و ادای جملات نامفهوم ، طوری رفتار می کردند که مردم عادی گمان می کردند،شخص ساحر داری قدرت مافوق طبیعی است و می تواند برای رفع حادثه یا مشکل ایجاد شده طلسم مناسبی درست کند.
باری یکی از کارهای که ساحران انجام می دادند، این بود که، به درخواست زنی یا مردی که گمان می کرد، یارش محبتش نسبت به او کم شده است، نام شخص مورد نظر را بر نعلی می نوشت و آنرا طی مراسمی خاص در آتش می انداخت تا قلب شخص همانند" نعل که در آتش می سوخت"، برای رسیدن به معشوق در هول و بی تابی باشد.
اصطلاح "نعل در آتش دارد "که کنایه از بی قراری و اضطراب شخصی برای رسیدن به مقصود است، از همین رفتار ریشه گرفته است.
🔴 داستان کوتاه
در روزگاران پیشین، شغلی بنام خوشهچینی وجود داشت...
آنها که دستشان تنگ بود و خرمن و مزرعهای نداشتند، پشت سر دِروگرها راه میرفتند و خوشههای جامانده را از زمین بر میداشتند و گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور میداد که شلخته درو کنند تا چیزی همگیر خوشهچینها بیاید.
حافظ نيز در شعرى چنين میفرماید:
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی 👌
""دستفروشان «خوشهچین»های روزگار ما هستند.""
آنهايى که در این روزگار چشم دارند به اینکه از جیب ما «اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم...
گاهی لازم است شلخته درو کنیم و شلخته خرج کنیم...
📚حکایتهای پندآموز
«نپرداختن بدهی دیگران»
حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند:
از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳
اثر استاد حسین انصاریان
ای کریمی که بخشندة عطایی،
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بیهمتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه میباید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!
#خواجه_عبدالله_انصاری
─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─
رجبعلی خیاط مستاجری داشت.
که زن وشوهربودند با 20 ریال اجاره
بعد از چند وقت این زن و شوهرصاحب فرزند شدن
رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت:
" چون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن،
این ۲۰ ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی،
هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت !
تو دوره زمونه الان کرایه ها رو با فرزنددار شدن مردم بالا میبرن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ببینید | مثالی زیبا و تأمل برانگیز از یک جوان روستایی
💢 ریشه یابی علت وجود شبهه در ذهن مخاطب
♦️ آموزش #جهاد_تبیین و باز کردن گرههای ذهنی
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ChahardahMasoumMosqueofSarm
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی
2️⃣1️⃣ چرا از خدا چیزی میخواهیم به ما نمیدهد؟
📝 1ـ جواب اجمالی:
🔷 اول: اگر ما یک خواستهای از یک انسان بزرگ داشته باشیم، باید او را به جایی مثل منزلمان دعوت کنیم. برای این کار ابتدا باید خانهی خودمان را آماده و مرتب کنیم. نمیشود که خانه کثیف باشد و او را به آنجا دعوت کنیم. بعد از تمیز کردن خانه باید یک شخص بزرگی را بفرستیم و از او دعوت بگیرید. نمیشود برای دعوت یک بچهی کوچک را بفرستیم. وقتی یک شخص بزرگ و شناخته شده را فرستادید، مسلما قبول میکند و دعوت را میپذیرد.
🔻 ما هم برای درخواست از خدا اول باید خانهی دلمان را تمیز و پاکیزه کنیم بعد کسی را که نزد خداوند ارزش و احترام دارد، واسطه قرار دهیم تا او برای ما از خدا درخواست کند. چون او نزد خدا ارزش و آبرو دارد. خدا حرف او را گوش میدهد و خواستهی ما را برآورده میکند.
🔶 دوم: وقتی ما از خدا چیزی میخواهیم، خدا یا آن را به ما میدهد و به خواسته خود میرسیم، یا بلایی از ما رفع میکند یا دعای شما برای آخرتتان ذخیره میشود. مثلا فردای قیامت میبینید ثواب هزار حج برای شما نوشتهاند، ثواب هزار رکعت نماز نوشتند، یا ثواب ساخت مسجد برات نوشتند. میگویید: خدایا من اینها را انجام ندادم؟ جواب میشنوید که اینها به خاطر آن دعاهایی است که شما کردید ولی مستجاب نشده است.
📝 ۲_ پاسخ تکمیلی در لینک زیر:
https://btid.org/fa/news/191905
#شبهات_دانش_آموزی
♨️هشت راه برای افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛(بخش ششم)
6⃣ همواره برای آن بزرگ دعا کنیم، تا دوستی ما با امام زمان علیه السلام مستحکمتر شود.
🔸دعاهای مختلفی برای سلامتی، تعجیل فرج و برآورده شدن خواستههای حضرتش از امامان گذشته و خود صاحبالزمان علیهم السلام نقل شده است.
خواندن آنها مخصوصا در زمانهای منتسب به #امام_زمان علیه السلام مانند عصر جمعه مغتنم است.
🔻در اینجا به سه دعا اشاره میشود:
✅دعای امام رضا علیه السلام برای حضرت مهدی علیهماالسلام که با اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ … شروع میشود و در قسمت زیارات مفاتیح الجنان آمده است.
✅صلوات ابوالحسن اصفهانی که در مفاتیحالجنان بخش اعمال روز جمعه نقل شده است
✅دعای دوران غیبت که در ملحقات مفاتیح آورده شده است؛ این دعا در حقیقت فشردهای از وظایف و حالات یک منتظر را بیان مینماید.
🌀دو دعای آخر مخصوص عصر روز جمعه میباشد و گفتهاند که اگر در عصر روز جمعه کار داشتیم و نتوانستیم دعاهای دیگر را بخوانیم، از این دو دعا غفلت نکنیم.
👌دعا کردن برای آن بزرگوار راز ایجاد دوستی با امام زمان علیه السلام است!
🔰ادامه دارد...
مسجد چهارده معصوم روستای صرم
https://eitaa.com/ChahardahMasoumMosqueofSarm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶استاد عالی؛ چقدر تو کسب و کارت به امام زمان اهمیت میدی؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مسجد چهارده معصوم روستای صرم
https://eitaa.com/ChahardahMasoumMosqueofSarm
مراسم شهادت امام هادی علیه السلام با سخنرانی و عزاداری و نوحه خوانی مداحان جباری و زعیمیان و پذیرایی شام در مسجد چهارده معصوم روستای صرم در ۶ بهمن ۱۴۰۱
#صرم
مراسم قرائت دعای کمیل با اجرای آقای جباری در مسجد چهارده معصوم روستای صرم در ۶ بهمن ۱۴۰۱
#صرم
جلسه شورای فرهنگی روستای صرم باحضور روحانیون روستا، هیئت امنای مساجد، اعضای شورای اسلامی و دهیار و بسیجیان خواهر و برادر و اعضای هیئات مذهبی روستا پیرامون دهه فجر جمعه ۷ بهمن ماه ۱۴۰۱ در محل پایگاه شهدای روستای صرم
#صرم
https://eitaa.com/ChahardahMasoumMosqueofSarm
#امام_زمان
🍂ای درد سینه سوز دلم را علاج تو
تاریک خانه ی نفسم را سراج تو...
🍂دنیای ما بدون حضورت جهنم است
دردم تویی علاج تویی احتیاج تو...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
@MonadianMahdavitKahak
♨️هشت راه برای افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛(بخش ششم)
6⃣ همواره برای آن بزرگ دعا کنیم، تا دوستی ما با امام زمان علیه السلام مستحکمتر شود.
🔸دعاهای مختلفی برای سلامتی، تعجیل فرج و برآورده شدن خواستههای حضرتش از امامان گذشته و خود صاحبالزمان علیهم السلام نقل شده است.
خواندن آنها مخصوصا در زمانهای منتسب به #امام_زمان علیه السلام مانند عصر جمعه مغتنم است.
🔻در اینجا به سه دعا اشاره میشود:
✅دعای امام رضا علیه السلام برای حضرت مهدی علیهماالسلام که با اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ … شروع میشود و در قسمت زیارات مفاتیح الجنان آمده است.
✅صلوات ابوالحسن اصفهانی که در مفاتیحالجنان بخش اعمال روز جمعه نقل شده است
✅دعای دوران غیبت که در ملحقات مفاتیح آورده شده است؛ این دعا در حقیقت فشردهای از وظایف و حالات یک منتظر را بیان مینماید.
🌀دو دعای آخر مخصوص عصر روز جمعه میباشد و گفتهاند که اگر در عصر روز جمعه کار داشتیم و نتوانستیم دعاهای دیگر را بخوانیم، از این دو دعا غفلت نکنیم.
👌دعا کردن برای آن بزرگوار راز ایجاد دوستی با امام زمان علیه السلام است!
🔰ادامه دارد...
@MonadianMahdavitKahak
🔴 قسم حضرت عباست را باور کنم یا دم خروس را
ریشه این حکایت از کجا آمده؟
مردی خروسی داشت که به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس هم در خانه ی همسایه ها را میزد و دنبال خروسش میگشت. مردی که خروس در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را بلافاصله زیر عبایش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید که نشانی خروس را میگرفت سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست به خانه ی من نیامده است." ولی دم خروس که از گوشه عبای مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد داشت. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس"
📚حکایت سرا
گویند شخصی ده خر داشت
روزی بر یکی از آنها سوار شد
و خران خویش را شمرد،
چون آن را که سواربود شماره
نمی کرد حساب درست در نمی آمد.
پیاده شد و شمار کرد.حساب درست
و تمام بود.چندین بار در سواری
و پیادگی شمارش را تکرار کرد.
عاقبت پیاده شد و گفت:سواری
به گم شدن یک خر نمی ارزد.
#علی_اکبر_دهخدا
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
«بشکن و بخور و برای من دعا کن.»
بهلول گردوها را شکست و خورد ولی دعایی نکرد.آن مرد گفت:
«گردوها را میخوری نوش جان،ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!»
بهلول گفت:
«مطمئن باش اگر در راه خدا دادهای،خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»
#حکایت ✏️
مردی خسیس تمام داراییاش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد. رهگذری او را دید و پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»
#پی_نوشت : ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند.
#عالیه_این_متن👇🏻👌🏻
خوب یاد گرفته ایم برانداز کردن همدیگر را ...!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را !
به رفیقمان یک تیکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه بر سر او می آوریم !
در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ازدواج نکرده اش
این یکی را به ازدواجی که کرده
آن دیگری را... یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
آهای!
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی
حواسمان نیست که چه راحت
با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم... حواسمان نیست که ما
می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
👈🏻بین کلمه های ما
👈🏻بین قضاوت های ما
👈🏻بین برداشت های ما
👈🏻دلی که می شکنیم ارزان نیست...
پروردگارم!
قاضی تویی
کمک کن" هیچوقت قضاوت نکنیم"
📚تو برو کشکت را بساب
میگویند روزی مرد کشکسابی نزد شیخ بهایی رفت، از بیکاری و درماندگی شکوه کرد و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او گفت: اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیفتد، ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد، به صورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشکساب پاتیل و پیالهای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالادست مرد کشکساب دکانی باز میکند و مشغول فرنیفروشی میشود، به طوری که کار مرد کشکساب کساد میشود.
کشکساب دوباره نزد شیخ بهایی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود، به او میگوید: تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی، حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟
🔹تو برو کشکت را بساب.
📚 داستان کوتاه
در روزگاران قديم دو دوست بودند که کارشان خشتمالي بود . از صبح تا شب براي ديگران خشت درست مي کردند و اجرت بخور و نميري مي گرفتند.
آنها هر روز مقدار زيادي خاک را با آب مخلوط مي کردند تا گل درست کنند ، بعد به کمک قالبي چوبي ، از گل آماده شده خشت مي زدند .
يک روز ظهر که هر دو خيلي خسته و گرسنه بودند ، يکي از آنها گفت : " هرچه کار مي کنيم ، باز هم به جايي نمي رسيم . حتي آن قدر پول نداريم که غذايي بخريم و بخوريم .
پولمان فقط به خريدن نان مي رسد . بهتر است تو بروي کمي نان بخري و بياوري و من هم کمي بيشتر کار کنم تا چند تا خشت بيشتر بزنم . " دوستش با پولي که داشتند ، رفت تا نان بخرد . به بازار که رسيد ، ديد يکجا کباب مي فروشند و يکجا آش، دلش از ديدن غذاهاي گوناگون ضعف رفت .
اما چه مي توانست بکند ، پولش بسيار کم بود . به سختي توانست جلوي خودش را بگيرد و به طرف کباب و آش و غذاهاي متنوع ديگر نرود .وقتي كه به سوي نانوايي مي رفت ، از جلوي يک ميوه فروشي گذشت . ميوه فروش چه خربزه هايي داشت! مدتها بودکه خربزه نخورده بود . ديگر حتي قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد .
با خود گفت : کاش کمي بيشتر پول داشتيم و امروز ناهار نان و خربزه مي خورديم . حيف که نداريم . تصميم گرفت از خربزه چشم پوشي كند و به طرف نانوايي برود. اما نتوانست. اين بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جاي نان، خربزه بخرم.
ادامه در پست بعد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید | بزرگترین عملیات #شهادت_طلبانه
💢 نوجوانی که جهان را متحول کرد!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/ChahardahMasoumMosqueofSarm
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی
3️⃣1️⃣ چرا امام زمان عج زمانی ظهور میکند که دنیا پر از ظلم و ستم شده است؟
📝 1ـ جواب:
🔷 اول: روزهای اولی که بیماری کرونا آمد و کل دنیا را گرفته بود، تمام مردم دنیا را عاجز کرده بود. هر کسی به دنبال راهی میگشت تا خودش را حفظ کند. تمام مردم محتاج داروی کرونا شدند و احساس نیاز به داروی کرونا کردند. کسی که کرونا میگرفت، حاضر بود تمام مال و ثروتش را بدهد تا داروی کرونا را به او بدهند.
🔹 مفهوم پر از ظلم و ستم شدن دنیا این است که مردم آنقدر ظلم و ستم میبینند که از بیعدالتی و ظلم خسته و ناامید میشوند. مشتاق و تشنهی عدالت و نجات میشوند و احساس نیاز به آمدن منجی(نجات دهنده) میکنند. وقتی اکثر انسانهای دیندار به این احساس نیاز رسیدند و قدر و ارزش امام زمان را درک کردند، امام زمان عج ظهور میکند. هر زمانی احساس نیاز به منجی در جهان ایجاد شد، امام زمان ظهور میکند.
🔶 دوم: خداوند هدفش این است که انسان به سعادت برسد. در طول تاریخ این هدف را با فرستادن پیامبران و اولیای خود انجام داده است. در هر زمانی که ظلم و ستم به اوج خودش رسیده و مردم احساس نیاز به منجی کردند، خداوند هم نجات دهنده را برای آنها فرستاده است. حالا تا مردم احساس نیاز به امام زمان در آنها با تمام وجود ایجاد نشود، امام زمان عج ظهور نمیکند.
📝 ۲_ لینک مطلب:
https://btid.org/fa/news/191892
#شبهات_دانش_آموزی