eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
223 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
107 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت مادر 🔹صفحه ۴۹_۴۸ 🦋 《شهادت فرامرز(ناصر)》 چیزی نگذشت که نه تنها او، بلکه همه اعضای خانواده با خبر شدند. بهشت کوچک ما جهنمی شد که دل همه را می سوزاند. صدای گریه بچّه های او نمکی بود که روی زخم دلم پاشیده می شد.ضجّه های انیس مثل پتک بر سرم کوبیده شد و بذر تنفّر از حکومت ظالم شاهنشاهی در دلم جوانه زد و روز به روز بزرگ و بزرگ تر شد. ((شکوه حضور)) با نزدیک شدن انقلاب به ، تظاهرات گسترده تر و حضور مردم در کوچه و خیابان شفّاف تر و مخالفت های آنان به وضوح دیده می شد. محمّدحسین من، یکی از نیروهای فعّال این حرکت ها بود. دیدن گرد یتیمی بر چهره بچّه های خواهرش، شده بود نمادی به یاد ماندنی از ظلم . او می توانست این ظلم را با حروف بریده بریده بچّه هشت ماهه خواهرش که واژه بابا را ترسیم می کرد، تفسیر کند و در ذهنش بپروراند که دادبین ها زیاد هستند.....عِرق دینی و مذهبی او به جوش آمده بود و در برابر انجام فعل حرام ساکت نمی نشست. امر به معروف و نهی از منکر ورد کلامش بود. دنبال کردن حوادث انقلاب برای همه ما مهم شده بود. شنیدم در یکی از شب ها مردم تصمیم گرفتند به یک مشروب فروشی، حوالی چهار راه کاظمی حمله کنند و آن را به آتش بکشند. محمّدحسین و یکی از دوستانش به نام علیرضا رزم حسینی در این حادثه همراه مردم بودند. آن ها تمام صندوق های مشروب را یکی یکی به وسط خیابان می آوردند و می شکستند و مردم آنجا را به آتش کشیدند. یادم نمی رود آن شب که محمّدحسین با لباس های خیس و بوی بد و تند الکل وارد خانه شد. از او سوال کردم:«مادر!!...این چه قیافه ای است که برای خودت درست کردی؟» گفت:«من خیلی دوست داشتم کاری کنم که این خاطره همیشه در ذهن جوان های کرمانی بماند؛ شیشه های مشروب را بالا پرت می کردم و با شیشه ای دیگر آن را در هوا می شکستم.وقتی شیشه می شکست،محتویات آن روی سر و صورت و لباسم پاشیده می شد.» گفتم:«محمّدحسین خیلی مراقب خودت باش.» لباس هایش را عوض کرد و دوباره به بیرون از خانه رفت. واقعاً وقتی محمّدحسین خانه نبود، دلم هزار راه می رفت تا برگردد. بیست و شش دی 1357،شاه ملعون از ایران فرار کرد. خیال مردم از بابت کشت و کشتار راحت شد و نهال امید در دل مردم ایران جوانه زد. با ورود امام به ایران؛ قلب مردمی که خون جوانان شان برای برپایی یک کشور اسلامی ریخته شده بود، روشن و منوّر
🔴 مروری بر پیام نوروزی رهبری 👈حضرت آقا در پیام نوروزی فرمودند سال ۱۴۰۳ شبیه سال ۶۰ بود... 🔴 حالا اول وقایع سال ۶۰ را مرور می‌کنیم تا برسیم به سال بعدش 👇 ۳۱ خرداد- شهادت ۱ تیر- عزل ۶ تیر- ترور نافرجام آیت‌الله در مسجد ابوذر تهران ۷ تیر- انفجار در محل حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهادت سید محمد حسینی رئیس دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر دیگر. ۱۴ مرداد- ترور سید نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی. ۸ شهریور- انفجار در ساختمان نخست‌وزیری ایران و شهادت محمدعلی رئیس جمهور و محمدجواد نخست‌وزیر وقت جمهوری اسلامی ایران. ۱۴ شهریور- ترور علی روحانی شیعه و انقلاب اسلامی. ۲۰ شهریور - ترور روحانی مجتهد شیعه و امام جمعه وقت تبریز. ۷ مهر- ترور روحانی سخنران و نویسنده شیعه. ۷ مهر- هواپیمای سی۱۳۰ در ایران و شهادت چندین ایرانی از جمله جواد و محمد ۲۰ آذر- ترور سید عبدالحسین مجتهد شیعه و امام جمعه شیراز. 👈 بعد از این اتفاقات تلخ و ضربه‌های سهمگین سال ۶۰ ، سال ۶۱ احتمالا می‌بایست سال سخت‌تری برای کشور می‌بود... حالا مرور وقایع سال ۶۱ 👇 🔸نوروز سال ۶۰ عملیات فتح المبین ۳ خرداد- آزادسازی و 🔸 ۱۸ بهمن- آغاز عملیات 👈 درست بعد از سالی که بزرگترین ضربات مهلک بر ایران وارد شد، در سال بعد بزرگ‌ترین و برای ایران اسلامی محقق شد.