eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
202 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرت زدن همتی در نشست خبری رئیس جمهور سوژه رسانه ها شد! ✅ بروزترین کانال خبری استان قم در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/3357343745C8e4d9b406f
هدایت شده از سلمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️داش مشدی فقط توووو 🤪😅 ▪️ عجب آهنگ هماهنگی....👌 💥فقط چرخش آخرش😂😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️داش مشدی فقط توووو 🤪😅 ▪️ عجب آهنگ هماهنگی....👌 💥فقط چرخش آخرش😂😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️🌹🌷مارک روته نخست وزیر هلند بعد از ۱۴ سال خدمت، با این تشریفات و هزینۀ کمرشکن کاخ را ترک کرد و به منزلش رفت. 😍👏 💥آیا شود روزي كه مسؤلان ایرانی اندكي درس عبرت بگیرند؟! ═━⊰⊰❀🕊️☀️🕊️❀⊱⊱━═ 💠کشکول‌وار؛کانالی‌همگانی ‌‌🌸🍃 ‌‌@kashkoolvar
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 مدیونی گوش ندی ، مدیونی انتشار ندی ، اگر هم دیدی دو مرتبه ببین 🛑
🌹🇮🇷💚🇮🇷🌹 ✍ دل‌نوشته استاد محمدجوادمحدثی قمی درباره امام خامنه‌ای مدظله‌العالی : عجب هنری به خرج داده استاد محدثی حفظه‌الله 💚 می‌خواهم با قلم‌مویی از کلمات، بر بوم این صفحات، چهره‌نگاری کنم و تصویر چهره‌ای محبوب را به صورت تابلویی چند بعدی، به رسم یاد بود تقدیم دوستان کنم. در قاب این نوشته، تصویر مردی است از تبار عترت، سیدی از قبیله اهل بیت، زاده زهرا و علی (علیهماالسلام) مسافری از قافله تشیع، پیام آوری از حرای کربلا، سرداری به تنهایی مجتبای سبز پوش، تنهایی در غریب‌آباد بی‌دردان، زخم خورده‌ای از تیغ جهل نامردان، محسود حسودان تنگ نظر، محبوب عاشقان جان بر کف، صبوری از طوبای حسنی، غیوری از شجره حسینی، شاهدی از مشهد شهادت، شهیدی زنده‌ از نسل حماسه، ذوالفقاری در غلاف حفظ مصالح. 💚 این قطعه‌های ریز و درشت را اگر کنار هم بگذاری، سیمای نورانی مردی به چشم می‌آید که در اوج اقتدار، مظلوم است و در بلندای رفعت، متواضع و در اوج تواضع، رفیع. دخیل ضریح انتظار، تشنه چشمه فرج، سیراب زمزم جمکران، علمداری عباس‌گون که قاطعیتی ذوالفقارانه دارد و دستی که یادگار علقمه وفا و فرات و کربلاست. پناه چلچله‌ها، مأمن دلشکسته‌ها، سردار خط علوی، سرباز جبهه مهدوی. 💚 نشان جانبازی در دست بلندش، چفیه بسیج بر دوش تعهد بارش، عصای توکل در پنجه استوارش، عینک بصیرت بر چشمان بیدارش. فقیهی وارسته از تعلقات، رهبری رهرو جاده تکلیف که مرجعیت در پی او دوان است و او از مرجعیت گریزان. چله‌نشین سجاده و سحر، معتکف محراب فکه و شلمچه، امین وادی شعر و هنر، مرزبان اقلیم فرهنگ و ادب، خبیر خطه فقه و حدیث، بصیر میدان سیره و تاریخ، نکته‌سنج قلمرو اخلاق و تربیت، شوریده آوای ترتیل و قرائت، خط‌شکن عرصه سیاست، خورشید سپهر بیان و بلاغت، آبرو بخش رهبری و درس‌آموز شیوه سروری. 💚جوانان، دلداده پند پیرانه‌اش، پیران شورآموز روح جوانانه‌اش، واعظان خوشه‌چین خرمن بیانش، ذاکران بهره‌مند از نکته‌های بدیعش، قاریان، در کمند مَدّ نگاهش، متهجدان اسیر سلسله اشک و آهش. اهل ذوق، شیفته روح لطیفش، اهل ادب، مفتون فکر بدیعش، اهل دل، مخمور شراب شیدایی‌اش، اهل رزم، مرید روح عاشورایی‌اش. اهل قلم از قدرت قلمش متحیر، اهل سخن از طبع سیال و ذهن جوالش مدهوش، اهل سیاست از هوش سیاسی‌اش حیران، اهل فرهنگ از ژرفای فهمش سر به گریبان، اهل مطالعه بر گستره کتابخوانی‌اش ثناخوان. 💚 فقیهان به عمق فقاهتش معترف، هنرمندان از بینش هنری‌اش مبهوت، شاعران از ظرافت مشعوف، خطیبان از سلاست گفتارش در شگفت، رهروان به رهبری‌اش مفتخر، رهبران به صلابتش محتاج. رهبری فرهنگ‌ساز و اندیشه‌پرور، غیرت‌گستر و آینده‌نگر. فرزانه‌ای که افشای شبیخون فرهنگی، برگی از دفتر بیداری اوست، و عبرتهای عاشورا نقطه‌ای از الفبای شعورش، رسالت خواص، سطری از کتاب تعهدش، رفتار علوی، واژه‌ای از قاموس افکارش، ساده‌زیستی، موجی از پارسایی‌اش. عزت حسینی مرامش، خدمت‌رسانی پیامش، کارآمدی حوزه امیدش، بیداری دانشگاه انتظارش، ایمان جوانان تکیه‌گاهش، وحدت مردم آرمانش. 💚خامنه، ذاکره دیرینش، قم خاطره شیرینش، مشهد شاهد هدایت‌هایش، ایران خانه امتش، امت حامی امامتش، سنگر جمعه تجلی راه خدایی‌اش، محراب جبهه تبلور روح حسینی‌اش، ولایت‌فقیه تداوم خط خمینی‌اش، کرسی درس، حجت فقاهتش... 👆اینهاست که دل‌ها را اسیر سلسله محبتش ساخته و جانها را به کمند عشقش انداخته است. ✨ اینک در نگارستان ولایت این تصویر زیبا، بی‌قاب و بی‌نقاب، در تاقچه دلمان نشسته و راه را بر نامحرمان بسته است. 💫باشد که این نقش و این نگار، بی غبار و پایدار بماند. A.N
16.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا ما هم می‌توانیم اقتصاد کشور را درست کنیم؟ ⁉️ مهمترین کاری که باید در عصر حاضر انجام بدیم؟! 💢 همه باهم در جنگ اقتصادی تمام‌عیار!! ♨️ حلّال بسیاری از مشکلات کشور! 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت بازگشایی مدارس 💠 اندیشکده راهبردی
کلاس احکام و بازی نوجوانان مسجد چهارده معصوم روستای صرم همراه مسابقات جذاب با دیتا و اهدای جوایز؛ ویژه گل پسران مسجدی ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 از آثار به یاد امام زمان بودن و عهد با حضرت اینه که انسان در برابر اشتباه واضح حتی یک مسئول نمیتونه سکوت کنه و از او انتقاد میکنه و مواظبه که دشمن به او و کشورش ضربه نزنه. 👌 📹 انتقاد امام جمعه محترم شهرضا به آقای پزشکیان و برخی نمایندگان مجلس رو ببینید... 🧐🤔 https://eitaa.com/joinchat/4093117218C6632cfe52f
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 💠 شروع دوباره مراسم هفتگی قرائت قرآن کریم نوجوانان مسجد چهارده معصوم روستای صرم 💠 ❇️❇️ویژه نوجوانان پسر 📅📅چهارشنبه ۱۴۰۳/۶/۲۸ ⏰⏰ حوالی ساعت ۱۹:۳۰ بعد برنامه همیشگی 🏠🏠منزل نوجوانان مسجدی آقایان محمدعلی ومحمد رضا نجفی فرزندان آقای غلامحسین نجفی از برادران عزیز دعوت می شود باعث نورانی تر شدن این محفل شوند.
هدایت شده از جعفری معین
🟡 به دوستی گفتم: چرا ديگر خروس‌تان نميخواند؟! 🐓گفت: همسايه‌ها شاكی بودند كه صبح‌ها ما را از خواب خوش بيدار می‌كند، ما هم سرش را بُريديم. 🟢 آنجا بود كه فهميدم هر كس مردم را بيدار كند سرش را خواهند بُريد. 🐔در دنیایی كه همه از مرغ تعريف می‌كنند نامی ازخروس نيست، زيرا همه به‌فكر سير شدن هستند، نه بفكر بيدار شدن
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصيه یک پلاستیک فروش یزدی به پزشکیان به صورت طنز
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ... 🌱سلام بر آن مولایی که نام و یادش مرهم زخم های مومنان هر امّت در طول تاریخ بوده است. سلام بر او و بر روزی که همه ستم دیدگان، آمدنش را جشن خواهند گرفت. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله
♨️۱۴ راهکار برای تقرب به امام زمان ارواحنا فداه 🔸 راه‌هایی وجود دارد که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به ارواحنا فداه گردد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود: ✅۱. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف). ✅۲. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات. ✅۳. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم. ✅۴. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس. ✅۵. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و‌اندوه در غربت او. ✅۶. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن (دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.» ✅۷. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت. ✅۸. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک. ✅۹. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آن‌ها، آثاری بس شگفت‌انگیز دارد. ✅۱۰. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است. ✅۱۱. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت. ✅۱۲. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین (علیه‌السلام) و عمه‌اش زینب (علیهاالسّلام). ✅۱۳. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها. ✅۱۴. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار. 📚شیوه های ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸هر حاجتی که از معصومی میگیریم؛ به‌ چه واسطه‌ای بر آورده میشه ...⁉️ 🎙استاد عالی
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 💠 شروع دوباره مراسم هفتگی قرائت قرآن کریم نوجوانان مسجد چهارده معصوم روستای صرم 💠 ❇️❇️ویژه نوجوانان پسر 📅📅چهارشنبه ۱۴۰۳/۶/۲۸ ⏰⏰ حوالی ساعت ۱۹:۳۰ بعد برنامه همیشگی 🏠🏠منزل نوجوانان مسجدی آقایان محمدعلی ومحمد رضا نجفی فرزندان آقای غلامحسین نجفی از برادران عزیز دعوت می شود باعث نورانی تر شدن این محفل شوند.
70.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اردوی تفریحی فرهنگی اختتامیه کلاس های تابستانی مسجد چهارده معصوم روستای صرم ۲۷ شهریور ۱۴۰۳
برای شفای حجت السلام و المسلمین آیت الله محسن قرائتی . یک حمد و شفا قرائت شود. 🤲🤲 این زنجیره را قطع نفرمائید 🙏 اجرتون با امام حسین 🌺🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وشب بخیرخدمت بزرگواران لطفا نظرات ،پیشنهادات وانتقادات ارزنده تون روبرامون به آیدی زیربفرستید. @Mks1367 ممنون از دوستانی که بابت رمان نظرات شون رومیفرستند وگاها قسمت بعدی روپیش بینی میکنند 😍😍😍
هدایت شده از سلمانی
🔴 یه مدت پیش چند هزار تا قطعه به برنامه موشکی ایران فروخته بودند که همگی یک چاشنی انفجاری داخلش بود 🔹قطعه کوچکی هم بود اندازه یک کف دست این قطعه رو موشک نصب میشه میخواستند همه صنعت موشکی منفجر کنن حساب کنید این قطعه میترکید پشتش همه موشک ها میترکید 🔹تمام سوله ها و شهر های زیرزمینی منفجر میشد و تمام موشک ها و پرنسل یکجا همه از بین میرفتند، ایران متوجه شد و جلو این قضیه را گرفت البته چند سال هم بازیشون داد 🔹تا هم عوامل را شناسایی هم انها را دلخوش به این برنامه کند . نیروهای مسلح کلی بیانیه داد و این عملیات را بزرگترین کشف خرابکاری وزارت دفاع نامید. https://eitaa.com/serat12110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شب تون بخیر شرمنده به خاطر تاخیر درفرستادن منظم پارتهای رمان تنهامیان داعش قسمت های ۲۲تا۲۶ رمان تنهامیان داعش تقدیم به شهید مدافع حرم شهید سجادزبرجدی میشود باذکر صلوات وفاتحه 《 اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁 ❤️‍🔥 💣قسمت با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تڪانم میداد تا مرا از ڪابوس وحشتناڪم بیرون بڪشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم. چشمانم نیمه باز بود و همین ڪه فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میڪردم ڪه چشمانم را با ترس و تردید باز ڪردم. عباس بود ڪه بیدارم ڪرده و حلیه ڪنار اتاق مضطر ایستاده بود و من همین ڪه دیدم سرعباس سالم است، جانم به تنم بازگشت. حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند ڪه هر دو با غصه نگاهم میڪردند و عباس رو به حلیه خواهش ڪرد : _یه لیوان آب براش میاری؟ و چه آبی میتوانست حرارت اینهمه وحشت را خنڪ ڪند ڪه دوباره در بستر افتادم و به خنڪای بالشت خیس از اشڪم پناه بردم. صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید ڪه تماس گرفت. حلیه آب آورده بود و عباس فهمید میخواهم با حیدر خلوت ڪنم ڪه از ڪنارم بلند شد و او را هم با خودش برد. صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم : _سلام! جای پای گریه در صدایم مانده بود ڪه آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساڪت شد، سپس نفس بلندی ڪشید و زمزمه کرد : _پس درست حس ڪردم! منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد : _از صدای اذان ڪه بیدار شدم حس ڪردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم. دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هم میخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم ڪه همه غم‌هایم را پشت یڪ عاشقانه پنھان کردم : _حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده! به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد ڪه به تلخی خندید و پاسخ داد : _دل من ڪه دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته! اشڪی ڪه تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاڪ ڪردم و با همین چانه‌ای ڪه هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم : _حیدر ڪِی میای؟ آهی ڪشید ڪه از حرارتش سوختم و ڪلماتی ڪه آتشم زد : _اگه به من باشه، همین الان! از دیروز ڪه اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم ڪِی شروع میشه. و من میترسیدم تا آغاز عملیات ڪابوسم تعبیر شود ڪه صحنه سربریده حیدر از مقابل چشمانم ڪنار نمیرفت. در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های داعش نبود ڪه هر از گاهی اطراف شهر را میڪوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیڪ به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلوله های داعش را.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ⊰✾✿✾⊱
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁 ❤️‍🔥 💣قسمت رگبار گلوله‌های داعش را به‌ وضوح میشنیدیم. دیگر حیدر هم ڪمتر تماس میگرفت ڪه درگیر آموزشھای نظامی برای مبارزه بود و من تنھا با رؤیای شڪستن محاصره و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. تا اولین افطار ماه رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم ڪنم دیدم دیگر آب‌ زیادی در دبه ڪنار آشپزخانه نمانده‌است. تأسیسات آب آمرلی در سلیمان‌بیڪ بود و از روزی ڪه داعش این منطقه را اشغال ڪرد، درلوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یڪ لیوان آب باقی مانده بود ڪه دلم نیامد برای چای استفاده ڪنم. شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را ڪم ڪرده و برای سیر ڪردن یوسف مجبور بود شیرخشڪ درست ڪند. باید برای افطار به نان و شیره توت میڪردیم و را برای طفل شیرخواره خانه نگه میداشتم ڪه‌ ڪتری را سر جایش گذاشتم و ساڪت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساڪت ڪنیم و از فردا ڪه دیگر شیر حلیه خشڪ میشد، باید چه میڪردیم؟ زن عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند ڪه ساڪت سر به زیر انداخت. عمو قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود ڪه امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشڪ از چشمانش روی صفحه قرآن چڪید. در گرمای۴۰ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز ڪشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد ڪه چند روزی میشد با انفجار دڪلھای برق، از ڪولر و پنڪه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر میماندم. یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش ڪند ڪه خودش هم به گریه افتاد.خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشی‌ها میجنگید و احتمالا دلشوره عباس طاقتش را تمام ڪرده بود. زن عمو اشاره ڪرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش ڪند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید ڪه حلیه سر جایش ڪوبیده شد. زن عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید ڪه فریاد عمو میخڪوبش ڪرد : _نرو پشت پنجره! دارن با خمپاره میزنن! ڪلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین ڪوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شڪست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید ڪه خرده‌های‌شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود. زن عمو سر جایش خشڪش زده بود و حلیه را دیدم ڪه روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میڪرد نمیتوانست از پنجره دورشان ڪند. حلیه از ترس میلرزید، یوسف یڪ نفس جیغ میڪشید و تا خواستم به ڪمڪشان بروم.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ⊰✾✿✾⊱