eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
205 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ نماز لیلة الرغائب 🕋 اولين شب جمعۀ ماه رجب را لیله الرغائب می‌گويند. 💫 برای این شب نمازی بسیار با فضيلت از حضرت رسول اکرم صلى الله عليه و آله و سلّم نقل شده است که اگر کسی آن را به جا آورد، پس از مرگ هنگامی که در قبر گذاشته شود، خداوند تبارک و تعالی ثواب نمازش را به سوی او به بهترین صورت می‌فرستد تا همدم او شود و او را از تنهایی بیرون آورد و با روی گشاده و درخشان و زبانی شیوا و فصیح به او می‌گوید: 🌷 اى حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى. بنده می‌گويد تو كيستى؟ به خدا سوگند من چهره‌اى زيباتر از چهرۀ تو نديده‌ام و سخنى شيرين‌تر از سخن تو نشنيده‌ام و بويى بهتر از بوی تو نبوییده‌ام! پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نماز هستم كه در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردی. امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم و مونس تنهايى تو باشم و هراس را از تو برگيرم و هنگامی كه در صور دميده شود، در عرصۀ قيامت سايه‌اى بر سرت خواهم افكند، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد. 🌷 💎 كيفيّت اين نماز چنين است: ▫️اولين پنجشنبۀ ماه رجب را روزه می‌دارى. ▫️و چون شب جمعه داخل شود، مابين نماز مغرب و عشاء، دوازده ركعت نماز بجاى مى‌آورى، هر دو ركعت با يک سلام، و در هر رکعت می‌خوانی: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «قدر» سه مرتبه ▪️سوره «توحيد» دوازده مرتبه ▫️پس از پایان نماز هفتاد مرتبه مى‌گويى: ▪️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ ▫️سپس به سجده می‌روى و هفتاد مرتبه می‌گويى: ▪️سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوح ▫️آنگاه سر از سجده برداشته و هفتاد مرتبه می‌گويى: ▪️ربِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ ▫️دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه می‌گويى: ▪️سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوح ▫️سپس حاجت خود را می‌طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد.
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت . دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟ جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!! گر تو ان پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی الله باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.
قطعه‌ای از کتاب پسرکی، جامه ای به فقیری داد. خبر به گوش پدر رسید. با پسر، عتاب آغاز کرد. پسر گفت در کتابی خواندم که هر که بزرگی خواهد، باید هر چه دارد ایثار کند؛ من بدین دلیل جامه را ایثار کردم. پدر گفت ای ابله، آن کلمه را به غلط خوانده ای؛ چون ایثار نیست، بلکه انبار است. نباید ایثار کرد، باید انبار کرد.نبینی که همه بزرگان، انبارداری می کنند؟ 📕
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید. کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند. جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود. کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند؛ این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟ جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن. زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل زندگی کنیم...
📚داستانک روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است: « الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه » خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر. آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیدهاى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام میآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟ این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است. 📚منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | منطق ورود به بحث در جهاد تبیین! ⁉️ چرا در کتاب در برخی فصل‌ها از آمار بین‌المللی استفاده نشده است؟ 💢 راه ورود برای تبیین هر موضوعی متفاوت است! ‼️ علت اهمیت زاویه نگاه در باز کردن گره‌های ذهنی! 🔹 برشی از سخنرانی در رویداد ملی صبرا
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 1️⃣1️⃣ چرا با این جمعیت زیادی که در جهان است، ولی مسلمان کم است؟ 📝 1ـ جواب اجمالی: 🔶 اول: زیادی یک چیز دلیل بر برتری و با ارزش بودن آن نیست. معمولا چیزهای با ارزش کم و اندک هستند. شما به این جهان نگاه کنید، طلا و جواهرات زیادتر است یا سنگ و خاک؟! مسلما سنگ و خاک بیشتر است و طلا و جواهرات خیلی کم‌تر از خاک و سنگ است. ولی ارزش آن‌ها خیلی بیشتر است. بنابراین زیادی دلیل به برتری نیست. 🔻 اگر تمام سنگ‌ها، طلا و جواهر بود و فرقی بین طلا و خاک نبود، طلا دیگر ارزشی نداشت. دیگر برای کسی طلا و خاک مهم نبود. باید یک چیزی کم‌یاب باشد تا ارزش پیدا کند. چیزی که زیاد است خاک و سنگ است. ولی آن چیزی ارزش دارد که طلا باشد. 🔷 دوم: اگر قرار بود تمام انسان‌ها مثل هم باشند، دیگر خوب و بد معنا نداشت. همه باید فرشته می‌شدند. در حالی که خداوند فرشته داشت و می‌خواست بالاتر از فرشته را خلق کند. 🔻 خداوند به فرشته عقل بدون اختیار داده است و فرشته چون فقط عقل دارد،عقلش می‌گوید باید کار خوب را انجام دهد. و چون اختیار و شهوت ندارد. میلی هم به کار بد ندارد.ولی انسان هم عقل و شهوت دارد و هم اختیار دارد. عقل او به او دستور می‌دهد کار خوب انجام دهد ولی شهوت او دستور می‌دهد که کار بد انجام دهد. 📝 ۲_ پاسخ تکمیلی در لینک زیر: https://btid.org/fa/news/192607
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌻... .اَلسلٰام اِے پَناھِ دلَم ..؛ چه تکرارے سخت تر از تکرار نبودنت؟ واین جمعه هاے بدون حضور تو ... @MonadianMahdavitKahak
🔶دینداریِ عصر غیبت، همانند خار تراشیدن با دست! يمان تمار گويد: محضر حضرت امام صادق عليه السلام نشسته بوديم، به ما فرمود: همانا برای صاحب الأمر غيبتی است، هر كه در آن زمان دينش را نگه دارد مانند كسی است كه درخت خار مغیلان را با دست بتراشد. سپس فرمود: اين چنين! -و با اشاره دست مجسم فرمود- كدام‌يك از شما می‌تواند خار آن درخت را با دست نگه‌دارد؟   سپس لحظه‌ای سر به زير انداخت و باز فرمود: 🔹 «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ» 🔸 همانا برای صاحب الأمر غيبتی است، هر بنده خدایی بايد از خدا پروا کند و به دين خود بچسبد. 📚 کافی، ج1، ص335، ح1 @MonadianMahdavitKahak
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. @MonadianMahdavitKahak
📚 روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی پیر مرد گفت : ازکجا معلوم فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی پیرمرد گفت: از کجا معلوم پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسی پیرمرد گفت از کجا معلوم فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند : چقدر خوش شانسی پیرمرد گفت : از کجا معلوم زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد. از کجا معلوم؟
ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻣﺎﺭ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻻﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺄﻭﺍ ﮔﺰﯾﻨﻢ ﻭ ﻫﻤﺨﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ. ﻣﺎﺭ تقاﺿﺎﯼ ﺧﺎﺭﭘﺸﺖ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻻﻧﻪ ﺗﻨﮓ ﻭ کوچک ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩ. ﭼﻮﻥ ﻻﻧﻪ ﻣﺎﺭ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﯿﺰ ﺧﺎﺭﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﺪﻥ ﻧﺮﻡ ﻣﺎﺭ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻣﯽ ﺳﺎﺧﺖ. ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺩﻡ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺎﺭ ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ می توﺍﻧﯽ ﻻﻧﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﯽ؟ ﺧﺎﺭﭘﺸﺖ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ می توانی ﻻﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺎﺑﯽ. ﻋﺎﺩﺕ ﻫﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ می شوﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﯾﺮﯼ نمی گذﺭﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ رﺍ ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ کنترﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻣﻮﺍﻇﺐ خاﺭﭘﺸﺖ ﻋﺎﺩت هاﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ،نقاﻁ ﻣﺜﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ. ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ،ﻗﺪﺭﺕ ﺍﺳﺖ. باورداشتن،توانمندی روانﺍﺳﺖ. هم بستگی،ﻗﺪﺭﺕ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. دلدادگی،ﭘﺎﯾﺪﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
📚 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود می‌گفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌شد تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت. در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی..!!»
♨️هشت راه برای افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛(بخش پنجم) 5⃣ به درگاه مقدسش هدیه‌ای تقدیم کنیم... 🔸برای سلامتی ایشان صدقه دهیم، ثواب کارهای خیری را که می‌کنیم به محضر ایشان هدیه دهیم. هرچند آن بزرگ هیچ نیازی به این هدیه‌ی ما نداشته باشد،‌ ولی موجبات جلب توجه و عنایت بیشتر آقای جهان را به خود فراهم نموده‌ایم. شاید بگویید من چیزی برای هدیه دادن ندارم! میگویم سلام کردن یک کار بسیار ارزشمندی است؛ ثواب سلام هایی که تا ۲۴ ساعت آینده می نمایید را به مولا و صاحب اختیارمان هدیه نماییم!👌 🔰ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍✋ 🍃چه شودکه نازنینا،رُخ خود به من نمائی به تبسّمی،نگاهی،گرهی ز دل گشائی... 🍃به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت که تو پاک تر از آنی که درون واژه آئی... 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @MonadianMahdavitKahak
🔴 فضیلت فرج 🔵 امام محمد باقر (ع) فرمودند: 🌕 ما ضر من مات منتظرا لأمرنا ألا يموت في وسط فسطاط المهدي و عسكره؛ 🟢 كسى كه در انتظار امر (فرج و ظهور) ما از دنیا رفته است زيانى نمی‌کند كه در ميان خيمه حضرت مهدى و در لشکر او نمرده باشد.(و همان منزلت را دارد). 📚 الكافي ج ۱ ص ۳۷۲ @MonadianMahdavitKahak
💚ماجرای شیخ انصاری و امام زمان 🔸 یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می‌گوید: «نیمه شبی در از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه‌ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچه‌های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟! 🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می‌گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم. 🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت اجازه پیدا می‌کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی گردم. ☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم. 📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص  @MonadianMahdavitKahak