eitaa logo
چشماتُ ببند :)
2هزار دنبال‌کننده
300 عکس
101 ویدیو
2 فایل
خداوند فرشته‌ای دارد؛ که هر روز بانگ میزند: بزایید برای مُردن! فراهم آورید برای نابود‌شدن و بسازید برای ویران شدن.... نهج البلاغه حکمت ۱۳۲ #عادت‌کنیدکه‌عادت‌نکنید. @az_del_bego گروه جهادیمون :) @sabeqon تبادل نه! چون دل ها رو نمیشه تبادل کرد :)
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجایی که الان ایستادم دعاگوی همه شما هستم🌱
حرم حضرت فاطمه معصومه دعاگوی شما هستم🌱
اگر جدا ز تو دیگر بنای عیش نَهَم، بنایِ هَستیم از سیلِ فتنه ویران باد. | محتشم کاشانی |
گر چه از خاکِ سرِ کوی تو دورم کردند، هم‌چنان آتشِ سودای تو در جانستم... | اوحدی |
ابلیس وقتی نتواند به کسی بگوید: "بیا خراب شو", مدام می‌گوید: «تو الان خوب هستی.»‌, او را در همین حد متوقف می‌کند. در حالی که این، مرگ ایمان و هلاکت انسان است... | استاد‌ پناهیان |
ما تا كاه هستيم، با يک نسيم با يک فوت از دهان كودكى، زيرورو مى‌شويم و خوشحال مى‌شويم و خشم مى‌گيريم و مى‌ترسيم و اميد مى‌بنديم. با يک سلام باد مى‌كنيم و با يک بى‌توجهى پلاسيده مى‌شويم و دق مى‌آوريم. ما كه خود را نشناخته‌ايم، از تمام عمر خود به چند تا خانه و ماشين و ثروت و اعتبار و شهرت دلخوشيم و قانعيم. در حالى كه تمام آنچه كه در يک عمر به‌دست مى‌آوريم، سود يک لحظۀ ماست. ما حتى در يک لحظه مى‌توانيم از تمام دنيا و حتى از تمام بهشت بيشتر كار كنيم و مى‌توانيم از هستى به رضوان هست‌آفرين برسيم؛ كه رضوان او از همۀ اين‌ها بزرگ‌تر است. کتاب مسئولیت و سازندگی، ص۱۹۰
چشماتُ ببند :)
#عین_صاد ما تا كاه هستيم، با يک نسيم با يک فوت از دهان كودكى، زيرورو مى‌شويم و خوشحال مى‌شويم و خش
وقتی اسم خونه و ماشین و.... میاد لذت داشتنشون رو میفهمیم... اما وقتی اسم رضوان میاد، شاید برای خیلی هامون مبهم باشه و هیچ حسی نسبت بهش نداشته باشیم. خب، پس بیایید درباره اش بخونیم وقتی میگن رضوان خدا از کل هستی بالاتره پس حتما ارزش این رو داره که درباره اش سرچ کنیم که ببینیم اصلا رضوان الهی چی هست؟! هیچ‌وقت‌برای‌کسب‌علم‌ودانش‌دیر‌نیست🌱
فقیری نزد امیرالمومنین(ع) آمد و درخواست نان کرد به جناب قنبر فرمودند: نان را به فقیر بده قنبر گفت: نان در سفره است؛ مولا فرمودند: با سفره بده قنبر گفت: سفره در بار شتر است؛ مولا فرمودند: با بار بده قنبر گفت: بار روی شتر است؛ مولا فرمودند: با شتر بده قنبر گفت: شتر به قطار شتران وصل است؛ مولا فرمودند: با قطار شتران بده ناگهان قنبر افسار شتران را انداخت و خود را جدا کرد! مولا فرمودند چرا چنین کردی؟! قنبر گفت : ترسیدم من را هم ببخشی! | یدو منبرسبزواری،ص۱۳۸ |
علی(علیه‌السلام) میگوید: هنگامی که دو کار برایم پیش می‌آمد و هر دو مورد رضای خدا بود مهمترینش را انتخاب میکردم و اگر هر دو کار در برابر حق یکسان بودند آن یکی را انتخاب میکردم که برایم‌ سنگین تر و سخت تر بود!