آقا این کوکیای لاهیجان انگار از رویاها اومدن:) داغشو گرفتیم یه لحظه حس کردم رفتم تو عصر کلاسیک تو نونواییای شهرای اروپایی:)

ینی کل شمال بنرای پزشکیان بود، الان تو رشت یدونه جلیلی دیدم متعجب شدم اصن:/

اینم میدون شهرداری معروف رشت:) #Photography #aesthetic

خب دیروز پریروز که مازندران بودیم، امروزم گیلان و رشت الانم داریم میریم سمت اردبیل و تبریز، تاحالا نرفتم و به اصرار چن ساله من داریم میریم الان🗿

رشتم به اصرار من بود، بابام گفت کجا میخوای بری تو رشت؟ گفتم میدون شهرداری رفتیم بعد چار پنج ساعت رسیدیم گفت الان واقعا به نظرت این خیلی قشنگه؟ 🗿 من:

نت عالیه، شصت ساعته این استیکره رو فرستادم🗿

یاابلفضل اینجا همه کاپشن و کلاه پوشیدن من گرم ترین لباسی که آوردم پیرهن مردونس💔 گاوم زایید، اینا که خودشون واسه اینجان اینطور شال و کلاه کردن منی که از خود خورشید(قم) اومدم که میمیرم دیگه الان💔

ینی میدونستم اردبیل سرده ها، ولی اینقد قم گرم بود که تصوری از سرما نداشتم تو اون لحظه حقیقتا و به خودم میگفتم خب بهتر که سرده🗿💔 الان یادم اومد سرما چیه ولی دیره🚶

وای ترکی حرف میزنن کلا و من هی دلم غنج میره اینقدر خوشم میاد تو شهرای مختلف مردم به زبون و لهجه خودشون حرف بزنن:)

خوشحال بودم سه ماه از خوابگاه راحت شدم ولی گویا اشتباه میکردم🗿 #خوابگاه

بعد آقا این خوابگاهه چهااارده نفرس💔 وحشتناکه، پادگانه انگار خیلی هم تمیز و مرتب اینا نیست، ینی واقعا قدر خوابگاهمونو دونستم🗿 الان میفهمم که خوابگاهمون خیلی تمیزه واقعا، و خوش ساخته و سرویس بهداشتیشم خارج از اتاقه، بعد ما الان اتاقامون هشت نفرس که اتاق ما شیش نفر توشیم ینی نصف ایناهم نمیشه، تازه یکی از خوابگاهامون اتاقاش چارنفرس نمیدونم اینا اتاق چارده نفره رو چطور تحمل میکنن، تصورشم پنیکم میکنه