ࡐ‌َܢܚَࡈߊߺِ‌ܭَِܝ‌ࡅِ࡙ܣ‌ܣߊ‌ܩ‌😕 ܠَܢ̣ܟَܿࡅ߭ܥ‌‌ِࡅ߳‌ߊ߬ܢِ̣‌ܝ‌ُࡐ‌‌ߊ߬ࡅ߳ࡅ࡙ܢܚِ݅ܣ🥲 ܩَࡅ߭‌ܭِܣ‌ܣَܩܢܚߊ‌ࡅَ࡙ࡅَ߳ܩ✨ ܣَܝ‌ܝ‌ُࡐ‌ܝ̇‌‌ܥ‌‌ِܠَܩ‌ܢَ̣ܝ‌ߊ‌ࡅ߳‌ࡅَ߳ࡅ߭ܭَ‌ܩࡅ࡙ܢܚِ݅ܣ🥺 #ادیت #ادیت_خودم_ساخت کپی؟نه گلم🥲

‌ به اتفاقاتی که تو این سه سال رخ داد فکر می‌کنم چیزایی که دست به دست هم داد و جامعه رو به سراشیبی برد و الان تو نقطه‌ای هستیم که این شیب، خیلی تند شده و با همین دست‌فرمون، به زودی شاهد سقوط کامل فرهنگ پوشش و لباس در اجتماع هستیم! من میگم تو جریان این سیل ویرانگر، همه اونایی که به سهم خودشون کمکی کرده باشن، با هم برابرند چه اونی که چادر داشت و طی این جریان به عبا تنزل داد، چه اونی که مانتو روسری داشت و با تیشرت و بدون روسری شد منظورم حد شرعی پوشش نیست، سهم هر کسی در حرکت این سیله هر دو به اندازه‌ی خودشون، این جریان رو هُل دادن ضرب‌دست چادر تو نقطه‌ای که الان هستیم، صدها برابر بیشتر از قبل شده هر یه نفر چادری بین صد تا بی‌حجاب، مثل پیامبریه در قومی یه پیامبر بخاطر سرزنش و تمسخر و حرف اون قوم، دست از رسالتش برنمیداره سنگر چادر و حجاب رو حفظ کن اگه همه رفتن، تو بمون بله. حجاب، فقط چادر نیست اما چادر، پرچمه. تو علمداری کن وسط جریان تند این سیل، به قد خودت محکم وایسا تو شتاب‌دهنده‌ی این جریان نباش، مانع باش چادر یادآور حیا و وقار و عفته، تو به سهم خودت یادآور سبک زندگی عفیفانه باش 💉 @antibiootic

- #aesthetic

زنگ زدم به بابام. گفتم خوش به حالتون که دورهمید. گفت آدم وقتی دور میشه دلش برای دورهم بودن تنگ میشه و قدر میدونه. گفتم من همیشه دوست داشتم و قدر میدونستم، اگه یادت باشه حتی درس خوندنامم تو اتاق نبود و میومدم پیشتون مینشستم میخوندم. شما فکر میکنید فقط باید حرف بزنیم، ولی همین که پیش هم بودیم برای من دورهم بودن بود. گفت درست میگی. تماسو که قطع کردم با خودم فکر کردم فیلم دیدنامم برای شب بود که همه خواب بودن، سر تو گوشی کردنامم باز توی هال پیش بقیه بود. ریوجی یادشه که بهش میگفتم من مشکلی که با خوابگاهی شدن دارم اینه که نمیخوام زمانی که میتونم با خونوادم باشم رو از دست بدم، میخوام از تمامش استفاده کنم. فکر میکنم تا جایی که تونستم واقعا استفاده کردم، و میکنم انشاءالله. خداروشکر:)

Sweetheart:)

ترم پیش ادبیات داستانی داشتیم، یادتونه؟ این ترم ادبیات منظوم داریم یا همون شعر، poetry. و همونقدر که از اون واحد لذت بردم دارم از اینم میبرم، بلکه بیشتر.

فکر میکردم اصلا نفهمم این واحدو، چون ترم پیشم با این که داستان و نثر میخوندیم من برام راحت نبودن اکثر داستانا اصن. ولی در کمال تعجب شعر راحت تره برام، شاید چون کوتاه تره. و شعر انگلیسی_با این که عمرا به شعر فارسی نمیرسه_ولی سبک و زیبایی خاص خودشو داره و جدی لذت میبرم از خوندنشون و زیباست. خلاصه که هارمهر عاشق ادبیات با این که نرفت ادبیات آخرش، ولی تو این رشته هم جذب واحدای ادبیات شده:)

یه شعری خوندیم امروز، که به خاطر مدل نوشتنش تلخ بود ولی خب، واقعیت بود و خیلی هم جالب بود. تورا به فکر وامیداشت🗿و خیلی دوسش داشتم، میخوام بفرستمش اینجا.

Is My Team Ploughing By A. E. Housman “Is my team ploughing, That I was used to drive And hear the harness jingle When I was man alive?” Aye, the horses trample, The harness jingles now; No change though you lie under The land you used to plow. “Is football playing Along the river shore, With lads to chase the leather, Now I stand up no more?” Aye, the ball is flying, The lads play heart and soul; The goal stands up, the keeper Stands up to keep the goal. “Is my girl happy, That I thought hard to leave, And has she tired of weeping As she lies down at eve?” Aye, she lies down lightly, She lies not down to weep: Your girl is well contented. Be still, my lad, and sleep. “Is my friend hearty, Now I am thin and pine; And has he found to sleep in A better bed than mine?” Yes, lad, I lie easy, I lie as lads would choose; I cheer a dead man’s sweetheart, Never ask me whose.

Just perfect. By "my girl" he means his lover.