و ی چیزی اقا اسلام کلا میانس دین تعادله پس چ از اینور بوم بیوفته یکی چ از اونور بوم دیگه مذهبی نیست ینی منظورم اینه اینایی ک اصطلاحا بهشون میگید خشک مذهب که تو اسلام بهشون میگن بدعت گزار، اوناهم غیرمذهبین منتها از ی نوع دیگه از ی نوع بدتر و مخرب تر

یکی منو از منبر پرت کنه پایین دیگه🗿🚶🏻‍♂🚶🏻‍♀

نمیدونم الان ادامه ناشناسارو بذارم یا والپیپر و پروف بذارم کانالو تعطیل کنم برا امشب:)

دیروقته پس:

میگن باد اورده رو باد میبره دیشب یهو ده دوازده تا ممبر اومدن امروز هفت تاشون رفتن🗿

تیپیکال مادرای ایرانی: من فلان کار تورو که صدسال پیش انجام دادی هنوز یادم نرفته پس هر زمان که بخوام میتونم بخاطرش زجرت بدم.

دانشمندان: برای این ک چیزی که تو مختون خیلی میچرخه از ذهنتون خارج شه اونو بنویسید. من: #Fun

برگرفته از کتاب شعرای زمان کودکی🗿 شیمو یه موش بود اولین کراش من حتی قبل از سوباسا و دختر توت فرنگی:)

🎬Sherlock:)🎻 رابطه برادری این دوتاهم واقعا قشنگ بود کلا شرلوک همه چیش خوب بود فقط حیف که ب شدتت کم بود:) #VisualBook

0:37 بیکلام #Violin #Music #Instrumental

ناشناس:

چرا ونزدی نه؟؟؟ . چون شورشو دراوردن ازش خوشم نمیاد🗿بعد از هر ده تا کانال ایتا یازده تاش ادیت ونزدیه:)

گفتی بیاید راجب همه چیز حرف بزنیم... پس چرا راجب به جنستیت صحبت نمیکنی؟ ذهنم درگیر شده: . راجب جنسیتم زیاد حرف زدیم فقط نگفتمش همین😂 اصن مهم نیست

چند هینت(hint) کوچک: بلافاصله روی کاپوچینو بستنی فالوده ای از این یخمکی ها نخورید با کباب و ماست آب انبه نخورید همراه با پلو مرغ از ول(as well) . خیلی لطف کردید چون تا الان همش داشتم پلو مرغمو با اب انبه میزدم به بدن🗿🚶🏻‍♂🚶🏻‍♀

میگم .. رسمی حرف بزنیم یا راحت ..؟ . رااحت باشید بابا مگه داریم نامه اداری برا هم میفرستیم اگه دست من بود همون نامه اداریاروهم خودمونی میکردم

نمیدونم چرا حس کردم ک حس کردی منم ولی حس نکن،چون نیستم🗿 +اگه نتونستی بفهمی بهت حق میدم خودمم نگرفتم🗿💔 . اره اتفاقا حس کردم شمایی خوب شد گفتی👌🗿

باز گوشیتو گذاشتی کنار؟🗿 . اون موقع گذاشته بودم اره

اوکی شب بخیر ولی چرا باید ساعت یک شب دیر وقت باشه؟🗿 . یک شب برای کارهای نظیر فیلم و سریال دیدن به هیچ عنوان دیر نیست ولی برای فعالیت تو کانال دیره ب نظرم🗿 کانالو یک تعطیل کردم ولی تا پنج داشتم سریال میدیدم:/

به خاطر اون دسته بیچارت که به فنا رفته شاید، تا آخرشو خوندم داداش هه😔 . دمت گرم داداش هه😔

هول دادم پرت شدی رو زمین. بیا اوردمت پایین🗿 . درسته🗿

می‌خوام ی چیزی بگم، ناشناس بی پناهی به جز ناشناسه شما نیافتم حقیقتا، خداوکیلی ملت همچین چیزایی رو به اسم مانهوا میخونن؟ الان من دارم خودمو خیلی کنترل می‌کنم🗿 چرا دوسته من باید همچین چیزاییو بخونه؟🗿🗿🗿 بمولا قصد توهین ندارم ب علایقا، ولی دلم پره بخدا، دوستم رفته رو هوا، دلوم گرفته ..یه آدم دیگه‌س کلا، واقعا اشک، فقط اشک، اشک بارون اصن، بعد پونزده سالشه🤏🏻💔. این خلاصه‌شه مثلا ..👈🏻👈🏻 ☄خلاصه: مولین‌یوان، ولیعهدی♔ که توسط خواهرش به او خیانت 💔می‌شود و مجبور به فرار☇ از وطنش می‌شود. اما پس از آن هم به عنوان برده🔗 به یه مو، دختر یک ژنرال🗡🛡 تقدیم می‌شود. یه مو، از هر فرصتی برای آزار برده‌اش🔗 استفاده می‌کنه.... اما یه لحظه صبر کن! چرا یه مو یدفعه اینقدر تغییر می‌کنه؟؟ و به چه دلیل کوفتی‌ای بعد از اینکه برده‌اش رو می‌ندازه تو قفس🛇 شیرها🦁، نصف شب میاد و زخم‌هاش رو درمان🤕 می‌کنه؟؟ قضیه چیه؟؟ چرا کسی که همیشه آماده بود که برده‌اش رو تنبیه کنه، حالا طوری می‌خنده که شاهزاده دلش می‌خواد همیشه لبخندش👄 رو توی یه شیشه نگه داره و هر روز نگاهش👀 کنه؟ . حسم نکشید همشو بخونم حقیقتش ولی چیکارش داری خب بذار بخونه اون اینطوری خوشه دیگه

اقا عالی . اقا خودت عالی ولی نفهمیدم چیو میگین عالی🗿