Motivation🇵🇸
مینوایل.. بچههای قم:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه برف ای رویای دست نیافتنی:)
#aesthetic
تیلور یه اهنگ داره برای کسایی که احساس میکنن تو زندگیشون خیلی شکست خوردن و هرچی دوییدن ب هیچی نرسیدن
توش میگه:
I just wanted you to know
that this me trying
at least I'm trying...
ترجمه: فقط میخوام بدونی
که این منم در حال تلاش کردن(دارم تلاش میکنم)
حداقل دارم تلاش میکنم
Motivation🇵🇸
تیلور یه اهنگ داره برای کسایی که احساس میکنن تو زندگیشون خیلی شکست خوردن و هرچی دوییدن ب هیچی نرسیدن
میخوام بگم که
حتی اگه بعد از ی عالمه تلاشم نرسیدید به چیزی، اشکالی نداره
همون تلاشتون به تنهایی یه دنیا می ارزه
هارمهر تاریخ دارم فردا و چون همشون خوندم و هر دو درس امتحان دادم حس میکنم همه رو بلدم و دوس ندارم بخونم. میدونم که یادم رفته ولی چون تکراریه نمیخام بخونم😐😂😭
.
خب ی دور روخونی کن که فردا سر جلسه امتحان هی ب خودت بد و بیراه نگی که من اینو بلد بودم چرا الان یادم نمیاد🗿
حفظ کردن اسم شعرا و قرن و اثار و منصبا و طرز فکرشون هر کدوم به اندازه یه درس تاریخ وقت میبره
Motivation🇵🇸
#Piano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Piano
I wanna take you somewhere so you know I care
but it's so cold and I don't know where:(
Motivation🇵🇸
ب نظرتون این چالشه رو برم یا ن خیلی زیاد شده دیگه؟ #چالش
3.یه خاطره
خونمون به مدرسه چسبیده و میتونیم بریم تو حیاطش
بچه بودیم با داداشم رفته بودیم تو حیاط مدرسه بعد داداشم کبریت از تو جیبش در اورد با چشمایی که برق میزدن گفت اتیش بازی؟
منم از خدا خواسته با لبخندی که تا اعماق وجودمو نشون میداد گفتم اره😀
اول چن تا شاخه اتیش زدیم و جوری لذت بردیم که انگار اسناد محرمانمون که دست دشمن افتاده بودو اتیش زدیم
بعد دیدیم شاخه ها اینجا کمه، رفتیم تو باغچه بزرگ مدرسه
چون پاییز بود به اندازه یه اتاق برگ خشک روی هم انباشته شده بود گوشه باغچه
بعد اصن نمیدونم چرا و با چه عقلی داداشم یه دستمال کاغذی داد دستم گفت بیا اینو اتیش بزنیم منم بدون این که از چیزی به نام مغز استفاده کنم دستمالو گرفتم تا اون اتیشش بزنه
سرتونو درد نیارم خلاصه اون دستمالو اتیش زد و سریع شروع کرد به سوختن منم ترسیدم دستمال اتشینو ول کردم و کجا افتاد؟ افرین روی همون انبوه برگا و به طرفة العینی نصف برگا شروع کرد به شعله ور شدن
در دو س ثانیه فکر کردم خب الان والد و والده گرامی رو خبر کنم که کارم تمومه
ولی خب اگه خبر نکنمم اتیش میرسه به درختا و کل باغچه و در نهایت مدرسه میسوزه و بالاخره میفهمن
پس تصمیم گرفتم بگم و منو داداشم ی جوری میدوییدیم که پاهامون از پشت میخورد به پس کلمون و عربده زنان و مامان بابا گویان رسیدیم خونه و قضیه رو شرح دادیم
خلاصه با تلاش های بی وقفه والده(بابام خونه نبود) اتیشو مهار کردیم(مهار کرد ما که مث اصکلا فقط داشتیم به خرابکاریمون نگاه میکردیم) و در اخر مجبورمون کرد تمام اثار جرمو پاک کنیم:)
اینم یه خاطره از شاهکارای بچگیم.
#چالش
#Fun
#deardiary
Motivation🇵🇸
3.یه خاطره خونمون به مدرسه چسبیده و میتونیم بریم تو حیاطش بچه بودیم با داداشم رفته بودیم تو حیاط مدر
لطفا اونجا که برگا اتیش میگیرنو صحنه اهسته تصور کنید با اهنگ باشکوه به وقت شام باتشکر:)
Motivation🇵🇸
دانشمندان: برای این ک چیزی که تو مختون خیلی میچرخه از ذهنتون خارج شه اونو بنویسید. من: #Fun
دانشمندان: برای این ک چیزی که تو مختون خیلی میچرخه از ذهنتون خارج شه اونو بنویسید.
من:
#Fun