هدایت شده از کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
4_5832334170835126175.pdf
324.2K
#علوم_فنون_دوازدهم
#درس_نهم
#تحلیل_فصل
شرح درس+ پاسخ خود ارزیابی + کارگاه
مدرس: آقای سعید جعفری , تهران
کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم🇮🇷
🔰🔰🔰
@adabiyatjame1112
هدایت شده از کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
4_5814300213044579757.pdf
1.6M
#علوم_و_فنون
#پایه_دوازدهم
#درس_نهم
#اغراق
#ایهام
#ایهام_تناسب
به کوشش : خانم ماندانا مهتاب ، تهران
کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم🇮🇷
🔰🔰🔰
@adabiyatjame1112
هدایت شده از کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
4_5820982357523434840.pdf
515.2K
#فنون_دوازدهم
#درس_نهم
#اغراق
#ایهام
#ابهام_تناسب
همراه با حل متن پژوهی
به کوشش : خانم مینا رفیعی ،
بصورت : pdf
استان خوزستان، شهرستان باوی
کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم
🔰🔰🔰
@adabiyatjame1112
هدایت شده از غلامرضا هاتفی اردکانی
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مروری بر خاطرات مداح روشندل اردکانی، اسدالله سرفرازی اردکانی.
شنیدنی و دیدنی است.
arooz-zahafat1-new.pdf
737.5K
جدول اوزان عروضی و زحافات آن
بسم الله الرحمن الرحیم
إقرَأْ بِاِسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق….
ستاره اي بدرخشید و ماه مجلس شد!
دل رمیده ما را انیس و مونس شد!
نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت!
بـه غمزه مسئله آموز صد مدرس شد!
🌼🌹عید مبعث پیامبر مهربانی، حضرت محمد مصطفی «ص» مبارکباد🌹🌼
ریشه نام سیمرغ
نام سیمرغ از دو کلمهٔ marɘγo.saena تشکیل شده است که بخش اول (marɘγo) به مرغ و بخش دوم (saena) به سی تبدیل شده که قاعدهٔ قلب آن را به شکل سیمرغ درآورده است.
ریشه کلمهٔ سی به معنای عقاب بوده و در نام «سیندخت» در شاهنامه باقی ماندهاست.
سیمرغ (سیرنگ) پرندهای شگرف و اسطورهای است که جلوههای متفاوت و خارقالعاده در عرصهٔ افسانه، حماسه، فلسفه، عرفان، پزشکی و بهطور کلی در فضای فرهنگ ایرانی داشتهاست. سیمرغ واژهای فارسی و مخفف "سین مرغ" است که در "اوستاً به صورت "مرغوسائنو" و در "پهلوی" "سین موروک" نامیده شدهاست. مرغو به معنی مرغ و سئنه یعنی شاهین یا عقاب."سائنو" ظاهراً در ایران باستان نام یکی از حکمای معروف نیز بوده که با جایگاه سیمرغ ارتباط دارد.
در افسانهها و قصههای ایرانی نیز، هدهد سلیمان ۳۰ پرنده را با خود به منطقه ای میبرد و سیمرغ درست میشود. (داستان هدهد سلیمان و سیمرغ)
نشان سیمرغ نگاره ایست با ساختاری پیچیده؛ مرغی افسانهای با دُم طاووس، بدن عقاب و سر سگ و پنجههای شیر در نمارهها و در کتب و نقوش به شکل پرندههای شکاری. نشان سیمرغ در دوره ایران ساسانی، بر بسیاری از جامها و ظرفها نقش بسته و شاید نشان رسمی شاهنشاهی ایران بوده باشد
📚🔵 ققنوس
این مرغ در روایتهای ایرانی نیز همچون روایتهای هند و اروپائی، مرغی نادر و تنهاست که او را جفتی نیست و در نتیجه از او زایشی نیز پدید نخواهد آمد. ققنوس هزار سال زندگی میکند و چون عمرش به پایان میرسد، تودهای بزرگ از هیزم فراهم میآورد و با نشستن بر آن توده چندان آواز میخواند که از آواز خود به وجد میآید و با برهم زدن بال و به یاری منقار، آتشی میافروزد و با سوختن در آتش از وی بیضه ای (تخم) پدیدار میشود و بدینسان ققنوسی دیگر زاده میشود.
در این روایت ققنوس همتای قو در ادبیات اروپایی است که با آوازخوانی، زندگی خود را به پایان میبرد. اساساً در ادبیات ایران نیز همچون ادبیات هندواروپایی، سوختن در رنج خویش و از خاکستر خود برآمدن و تولدی دیگر، راه به اسطورهٔ ققنوس دارند.
دکتر اسلامی ندوشن، در کتاب ایران را از یاد نبریم، کشور ایران را به پرنده ققنوس تشبیه کرده است که هر از چندگاهی، به دست خود و باورهای خویش، آتشی برمی افروزد و تولدی دیگر، پس از شعله ور شدنش در آن آتش، حاصل می شود. به عبارتی، ایران و ایرانی هم تاریخچه خودتخریبی دارد و هم خودزایشی و ساختن مجدد خود، در میان سوختن و خرابه هایی که خود، باعث آن بوده و این است، که ملت عجیبی در جهان شناخته شده است که کارهای شگرف و بی نظیر از او ساخته است که در جهان، همتا ندارد، مثل ققنوس بی مثل و بی همتا.
🔵📚 پرندگان نمادین در ادب فارسی
🔵 هدهد:
در فارسی پویک و شانه سر را گویند.
مرغیست بدبو که بر زباله آشیان سازد، بر بدنش خطوط و رنگهای فراوان است و کنیه او ابوالاخبار و ابوثمامه و ابوالربیع و ابوروح و ابوسجاد و ابوعیاد است. گویند که از بالای آسمان آب را در زیر زمین ببیند همانطور که آدمی آنرا در شیشه ببیند.
گفته اند که هدهد راهنمای سلیمان بود بر آب و آن چنان بود که سلیمان هرگاه که خواستی نماز گزارد هدهد او را ره نمودی به آب و در بیابان زمین را می کندند و به آب می رسیدند تا سلیمان با آن غسل می کرد یا وضو می ساخت.
🔵 بلبل
نمونه مردمان جمال پرست و عاشق پیشه است.
🔵 طوطی:
حیوانیست ثاقب الفهم ونرم خو که قوه تقلید اصوات و قبول تلقین را بسیار داراست. ارسطا طالیس گوید برای تعلیم طوطی او را جلوی آینه نهید و از پس آن صحبت کنید تا او خوب تقلید کند.
نمونه آن دسته از مردمان اهل ظاهر و تقلید است که به دنیای باقی و حیات جاوید اعتقاد دارند و به آن سخت پابندند.
🔵 طاووس
پرنده ایست عزیز و جمیل و عفیف الطبع و اهل ناز و تبختر است و بر خویش سخت معجب است.
در مثنوی نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است که برای نام و ننگ جلوه گری می کند و همّ خود را صرف صید خلق و شکار آنها می نماید و از نتیجه عمل خود نیز بی خبر است.
نمونه اهل ظاهر است که تکالیف مذهب را به امید مزد یعنی به آرزوی بهشت و رهایی از عذاب دوزخ انجام می دهد.
🔵 بط ( مرغابی)
مرغابیست و این کلمه عربی محض نیست و مُعرّب بت است.
در تفاسیر قرآن آنرا ضمن چهار مرغ خلیل نام برده اند و در مثنوی کنایه است از حرص و آز که یکی از عوامل شیطان رجیم و نفس عاقبت سوز است.
نمونه مردمان عابد و زاهد است که همه عمر گرفتار وسواس طهارت و شست و شو هستند.
🔵 کبک
نمونه مردم جواهر دوست که همه عمر خود را صرف جمع آوری انواع جواهرات و احجار کریمه و یا اشیای قیمتی و عتیق می نمایند.
🔵 همای
مرغیست افسانه ای که گویند استخوان خورد و جانوری نیازارد و بر سر هر کس سایه افکند پادشاه شود.
در افسانه ها بسیار از او نام برده اند از جمله باین صورت که در شهرها و ممالک هنگام انتخاب پادشاه این مرغ را به پرواز می آورده اند و بر هر کس که می نشست او را شاه می کردند.
نمونه ایست از مردان جاه طلب که از زهد و عبادت برای جلب حطام دنیوی استفاده می کنند و از راه عزلت و عبادت ظاهری درصدد بر می آیند که ارباب مملکت و سیاست را بخود جلب نمایند و برای خود دستگاهی داشته باشند. خواجه حافظ اینگونه زهاد را “واعظ شحنه شناس” اصطلاح کرده است:
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است (حافظ)
🔵 کوف( بوم یا جغد )
پرنده ایست به نحوست مشهورست و آن دو قسم می باشد: کوچک و بزرگ؛ کوچک را جغد و بزرگ را بوم خوانند.
این پرنده را که به نامهای جغد و بوم و کوف و بوف و مانند آن خوانند در ادبیات زرتشتی بهمن مرغ نامیده شده است و مرغیست اهورایی و بدون نحوست، کنیه او در عربی ام الخراب و ام الصیبان و غراب اللیل است.
مرغیست که شب نمی خوابد و پرهایش بد پوست. طائریست منزوی و منفرد و حرام گوشت.
قدما برای این مرغ احکام و خواصی ذکر کرده اند که شرح آنهمه در اینجا میسر نیست.
کنایه است از مردم زاهد و منزوی که گنج مقصود را در انزوا و خلوت وانعزال (گوشه گیری و عزلت نشینی) و گوشه گیری و بریدن از خلق و اجتماع می جویند.
🔵 باز
قدما باز را حیوانی متکبر و تنگ خُـلق تصور می کردند.
نمونه مردم درباری و اهل قلم است که بعلت نزدیکی به شاه همیشه بر دیگران فخر و مباهات می نمایند و تکبر می فروشند و از سپهداری و کله داری خویش سوء استفاده می نمایند.
🔵 بوتیمار
نام مرغیست که بر لب آب نشیند و آب نخورد و گویند تشنه است و آب نخورد مبادا آب تمام شود آنرا مرغ «غم خوراک» گفته اند.
آنرا بعربی یمام گویند و حال آنکه «یمام» در عربی به کبوتر دشتی یا کبوتر وحشی اطلاق می شود.
نمونه ای از آندسته از مردم خسیس است که مواهب زندگانی را از خود و دیگران دریغ می دارند، نه خود از آن متمتع می شوند و نه می توانند از تمتع دیگران لذت برند.
بنا بر تفسیر سوره فاطر، فرشته ها بال دارند.
در داستان زال و سيمرغ ، سيمرغ واسطه ي نيروي غيبي است و زال هم سيمايي پيامبر گونه دارد.
اين ارتباط بي شباهت به ارتباط جبرئيل (فرشته ي وحي) و پيامبران نيست.
شبيه داستان پرورش کودک بي پناه توسط سيمرغ در مورد جبرئيل در فرهنگ اسلامي وجود دارد.
جبرئيل نگهدارنده ي کودکان بني اسرائيل است که مادرانشان آن ها را از ترس فرعون در غارها پنهان کرده اند.
مشابه عمل التيام بخشي زخم هاي رستم توسط سيمرغ را ، در فرهنگ اسلامي در واقعه ي شکافتن سينه ي رسول خدا در ارتباط با واقعه ي معراج مي بينيم.
هم چنان که سيمرغ بر درخت هروسيپ تخمک آشيان دارد ، جبرئيل نيز ساکن درخت سدرة المنتهي است.
سيمرغ گاهي با مرغان اساطيري ديگر مثل عنقا خلط مي شود.
عنقا از ريشه عنق و به معناي دارنده ي گردن دراز است.
وجه مشترک سيمرغ و عنقا مرغ بودن و افسانه اي بودن است.
در واقع عنقا يک اسطوره ي جاهلي عرب است و سيمرغ يک اسطوره ي ايراني.
شباهت هاي ذکر شده باعث شده که در ذهن شاعران و نويسندگان اين دو مرغ اسطوره اي گاهي به هم مشتبه شوند ، حال آن که درحقيقت دو خاستگاه متفاوت دارند
زیباترین جای خواب در بین حیوانات متعلق به جوجه قو ها ست. جوجه قو ها در میان دو بال مادر میخوابند، جایی که شبیه یک تختخواب گرم و نرم است...برای همینه که میگن فلانی لای پر قو بزرگ شده !
✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾