eitaa logo
🍓🌱دنیای دخترونه🌱🍓
18.3هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
12.9هزار ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از غذاهای 3سوته😋
♨️💯 چادرم رو‌جمع کردم و‌سرعتم رو بیشتر.هنوز حضور اون مزاحم رو پشت سرم حس می کردم:_خانم، افتخار می دید یه لیوان آبمیوه مهمونتون کنم؟ _خانم که وقتشون پُره، ولی من پایه ام. هر چی خواستی بخور مهمون من! صدا آشنا بود. برگشتم و نگاهم ناباور روی صورت شخصی که پشت سر اون مزاحم ایستاده بود، خشک شد. با چشمهای به خون نشسته نگاهش می کرد و دکمه های آستینش رو به قصد درگیری باز می کرد. پسر مزاحم هم که حسابی غافلگیر شدبود، طلبکارانه پرسید_جنابعالی؟ اخم سنگینی داشت و بدون اینکه چشم ازش برداره با خونسردی آستینش رو بالا می داد و گفت:_من مدیر برنامه های خانم هستم، قبلش باید با من هماهنگ میکردی! دیگه فرصت حرف زدن بهش نداد و به آنی مشت سنگینش روی صورت پسر فرود اومد. http://eitaa.com/joinchat/3122266126Cb9813fca31
هدایت شده از غذاهای 3سوته😋
دستش رو روی دهانم گذاشت تا جلوی جیغ زدنم رو‌بگیره وحشت زده گفت_ثمین خیلی ضایعی، یکم جنبه شوخی داشته باش روانی! نگاهش به مامورهایی که نزدیکمون می شدند افتاد و دستم رو کشید و من هم دنبالش میدویدم. نگاه یکی از مامورها بین ما چرخید_خانم مشکلی پیش اومده؟! _نه خیر، این خانم نامزد من... از شوخی بی مزه اش حرصی بودم.وسط حرفش پریدم و طلبکار رو به مامور گفتم_بله سرکار، این آقا مزاحم من شده... یک آن تمام صورتش وا رفت و نالید _ثمین؟! دختره بی جنبه نامزدشو تحویل پلیس داد🤦‍♀😂 http://eitaa.com/joinchat/3122266126Cb9813fca31