🔻 پلمب ۲ کافه رستوران دیگر در تهران
🔹کافهرستوران «سوئیت لانژ» واقع در مجتمع تجاری پلاتینیوم تهران بهدلیل سرو مشروبات الکلی، برهنگی و رقصهای مختلط و کافهرستوران «بانیچو» واقع در خیابان ستارخان، که چندی پیش اخطاریه پلمب گرفته بود، دو شب گذشته بهدلیل کشف ۶ لیتر مشروبات الکلی دستساز و خارجی و برگزاری مهمانیهای مختلط پلمب شدند.
🔹یک منبع آگاه گفته متهم اصلی کافه بانیچو متواری شده و به دستور مقام قضایی، پروندۀ این تخلف تشکیل و در دادسرای ناحیه ۳۸ در حال رسیدگی میباشد.
🔹پیشتر یک مقام قضایی بلندپایه، مجازات متخلفان این حوزه را تعطیلی دائمی واحد صنفی و حتی حبس مدیر آن عنوان کرده بود.
1.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻عجیب اما واقعی؛سالانه نزدیک به ۲۷۰ هزار زن و دختر در آمریکا ناپدید میشوند!
🔻سخنرانی دبیرکل انصارالله یمن درباره آخرین تحولات منطقه
🗞الحوثی: دشمن صهیونیستی همه ارکان حیات ملت فلسطین را هدف قرار داده است/ دشمن اسرائیلی به هدفگیری مهمترین و مقدسترین نماد مسلمانان هم چنان ادامه میدهد
🗞مسلمانان، فلسطین را رها کردند و
فقط به نظاره مصیبتهای آنان (که بخشی از خودشان هستند) نشستند درحالیکه خودشان نیز در تیررس طرحهای صهیونیستیها هستند.
🗞میزان مظلومیت ملت فلسطین به خوبی سنگینی مسئولیت همه مسلمانان و همه جهان را نشان میدهد.
🗞سهلانگاری مسلمانان در قبال ملت فلسطین و فرار از مسئولیتهایشان، از آنان سلب مسئولیت نمیکند و تبعات و نتایج خطرناک این رفتارشان در دنیا و آخرت وبال آنان خواهد شد.
🗞دشمن صهیونیستی به هتک حرمت مسجد الاقصی ادامه داده و بهدنبال تکمیل یهودیسازی شهر قدس است؛ دشمن صهیونیستی به هدفگیری مهمترین و مقدسترین نماد مسلمانان هم چنان ادامه میدهد.
🗞دشمن صهیونیستی روزانه بهدنبال هتک حرمت مسجدالاقصی است که این هفته با حضور نتانیاهوی و روبیو جنایتکار همراه بود.
📢 #روایت عیادت سال گذشته فرزندان رهبر انقلاب از جانبازان جنایت پیجری رژیم صهیونی
🗓 بازنشر به مناسبت سالگرد جنایت بشری رژیم صهیونیستی در انفجار پیجرها در لبنان
💻 رسانه KHAMENEI.IR پیشتر در گزارشی کوتاه به حال و هوای این عیادتها و گفتوگوی صمیمانه جانبازان مقاوم لبنانی و همراهان آنان با فرزندان رهبر انقلاب پرداخته بود؛ که در ادامه نسخه تفصیلی این روایت در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.👇
🔹 حسنِ؛ ۱۱ ساله است با دستها و چشمهای بسته و بانداژ شده. جایی را نمیبیند! شروع عیادتمان از مجروحان و رزمندگان لبنانی با عیادت از حسن و بخشی رقم میخورد که محل بستری بچههاست. از زهرای ۵ ساله تا امیرحسین ۱۴ ساله که موقع انفجار دویده دختردایی ۲ سالهاش را بغل کند و حالا زخم به تنش نشسته و روی تخت بیمارستانی در تهران بستری است! سر و صورتها همه زخمی و پر از بخیه. یک در میان هم چشمها و دستها بسته و توی پانسمان است.
🔹 مترجم میگوید فرزند سیدقائد آمده عیادتش به نمایندگی از خود سید! چشمان حسن معلوم نیست اما برق توی چشمان پدرش را میتوان تشخیص داد. جمع از راه میرسد و بعد از حال و احوال اولیه، پدر با ذوق میگوید حسن حافظ دو جزء قرآن است. حاج آقا از حسن و پدرش جویای وضعیت رسیدگی به مجروحان میشود. رضایت دارند و تشکر میکنند از کادر بیمارستان.
🔹 جانباز ۱۱ ساله لبنانی درخواستی میکند که تقریباً تا سه ساعت و نیم بعد از طرف همه مجروحان و رزمندگان مقاومت و همراهانشان به انحای مختلف تکرار میشود: رساندن سلامشان به سیدقائد و درخواست ملاقات با ایشان.
🔹 وارد اتاق دیگری میشویم که عبدالله ۳۲ ساله در آن ایام نقاهت را طی میکند. توصیف وضعیت او هم همان است که قبلیها دارند؛ دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشمهای عمل شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملاً در قواره یک زوج شیعهی لبنانی! وقتی متوجه میشود حاج آقا وارد اتاق شده بغضش میترکد. در پاسخ این سؤال که از احوال و زخمهایش میپرسند میگوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!» همسرش ایستاده کنار تخت و او هم دارد اشک میریزد.
🔹 عبدالله با گریهای که معلوم نیست اشکها باید چطور از لای زخمها، بخیهها و پانسمانها راهشان را باز کنند ادامه میدهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست دادهایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایهی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.»
🔹 حاج آقا هدیهای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله میدهد. عبدالله اما گوشش به این حرفها نیست و تند تند با هق هق و گریه دارد ادامه حرفهایش را میزند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. ما ضعیف نیستیم! انشاءالله ایشان پرچم را با همان دست زخمیشان تحویل صاحب اصلی میدهند. از طرف من حتماً ببوسیدش! بگویید سربازش به او سلام رساند!»...
🔍 مطالعه متن کامل روایت:👇
farsi.khamenei.ir/others-report?id=61347
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️این کلیپ سخنان ظریف، باید به عنوان یکی از اسناد #عبرت_آموز تاریخ کشور ما برای آیندگان باقی بماند.
داستان بسیار زیبای خانم عقب افتاده و اُمل 👇
یک خانم جوان با لباس نامناسب تو مسیر قدم زدن تنش به یک خانم با حجاب برخورد کرد و با ناراحتی گفت: اُمل.
خانم باحجاب لبخندی زد و با محبت و مهربانی گفت : عزیزم ببخشید میتونی بگی , اُمل یعنی چه؟ دختر جوان گفت: یعنی عقب افتاده، خانم با حجاب گفت : ببخشید میتونید بفرمایید از چی عقب افتادم؟ خانم جوان بد پوشش گفت : از به روز بودن و امروزی نبودن، خانم با حجاب خیلی محترمانه گفت : ببخشید عزیزم مدرک تحصیلی شما چیه؟ دختر جوان گفت:دیپلم گرافیک، خانم محجبه گفت :اگر حمل برخودستایی نباشه، بنده ارشد فیزیک دانشگاه شریف و دارای مقالات علمی در چند دانشگاه برتر اروپا هستم و همسرم متخصص مغز و اعصاب و پسر کوچیک ده ساله من تسلط به زبان انگلیسی داره و حافظ کل قرآن و خوش نویسه و فعلا خودم دانشجوی دکترا و نخبه علمی هستم، اگر ممکن هست میتونید بفرمایید از چی عقب افتادم، خانم جوان گفت : عذرخواهی میکنم قصد جسارت نداشتم ،منظورم این بود که چرا اینقدر پوشیدگی کامل دارید، چرا راحت و آزاد نیستید، خانم باحجاب گفت: مهم اینه که راحتی رو توی چی ببینی، من اگر کفشم رو اینجا در بیارم پای من از فشار کفش آزاد و راحت میشه اما روی آسفالت آسیب میبینه ،عزیزم هر جایی اقتضای خودش رو داره، خیابون خونه نیست،خونه هم خیابون نیست، نکته آخر اینکه من طبق فرموده خدای عزیز توی قرآن دارم حجاب میکنم، اگر اطاعت از خدا اُمل بودن و عقب افتادگی هست، پس کسی نباید با خدای مهربون حرف بزنه و کاری با او داشته باشه، چون کاملا اُمل و عقب افتاده است.
ضمنا یک سوال دارم، دختر جوان گفت :بفرمایید، خانم گفت: اگر توی شرکتی بخوای کارمند بشی و یکی از شرطهای استخدام شرکت پوشیدن لباس کامل و خاص باشه با حقوق بسیار بالا، آیا قبول نمی کنی؟ دختر جوان گفت : بخاطر درآمد خوب هر شرطی باشه کاملا قبول می کنم ، خانم محجبه گفت:من و تو یک عمر ادعای دوستی با خدا میکنیم، حرف رئیس شرکت صد در صد قبول هست، در حالی که خدای مهربان یک عمر وعده بهشت ابد و نعمتهای دائمی داده و هرچی توی این دنیا داریم از او هست و تو به اندازه رئیس یک شرکت هم روی حرف خالق خودت حساب باز نمی کنی و باز ادعای دوستی با خدا داریم، دختر جوان خجالت کشید و گفت خانم دکتر ببخشید قصد جسارت نداشتم، دکتر او رو در آغوش گرفت و دختر جوان گفت : خیلی ممنون از مطالب بسیار زیبا و منطقی شما.
نکته مهم : مواظب باشیم مخالفت با خدا با کلاس بودن نیست. 🌸
🔰 بهتنهایی یک امت بود
💠 بخشی از مطلب «بانوی بدون مرزِ فلسفه»؛ نگاهی به زندگی خانم دکتر طوبی کرمانی در گفتوگو با فرزند ایشان
🔸وقتی که مادرم در کنفرانسها و مسئولیتها و برنامههای بینالمللی حاضر میشد، از لحظهلحظه زمانش برای ارتباطگیری و آشناشدن با آدمهای مختلف استفاده میکرد. وقتی هم که از این مجامع و حضورهای بینالمللی برمیگشت، تازه انگار کار اصلی و بلندمدتش شروع میشد؛ با خیلی از افرادی که آشنا شده بود، ارتباط برقرار میکرد و به مباحثه و تبادل اطلاعات میپرداخت. گاهی این ارتباط سالها بیدریغ ادامه پیدا میکرد؛ برای همین هم وقتی که مادرم فوت کرد، زنان و اندیشمندان خارجی که او را میشناختند، با پیامهای متعدد ناراحتی خودشان را ابراز کردند.
🔹زمانی که از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹، به عنوان رایزن علمی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در یونان فعالیت میکرد، ارتباط بسیار خوبی با نخبگان و فرهیختگان دینی و فرهنگی و جامعه زنان یونان برقرار کرد. اکثریت یونانیها ارتدوکس هستند و بهخاطر خاطرات بدی که از حمله عثمانیها در جریان جنگهای صلیبی دارند، نسبت به مسلمانها دیدگاه درستی ندارند. با این حال مادرم در آن سه سال، چنان فعالانه در مجامع مختلف یونان حاضر شد و با آنها ارتباط گرفت که بیش از صد نفر از یونانیان، به اسلام و تشیع روی آورند؛ آنقدر که مرحوم آیتالله محمدعلی تسخیری به مادرم گفتند که «شما بهتنهایی یک امت بودی!»
🔸او همه این کارها را در سایهٔ پرکاری فراوان و استفاده کامل و منظم از همه زمانش ممکن کرده بود. در سالهای آخر، به خاطر سلامت پدرم که دکتر گفته بود زندگی در تهران برایش ضرر دارد، مادر و پدرم در خانه کوچکی در یکی از روستاهای شمال تهران ساکن شدند. مادرم صبحها ساعت 4 صبح از آنجا راه میافتاد و نماز صبح را بین راه و قبل از رسیدن به دانشگاه، در خانه ما میخواند. هر چقدر اصرار میکردم که کمی بیشتر استراحت کند و دیرتر راه بیفتد، میگفت تحمل اینکه وقت خودش را پشت فرمان و در ترافیک صبحگاهی مسیر تلف کند ندارد. زود میرفت و سرایدار دانشکده را بیدار میکرد تا در را باز کند و او به مطالعه و کار روزانه در اتاقش مشغول شود.
🔹در سالهای آخر، روزی 17 ساعت بیرون از خانه کار میکرد تا به همه مسئولیتهای دانشگاهی و غیردانشگاهی و تبلیغیاش برسد؛ چرا که این کارها را وظیفه دینی و اجتماعی خودش در پیشبردن اسلام و اهداف امام زمان و ولی فقیه میدانست. چند سال آخر هم که گرفتار بیماری سرطان بود، با همه توان به فعالیتهایش ادامه میداد و در جلسات مختلف همفکری فرهنگی و علمی شرکت میکرد و میگفت: «این کارها وظیفه من و آن چیزی است که از ما به یادگار میماند.»
#شماره_دوم_سها #دکتر_طوبی_کرمانی
#اتحادیه_جهانی_زنان_مسلمان
#بانوی_بدون_مرز_فلسفه
📍خوانندگان عزیز جهت تهیه شماره دوم مجله «سُــها» به آیدی @soha_magiran پیام ارسال کنید.
🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت| راوی پیشرفت ایران
@khaneh_pishraft
🌹عکس سمت چپ ، شهید مهدی زین الدین ، رتبه ۴ پزشکی به دعوت دانشگاه سوربن فرانسه جواب رد داد.
🌹عکس سمت راست ، شهید حسن آقاسی زاده، دانشجوی ممتازه دانشگاه تورنتو بود و به ایران بازگشت. استدلال همگی این بود که در حال حاضر در جنگ هستیم و کشور به ما نیاز دارد!
📌نسل امروز را باید با این اعجوبهها آشنا کرد. اگر کمکاری کنیم جایشان را امثال علیکریمی خواهند گرفت.
#مسجد_آرمانی
🕌عضویت در کانال مسجد آرمانی
http://eitaa.com/joinchat/3436446211Cc13f95b799
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سکانس تطبیقی موسی کلیم الله با وقایع امروز...
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_امریکا
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا