eitaa logo
کانال اطلاع رسانی دبیرستان شهدای مرصاد ۲
535 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
181 ویدیو
88 فایل
کانال ارتباطی بین کادر اجرایی دبیرستان شهدای مرصاد۲ با خانواده های محترم و دانش آموزان عزیز
مشاهده در ایتا
دانلود
از سالها قبل با مجید آشنا بودم . از حوزه مقاومت ۲ بسیج شهید امرالله قربانی . خاطرم هست یک روز اداره کار داشتم مجید رو اونجا دیدم و هنگام برگشت به اتفاق مجید با موتور حرکت کردیم به طرف خیابان آل یاسین ابتدای بلوار شهید کلهری. مجید ترک موتورم نشست و از سوریه و بحث اعزامش صحبت کرد تا اینکه رسیدیم بلوار بسیج روبروی دبیرستان شادیان ترافیک شدیدی بدلیل یک مراسم تشییع جنازه ایجاد شده بود منتظر بودیم راه باز بشه همینطور که توی ترافیک بودیم مجید اشاره کرد به دیوار سمت راست خیابان که مزین شده بود به تصاویر نورانی شهدای مدافع حرم مجید گفت داش حسن میشه یعنی خدا یه نظر لطفی به من روسیاه بکنه و عکس منو هم بزنن کنار این بچه ها؟ توی صداش بغض عجیبی بود . به شوخی بهش گفتم مجید جان اینا همشون خوشگلن قشنگن ببین همه شون سو بالامیزنن عکس تو رو باید با فوتوشاپ دست کاری بکنم و نورپردازی کنم شاید قبول کنن که عکس تو رو هم بزنن کنار این بچه ها. سرشو گذاشت روی شونه من و آروم آروم شروع کرد به گریه بی صدا و شروع کرد به خوندن این شعر که : ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند منم برای اینکه مثلا" آرامش کنم بهش گفتم بابا بی خیال همین محمد حسین سراجی رو می بینی ازش می خوام که حاجت روات کنه و یه کاری کنه بذارن عکستو بزنن کنار عکسش و به شوخی رو کردم به عکس شهید والامقام محمد حسین سراجی و گفتم حسین جان یه دستی به صورت مجید جان بکش که سو بالا بزنه و قاطی شما راهش بدن. به هر حال اون روز و حال و هوایی که مجید داشت گذشت و مجید رفت که رفت که رفت و نگاه معصومش از روی دیوار کنار عکس مدافعین حرم هر روز تا افق منو دنبال میکنه. خدایا ما را مدیون خون شهدا نگردان خدایا ما را عاق والدین شهیدان نمیران خدایا ما را مشمول دعای شهیدان نما ♦️محمد حسن عامری نسب