با سلام و عرض ادب
ضمن قدردانی از اعتماد و همراهی والدین گرامی در طول این 15 روز بازگشایی مدارس، قدردانی ویژه می نماییم از والدینی که وقتی از ایشان تقاضا کردیم گروه های #موازی ( گروه هایی که مسائل مرتبط به مدرسه در آن مطرح میشود و... ) را منحل کنند با کمال احترام با ما همراهی نمودند و آموزشگاه نیز ویژه و به صورت لسانی از ایشان تقدیر بعمل آوردند.
متاسفانه گاهی مطلع میشویم بعضی از والدین همچنان اقدام به تشکیل گروه ها نموده و حتی در مواردی شاهد دخالت در امور آموزش و اداره آموزشگاه می شویم. بدون تعارف این گونه اقدامات باعث میشود که آموزشگاه بخش اعظمی از #انرژی و تلاش خود را برای #رفع_ابهاماتی که برخی از والدین مطرح میکند بگذارد و این موضوع برای عوامل مجتمع #آزار_دهنده می باشد.
در جریان باشید آموزگار ما با یک ماسک ساده ، با اخلاص ایثارگری در این شرایط در کلاس درس حضور دارند و خدمات آموزش#حضوری را میدهد . حتی 2 روز در هفته را به خدمات آموزش #غیرحضوری تخصیص داده اند.
اما متاسفانه برخی از والدین محترم همچنان در حال گرفتن انرژی از مجموعه هستند.
ضمن احترام به اکثریت والدین گرانقدر که در تمامی شرایط با ما همراه بوده و حتی #اعتماد ایشان به مجموعه باعث #افتخار ما می باشد از خانواده های محترم تقاضا داریم هر گونه #گروه_موازی با مسائل اداری و آموزشی مجتمع را #منحل نمایند.
لازم به ذکر است مسئولیت هرگونه تشکیل این گروها مستقیماٌ متوجه سازنده آن گروه می باشد.
اینجانب با افتخار تمام آمادگی شنیدن نکته نظرات ،پیشنهادات وایده های خوب شما گرامیان را داشته وبه همین منظور از نیمه مرداد تا پایان شهریور سه جلسه آنلاین با والدین گرامی داشته وان شاالله این تعامل مثبت و سازنده ادامه خواهد داشت.
با احترام #مدیریت_مجتمع_آموزشی_اسلامی_علمی
جناب آقای دکتر سید هادی مصطفوی معاونت محترم توسعه حل اختلاف دادگستری استان همدان از اولیا گرانقدر مجتمع علمی، این #افتخار بر شما و دادگستری استان مبارک باد.
تبریک مجموعه علمی رو پذیرا باشید.🌸
🆔 @DabestanElmi
#زندگیبومرنگ
✍️ امشب حکایتی بسیار زیبا و خواندنی براتون دارم
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
فلمینگ، یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود.
یک روز، در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید.
پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند.
فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد.
روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید.
مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود.
اشراف زاده گفت: " می خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی".
کشاورز اسکاتلندی جواب داد: "من نمی توانم برای کاری که انجام داده ام پولی بگیرم".
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف زاده پرسید: " پسر شماست؟"
کشاورز با افتخار جواب داد:"بله"
با هم معامله می کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند.
اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او #افتخار خواهی کرد.
پسر فارمر فلمینگ (پسر کشاورز) از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین مشهور شد.
سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد.
چه چیزی نجاتش داد؟ #پنیسیلین!
🍃
🌺🍃
✍🏻📚
نیکی ها به شما باز می گردد.