پیام مشاور
#پندانه
💢روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میخواست که با یکی از کارگرانش در طبقه پایین حرف بزند، او را صدا میزد، اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشد.
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد، تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.
کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش میشود.
بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش میگذارد.
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد میکند.
در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید.
🔰این داستان همان داستان زندگی انسان است.
خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید.
اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگیاند، به خداوند روی میآوریم.
بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.